طبق کنوانسیون عبور بیضرر که موردپذیرش ایران است سایر کشورها حقدارند از آن عبور کنند به شرطی که عبور آنها ضرری برای کشورها نداشته باشد اما طبق کنوانسیون "عبور ترانزیت" عبور و مرور همۀ کشورها آزاد است ایران عضو این کنوانسیون نیست آمریکا هم نیست.
تنگه هرمز يكي از شش آبراه مهم جهان است كه در آبهای سرزميني دو كشور ايران و عمان قرارگرفته است بهگونهای كه در طول روز بیش از 17 میلیون بشکه نفت خام از این تنگه خارج میشود یعنی یکسوم حملونقل نفتی در جهان از راه دریا. در بحبوحۀ تحریمهای جديد عليه ج.ا.ايران، آقای روحانی نيز در سفر خود به كشور سوئیس تهديد به بستن تنگۀ هرمز نمود كه با حمایت و تقدیر سردار سلیمانی و سایر فرماندهان نظامی ضمانت اجرایی یافت. امّا آیا بستن تنگۀ هرمز ازنظر حقوق بینالملل دریاها امکانپذیر است؟ آیا یک تهدید برای فشار برطرف مقابل است یا واقعاً عملی خواهد شد؟ حقوق بینالملل دریاها برای عبور از تنگههای بینالمللی دو حالت "عبور بیضرر" بر اساس کنوانسیون ژنو در سال 1958 و "عبور ترانزیت" بر اساس کنوانسیون 1982 مونته گوبه را به رسمیت شناخت. طبق کنوانسیون عبور بیضرر که موردپذیرش ایران است سایر کشورها حقدارند از آن عبور کنند به شرطی که عبور آنها ضرری برای کشورها نداشته باشد اما طبق کنوانسیون "عبور ترانزیت" عبور و مرور همۀ کشورها آزاد است ایران عضو این کنوانسیون نیست آمریکا هم نیست.
عبور ترانزیت به تنگههایی اطلاق میشود که مورداستفادۀ کشتیرانی بینالمللی بین بخشی از دریای آزاد و بخشی دیگر از دریای آزاد قرار دارد. بر اساس عُرف موجود نظام حقوقی حاکم بر تنگه هرمز نظام "عبور بیضرر" است زیرا آبهای تنگۀ هرمز در داخل دریای سرزمینی ایران و عمان قرار دارد و در فاصلۀ بین آنها دریای آزاد وجود ندارد. پس به لحاظ حقوقی ایران قادر و مجاز است مانع عبور کشتی دیگر کشورها شود و کشتیها فقط حق عبور بیضرر را دارند. این موضوع در کنوانسیون 1958حقوق دریاها به رسمیت شناختهشده است؛ کنوانسیون حقوق دریاها بر نظام حقوقی تنگههایی که عبور و مرور از آنها کلاً یا جزئاً بر اساس عهدنامهای خاص از مدتها پیش معمول بوده و همواره مجراست خدشهای وارد نخواهد کرد. (مادۀ35) جمهوری اسلامی ایران همواره بر اساس رژیم حقوقی عبور بیضرر رفتار و سلطۀ قانونی خود را بر این تنگۀ هرمز اعمال نموده است مثل برخورد ایران با تجاوز نیروی دریایی آمریکا در سال 1394یا دستگیری 5 ملوان انگلیسی در سال 1384و برخورد با کشتی تجاری آمریکا در سال 1394و... ازلحاظ نظامی تحدید تنگۀ هرمز به دو صورت امکانپذیر است: 1. ناامن سازی و استقرار حالت جنگی در آن و 2. انسداد تنگه و کاشت مینهای دریایی، حمله به کشتیها با قایقهای تندرو، موشکهای ضد کشتی و زیردریاییها و توقف کشتیها و... همانطور که در جنگ نفتکشها در سالهای 1980 تا 1988 اتفاق افتاد باآنکه ایران در آن زمان ازنظر نظامی امکانات خاصی نداشت توانست باعث ایجاد شرایط ناامن و متضرر شدن تانکرها و کشتیها شود و یکی از دلایل پذیرش قطعنامه توسط صدام بود در مقابل آمریکا نیز به هواپیمای مسافربری ایران حمله کرد و ایران را تهدید نظامی نمود. اما توان نظامی الآن ایران با دهۀ شصت قابل قیاس نیست و آمریکاییها این موضوع را بهخوبی درک کردهاند که این اقدام برای ایران سهل و آسان است. بنابراین در صورت اعمال فشار برای تحریم کامل خرید نفت کشورمان، ما نیز از این موهبت و مزیت ژئوپلیتیکی و به عبارتي دست برتر استفاده خواهیم کرد چراکه دیپلماسی بدون پشتوانه و ابزار قدرت نظامی بیاثر است. ازاینرو، هرگونه تحرکات نظامی موجب افزایش صعودی قیمت نفت و نیز افزایش هزینۀ بیمۀ کشتیها خواهد شد که در این صورت "آنها همگی باهم ضرر" خواهند کرد لذا فشار سایر کشورهای واردکنندۀ نفت این اجازه را به آمریکاییها نخواهد داد.