وبگاه مؤسسه رند، یکی از موثرترین و با نفوذترین کانون های فکری تأثیرگذار در حوزه تصمیم گیری امریکا، در مقاله ای به قلم، خانم دالیا داسا مدیر مرکز مطالعات این اندیشکده در امور خاورمیانه، به ارزیابی خروج آمریکا از برجام پرداخته است، که ترجمه کامل آن را می آوریم
خروج امریکا از برجام همچنان موضوع مهمی در رسانه های غربی و آمریکایی و اتاق های فکر آنهاست و تحلیل این موضع از جهت شناخت چگونگی نگرش نخبگان غربی به این موضوع اهمیت دارد.
در این جهت وبگاه مؤسسه رند، یکی از موثرترین و با نفوذترین کانون های فکری تأثیرگذار در حوزه تصمیم گیری امریکا، در مقاله ای به قلم، خانم دالیا داسا مدیر مرکز مطالعات این اندیشکده در امور خاورمیانه، به ارزیابی خروج آمریکا از برجام پرداخته است، که ترجمه کامل آن را می آوریم:
در هفته ای که گذشت، ترامپ ایالات متحده را از توافق هسته ای ایران خارج کرد، توافقی که به طور رسمی به عنوان برنامه اقدام جامع مشترک شناخته می شد. علیرغم فقدان هر نوع شواهدی مبنی بر این که ایران این توافقنامه را نقض کرده است، وی دست به چنین اقدامی زد. برخلاف وی، آژانس بین المللی انرژی هسته ای بارها تایید کرده که ایران کاملا به قرارداد منعقد شده در سال 2015 پایبند بوده است. درست است که ایران در گذشته سوء رفتارهای متعددی از خود نشان داده است، اما در حال حاضر حقیقت امر این است ایالات متحده توافقنامه ای را نقض نموده که به زعم جامعه بین الملل به خوبی در حال اجرا بود.
در عمل ترامپ تصمیم گرفت که تعلیق تحریم های ایران که جزئی از قرارداد به حساب می آمد را تمدید نکند؛ ترامپ تصمیم به خروج از قراردادی گرفت که معافیتی برای شرکت های اروپایی موجود در ایران قائل نمی شد.
دولت وی کشورهای اروپایی را ملزم به اتمام هرگونه فعالیت اقتصادی در ایران نموده است. این قطع همکاری شامل شرکت هواپیما سازی ایرباس نیز می شود. وی نه تنها به قرارداد شرکت هواپیمایی بوینگ، بلکه به کوچکترین و محدودترین گشایش های اقتصادی و سرمایه گذاری کشورش در ایران نیز خاتمه داد.
اجازه بدید بحث را با موضوعی که هدف اولیه ما در این تحلیل نیست شروع کنیم یعنی کره شمالی.
اظهار نظر متفاوت و گوناگونی از سوی موافقان و مخالفان قرارداد هسته ای ایران مبنی بر اینکه چرا فسخ قرارداد از سوی آمریکا برای پیش برد مذاکرات با کره شمالی از اهمیت خاصی برخوردار است وجود دارد. بعضی ها معتقدند که خروج ایالات متحده از برجام می تواند هر نوع مذاکراتی را تحت شعاع قرار داده و تضعیف کند. اگر تردید و شبهه ایی برای سایرین در خصوص صداقت آمریکا و توانایی آن کشور به پایبندی کامل به تعهدات بین المللی به وجود آید، این تردید و عدم اطمینان دو چندان خواهد گشت.
از سویی دیگر، عده ای معتقد اند که هم اکنون آقای ترامپ به دلیل اینکه قابل پیش بینی نبوده و احتمال دارد که از هر نو توافقی که باب میلش نیست خارج شود، دست برتری در مذاکرات را دارد. اما در خصوص مسئله کره شمالی و توافق احتمالی با این کشور باید گفت که دولت ترامپ بسیار مشتاق است تا به نتیجه ای برسد در حالی که این تنها منحرف نمودن اذهان می باشد. این احتمال وجود دارد که کره شمالی و همسایگانش با انگیزه درونی خود حاضر به آمدن به میز مذاکره شده اند که هیچ ارتباطی با قرارداد هسته ای ایران ندارد. بعید است که موفقیت یا شکست کره شمالی در مذاکرات آتی، وابسته به سرنوشت قرارداد هسته ای ایران باشد.
