فرهنگی >>  اندیشه >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۹  ، 
کد خبر : ۳۱۲۰۷۸

قانونمندی هستی در نگاه انقلاب اسلامی

چون اگر امر خلقت آسمان‌ها و زمين و آنچه بين آن دو است با اينكه امورى هستند مخلوق و مؤجل، يكى پس از ديگرى موجود مى‏شوند و فانى مى‏گردند به سوى غايتى باقى و ثابت و غير مؤجل منتهى نشود، امرى باطل خواهد بود و باطل به معنای هر چيزى كه غايت نداشته باشد، محال است تحقق پيدا كند و در خارج موجود شود. افزون بر اين صدور چنين خلقتى از خالق حكيم محال است و در حكيم بودن خالق هم هيچ حرفى نيست
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی/ دکتر عباسعلی عظیمی‌شوشتری
دنیا جزء بسیار ناچیزی از این جهان هستی و عالم وجود است و بعدی مجزا از این جهان نیست: «دنیا یک جزء بسیار کمی است از عالم... عالم یک مُرکبی است از ماورای این طبیعت و این طبیعت... در آخر مرتبة وجود واقع شده است.»(۱) حضرت امام(ره) در این باره می‌فرمایند: «تمام عالم اجسام در مقابل عالم ماوراءالطبیعه هیچ قدر محسوسی ندارد و در آنجا عوالمی است که در فکر بشر نگنجد.»(۲)
موضوع دیگر اینکه هستی قانونمند است و همه چیز به سوی او بازگشت می‌کند، «وَ لله مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللهِ الْمَصِيرُ»(نور/ 42). این موضوع را می‌توان از تغییر شب و روز و حرکت منظم همه اجزای هستی درک کرد. «يُقَلِّبُ اللهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي‌الْأَبْصار»(همان/ 44). این امر نشان می‌دهد، همه حوادث محاسبه شده‌اند. «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللهِ يَسِيرٌ»(حدید/ 22) و همه چیز متناسب و به مقتضای نظام هستی تقدیر می‌شوند: «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»(حجر/ 21) وجود نظم و محاسبه و تقدیر بدون قانونمندی محال است و اساساً هر نظمی بر مبنای قانون است. در این صورت است که نظام آفرینش نظام احسن می‌شود: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ»(سجده/ 7).

خدا قانونگذار هستی 
ناچار نظام قانونمند، قانونگذار دارد. این قانونگذار از نظر اسلام خدای متعال است و او خالق و مدبر همه امور این جهان است: «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِير»(۳) (حدید/ 4). به همین دلیل در جهان‌بینی توحیدی اسلام همه اجزای هستی مطیع قوانین اویند و او را تسبیح می‌گویند. «سَبَّحَ لله ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم»(۴)(همان/ 1)
هنگامی که قانونی این چنین بر جهان حاکم باشد که هیچ گریزی از آن نیست، نظامی شکل می‌گیرد که در آن هر که با آن هماهنگ است، بهره‌بردار است و همۀ نظام با او همراهی می‌کند و در خدمت او خواهد بود؛ «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض»(۵) و آنکه سر ناسازگاری دارد و برخلاف آن حرکت می‌کند، مانند کسی است که برخلاف جهت آب حرکت می‌کند، پس محکوم به نابودی است و نتایج این ناهماهنگی را می‌چشد. «ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِى النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»(۶)(روم/ 41) و این مقتضای یک منظومه است که مؤلفه‌های ناسازگار را برنمی‌تابد.

