اگر یکبار برای همیشه تاریخنگاری مادی را کنار بگذاریم؛ در تحلیل انقلاب اسلامی و قیام حضرت امام کوه یخ را خواهیم دید. یعنی با بررسی ویژهای خواهیم دید آنچه در سطح وقایع انقلاب اسلامی به چشم میآید حقیقتاً ریشه در دریا دارد و بیپایه نیست. این واقعیتی مغفول است. انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین تحول الهی تاریخ معاصر بیش از آنکه به شکل الهی تحلیل شده باشد به انحاء و عناوین مختلف حتی از سوی خود انقلابیها به شکل مادی تحلیل شده است.
گمنامان عرصه قیاملله
ما به واسطه این نوع تحلیل از حال و روز مسائل و افراد سیاسی انقلاب اسلامی کمابیش خبر داریم. اما همراهی دیگر افراد مرتبط با انقلاب اسلامی را که تاکنون نیز ادامه دارد پیگیری نمیکنیم چرا که آنان بی سروصدا به کار خود مشغولند و مانند آبهای عمیق از آسیب امواج و کفهای روی آب به کلی مصون هستند. لکن عظمت شخصیت و کار آنان در نسبت با چهارچوب قیام الله مشخص نمیشود.
جانبازی و تکامل نوع بشر
نمونهای را ارائه کنیم. شهید محمدتقی طاهرزاده از جانبازان دفاع مقدس است که در جنگ، قطع نخاع شد و ۱۸ سال زندگی نباتی داشت. ۱۸ سال هیچ حرکتی نداشت اما با نوحه اباعبدالله از گوشه چشمش اشک جاری میشد. ۱۸ سال جلوی چشم پدر و مادرش ذره ذره سوخت اما دریغ از آنکه پدر حتی یک روز از انقلاب طلبکار شود و فریاد برآورد تا اینکه فرزندش در سال ۸۴ به سوی بهشت شتافت و خود نیز چند سال بعد، از پی او رفت. این ماجرا در چارچوب الهی اهمیت فراوان دارد اما ذاتا نمیتواند پرهیاهو باشد. بیشک وجود و اثرگذاری آن را در باطن عالم نمیتوان نادیده گرفت. مگر خداوند به واسطه یک انسان پاک جماعتی را مورد رحمت خویش قرار نمیدهد؟ از نقطه نظر فرهنگ قیاملله وجود چنین انسانهایی که ما درباره آنان بسیار کم میدانیم نشان از کمال یافتن نوع بشر است یعنی دیگران نیز بالقوه میتوانند به این حد از کمال برسند.
چرا برخی سیاسیون از پابان کار انقلاب صحبت میکنند؟
راهی که به واسطه انقلاب اسلامی به روی بشر باز شده است و نیز همین نمونهها که ابداً کم نیستند نشان از آن دارد که انقلاب اسلامی تحولی در امتداد دعوت انبیا و ائمه اطهار و از همان جنس است و برگ جدیدی از تاریخ تکامل بشر را ورق زده است. اکنون این نقطه امید ایجاد شده که تاریخ انقلاب از مردم کوچه و بازار به صورت تاریخ شفائی نقل و ثبت شود. برای مثال اگر این تلاش نمیبود و ما از امثال شهید طاهرزاده مطلع نمیشدیم چه قضاوتی درباره مسائل امروز انقلاب داشتیم؟ آیا چنین نمیشد که دید ما تنها سطح پرک و آب را ببیند و چشممان از آن پر شود و آنگاه مانند بسیاری از سیاسیون دم از پایان کار انقلاب بزنیم؟
مردمی که به حساب آورده نمیشوند
از سویی، جنس جریان حق به گونهای است که ولو به لحاظ مادی کم باشد از سوی خداوند نافع و پر برکت خواهد شد. یعنی خلوص و اصالتی که در افراد جریان حق است به خیل کثیر از جریان باطل برتری دارد. اگر تاریخ نهضت امام خمینی (ره) را اینگونه تحلیل کنیم خواهیم دید که واقعیت این است که مردم با این نسیم الهی همراهی کرده و میکنند. نکته این که ما از این مردم بیخبریم و آنان را در تحلیل به حساب نمیآوریم. با این حال اثر مجاهدتهای این افراد در گستره تاریخ بشر ماندگار است.
از شهادتطلبی تا رفاهخواهی
بر این اساس نباید فکر کنیم که این حرفها در جبههها به شکل تصادفی به زبان رزمنده ها آمده است که: «قرار ما در بی قراری است» یا «مرگ مادر شهادت است» و... امثال این جملهها در کلام شهدا فراوان به چشم میخورد. از آن سو هم نباید فکر کنیم که در دوران پس از دفاع مقدس و دوران سازندگی، شعار رفاه تصادفاً شعار محوری جامعه میشود. به عبارت دیگر وقتی جامعه انسانی در مغناطیس ایمان قرار بگیرد بی آنکه بداند یا بخواهد مقتضیات منزلت و ایمانیاش، طالب بلا خواهد شد و همان جامعه وقتی از این مغناطیس خارج میشود، از بلا میگریزد و به هر قیمتی طالب رفاه میشود.
منبع: بررسی قیاملله، مهدی کوچکزاده