صرف نظر از این موضوع، تحت هر گونه سناریوی قابل قبول از دید دولت ترامپ، نتایج تصمیم وی می تواند آثار فاجعه آمیزی در خاورمیانه داشته باشد. احتمالا اروپا، چین به همراه روسیه، ایران را متقاعد خواهند کرد که در برجام بماند. این امر مستلزم بسته های تشویقی اقتصادی مداوم از سوی اروپا می باشد. این بدان معناست که شرکت های اروپایی می بایست بابت سرمایه گذاری در ایران که شامل بخش نفت، جهت جلوگیری از کاهش میزان صادرات نفتی ایران می باشد، مورد حمایت قرار گیرند.
با این حال چین با توجه به عدم اطمینان به بازار جهانی بدون شک باعث کاهش سرمایه گذاری اروپایی ها خواهد شد و ایران هم بسیار بعید به نظر می رسد که بدون پایبندی و تضمین شرکای اروپایی در قبال برجام به این توافقنامه پایبند بماند.
با این تفاسیر اگر دولت ترامپ از خواسته خود جهت اعمال تحریم های ثانویه علیه ایران صرف نظر نکند، اروپایی ها ناچار خواهند بود تا جهت جلوگیری از مواجه با تنبیهات طرف آمریکایی قانونی را وضع کنند تا شرکت های اروپایی از تنبیهات احتمالی ایالات متحده مصون بمانند که این خود لزوما به معنای جنگ تجاری احتمالی بین آمریکا و اروپا خواهد بود.
نتیجه بدتر این خواهد بود که ایران با ترک ایالات متحده دلیلی برای ماندن در برجام نبیند. این به این دلیل است که اروپا توانایی و اراده کافی برای مقابله و ایستادن در برابر تحریم های ثانویه ایران را ندارد و نیز فشار های داخلی در ایران ارزش توافقنامه را زیر سوال می برد که خود امری طبیعی است.»
نویسنده مقاله در ادامه، با ادبیات دوپهلو درباره مقاصد ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای سخن می گوید که البته از نظر جمهوری اسلامی ادعاهایی بی پایه و اساس هستند، اما وی خروج آمریکا از برجام را در مجموع باعث تمایل دیگر کشورهای خاورمیانه به سلاح اتمی می داند. وی می نویسد:
«برجام این اجازه را به ایران نمی داد که از طریق پلوتونیوم به سلاح هسته ای دست بیابد، اما حالا با فروپاشی آن ایران سریعا قادر خواهد بود تا توانایی غنی سازی خود را به حالت ماقبل از سال 2015 برگرداند. ایران احتمالا به طور کامل از معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای خارج نخواهد شد؛ زیرا این امر می تواند به افزایش بحران با روسیه و چین کمک کند، اما نگرانی های بیشمار درباره ایران و موضوع هسته ای اش به دوران قبل از برجام بازخواهد گشت که در نتیجه باعث نگرانی و تنش در کشورهای همسایه و همچنین افزایش انگیزه آنها برای دست یابی به سلاح اتمی خواهد شد. تنش منطقه ای در سطح متعارف نیز احتمالا افزایش می یابد و احتمالا نیروهای ایالات متحده و میلیون ها غیرنظامی را در معرض آسیب قرار می دهد.»
در نهایت تحلیلگر اندیشکده رند معتقد است:
«تحت هر گونه سناریو، اصطکاک روابط بین ایالات متحده و متحدان اروپایی آن، که دیگر نمی توانند ایالات متحده را به عنوان یک شریک قابل اعتماد کنار خود ببینند، احتمالا افزایش خواهد یافت و این در حالی است که ایران روز به روز به چین و روسیه نزدیک تر خواهد شد. خشم نسل جدید مردم ایران نسبت به ایالات متحده افزایش خواهد یافت. آنها هم از رهبران خود و هم از مسئولان آمریکایی به دلیل ناتوانی در بهبود شرایط معیشتی خود منزجر خواهند گشت.
بله، تعداد انگشت شماری از کشورهای خاورمیانه از تصمیم ترامپ استقبال کردند، اما سایر کشورهای دنیا ناراحتی خود از اتخاذ چنین تصمیمی از سوی آمریکا را بروز دادند؛ تصمیمی که به زعم اغلب کشورها از بعد استراتژیک بسیار گیج کننده است.
در نتیجه ایالات متحده بدون هیچ گزینه مطلوبی در حال پیشروی می باشد؛ دیدن این که تصمیم ترامپ منافع آمریکا و ثبات خاورمیانه را بهبود خواهد داد بسیار سخت و دور از انتظار است.»
مترجم: مهدی بختیاری