هدفمندی قانونمندی هستی
این نظام قانونمند برای تحقق هدفی خلق شده است و قانونگذار و خالق آن، آن را بیهوده نیافریده است. «وَما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَالأَرْضَ وَما بَيْنَهُما لاعِبينَ * ما خَلَقْناهُما إِلاّ بِالْحَقّ وَلكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ»(۷)(دخان/ ۳۹ـ۳۸) بازى عبث بر خدا محال است، پس عمل او هر چه باشد حق است و غرض صحيحى به دنبال دارد. از نظر قرآن، کسی که جز این تصوری کند، خدای متعال را در همه مراتب نشناخته و بر او نسبت ناروا زده است. «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلا ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّار»(۸)(ص/ 27) چون اگر امر خلقت آسمان‌ها و زمين و آنچه بين آن دو است با اينكه امورى هستند مخلوق و مؤجل، يكى پس از ديگرى موجود مى‏شوند و فانى مى‏گردند به سوى غايتى باقى و ثابت و غير مؤجل منتهى نشود، امرى باطل خواهد بود و باطل به معنای هر چيزى كه غايت نداشته باشد، محال است تحقق پيدا كند و در خارج موجود شود. افزون بر اين صدور چنين خلقتى از خالق حكيم محال است و در حكيم بودن خالق هم هيچ حرفى نيست.(۹) بر عکس علامت و مشخصه یک مسلمان با ایمان این است که همواره متذکر این نکته می‌شود که این جهان و هستی باطل آفریده نشده است؛ «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»(۱۰)(آل‌عمران/ 191) این هدف چیست؟ علت غایی را می‌توان این چنین بیان کرد که هدف در مرتبه اول، ذات مقدس الهى است، زیرا بازگشت همه چیز به اوست. در واقع مطلوب ذاتى و بالاصاله براى خداى متعال چیزى جز ذات مقدسش كه خیر مطلق و داراى كمالات بى‏نهایت است، نیست. در مرتبه دوم به كمال رسیدن مخلوقات به منزله هدف فرعی و تبعی، از نظر اسلام خداوند این جهان را آفرید تا او را بپرستند، «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»(۱۱)(ذاریات/ 56) غرض اين بوده كه خلق، عابد خدا باشند، نه اينكه او معبود خلق باشد، چون فرموده «الا ليعبدون» تا آنكه مرا بپرستند، و نفرموده: تا من پرستش شوم يا تا من معبودشان باشم، غرض منحصرا عبادت بوده است.(۱۲)
پی‌نوشت‌ها: 
1ـ صحیفة امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1379، ج 6، ص 106.
2ـ شرح چهل حدیث امام خمینی (اربعین حدیث)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ شانزدهم، 1376، ص94.
3ـ او كسى است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز بيافريد و سپس بر عرش (مقام صدور اوامر) مستولى گشت و به تدبير امر عالم پرداخت، او مى‏داند چه قطره آبى و چه تخم گياهى داخل زمين شد و چه گياهى سر از زمين به در آورد و آنچه بالا رود همه را می‌داند و هر کجا باشید، او با شماست و به هر چه کنید، به خوبی آگاه است.
4ـ آنچه در آسمان‌ها و زمين است براى خدا تسبيح مى‏گويند؛ چرا که او عزيز و حكيم است.
5ـ اگر مردم قريه‏ها ايمان آورده و پرهيزگارى پيشه كرده بودند، بركات آسمان و زمين را به روي‌شان مى‏گشوديم، ولى پيامبران را به دروغگويى نسبت دادند. ما نيز به كيفر كردارشان مؤاخذه‏شان كرديم.
6ـ به سبب اعمال مردم، فساد در خشكى و دريا آشكار شد تا به آنان جزاى بعضى از كارهاي‌شان را بچشاند، باشد كه بازگردند.
7ـ ما اين آسمان‌ها و زمين و آنچه را ميان آنهاست، به بازيچه نيافريده‏ايم.(38) آنها را به حق آفريده‏ايم، ولى بيشترين نمى‏دانند(39).
8ـ ما اين آسمان و زمين و آنچه را كه ميان آنهاست به باطل نيافريده‏ايم. اين گمان كسانى است كه كافر شدند؛ پس واى بر كافران از آتش.
9ـ علامه طباطبایی، همان، ج17، ص296.
10ـ آنان كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو خفته، ياد مى‏كنند و در آفرينش آسمان‌ها و زمين مى‏انديشند: اى پروردگار ما، اين جهان را به بيهوده نيافريده‏اى، تو منزهى، ما را از عذاب آتش بازدار.
11ـ جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا عبادت كنند.
12ـ همان، ج18، ص597.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات