فرانسه در حالي وارد چهارمين هفته از التهابات اخير ميشود که خواسته معترضين فراتر از بازگشت قيمت سوخت است به طوري که علي رغم عقب نشيني دولت در اين موضوع، اعتراضات به شدت ادامه دارد. اما در اين ميان واکنش کشورها و جريانات سياسي از جمله فعالين سياسي در ايران نيز از اهميت خاصي برخوردار است.بررسي موضع دو نهاد و دو جريان سياسي در ايران، فضاي سياسي حاکم بر ايران را شفاف تر ميکند.
سکوت
دستگاه سياست خارجه که نماينده دولت در قبال تحولات سياسي بين المللي و ديگر کشورها ميباشد ترجيح داده است که در مقابل تحولات پاريس سکوت کند. تنها موضع گيري وزارت خارجه، هشدار به هموطنان ايراني براي سفر به پاريس بود که البته موضع حمايتي يا مخالفتي نسبت به دولت فرانسه نداشت. اين در حالي است که دخالتهاي دولت فرانسه در آشوب هاي داخلي ايران در سال 1388 بر همگان آشکار است.
انعکاس تحولات
اما در کنار سکوت دولت، رسانه ملي به انعکاس نسبتا گسترده تحولات پاريس پرداخته است و يکي از سوژه هاي مهم خبري اين رسانه محسوب شده است. ادبيات انعکاس اخبار اين اتفاقات غالبا رويکرد حمايتي از معترضين دارد و اين نگاه که فرانسه مهد آزادي در دنياست را به نقد مي کشد. در حقيقت رسانه ملي به صورت ضمني به نقد دولت هاي اروپايي پرداخته است.
بهار اروپايي
اما شفافترين عملکرد متعلق به جريانات سياسي است. روزنامه ها و ساير رسانه هاي متعلق به جريان اصولگرايي موضعي نزديک به رسانه ملي دارند. به عنوان نمونه روزنامه کيهان با تيتر «شورش جمهوريت عليه اشرافيت در فرانسه» موضعي شديد نسبت به دولت فرانسه اتخاذ ميکند. سايت مشرق در يادداشتي تحولات فرانسه را «بهار اروپايي» ميداند که ياد آور «بهار عربي» چند سال قبل در کشورهاي عربي است و در ادامه مينويسد: «به نظر ميرسد قطار جليقهزردها در روزهاي آينده به هلند و انگليس خواهد رسيد و در فاصله کوتاهي سراسر اروپا را درمينوردد. رنگ زرد بهار اروپايي به زودي در سراسر قاره سبز اروپا ديده خواهد شد.»
ساير مطبوعات و رسانههاي اصولگرايي نيز موضعي انتقادي نسبت به دولت فرانسه اتخاذ نموده اند.
اعراض از نقد و تحليل
اما جريان اصلاح طلب و نزديک به دولت در مقابل اتفاقات پاريس ترجيح داد يا سکوت کند و يا موضوع را به حاشيه ببرد. به عنوان نمونه مطبوعات شاخص جريان اصلاح طلب کاملا نسبت به اين موضوع سکوت کرده اند. روزنامههاي شرق، آرمان، آفتاب يزد و ... کوچکترين اشاره اي به تحولات فرانسه در طول سه هفته گذشته نداشته اند و برخي از جرايد اين جريان نيز که به صورت بسيار محدود تحولات فرانسه را منعکس کرده اند صرفا به نقل و بازگو کردن حوادث پرداخته اند و موضعي حمايتي يا مخالفتي اتخاذ نکرده اند.
نقد ليبرالهاي داخلي
اما در اين ميان نگاه جريانات سياسي به عملکرد رقيب در اين تحولات نيز جالب به نظر مي رسد. روزنامه کيهان در تيتري با عنوان" شورش جمهوريت عليه اشرافيت در فرانسه، ليبرال هاي وطني عزا گرفتند" به نقد شديد تفکرات جريان رقيب پرداخت. اين روزنامه در تحليل وضعيت اصلاح طلبان به يک تضاد آشکار در اين رابطه آشکار ميکند که اصلاح طلبان نميتوانند از اعتراضات مردم فرانسه حمايت کنند چرا که ماهيت اين اعتراضات نقد ليبراليسم و سرمايهداري است و ديدگاه سياسي و اقتصادي جريان اصلاح طلب نيز به اين ديدگاه نزديک است. يعني نقد دولت فرانسه به معني نقد تفکرات خودشان است. از طرف ديگر حمايت از دولت فرانسه نيز با ماهيت دموکراسي که خود ادعا ميکنند و در سالهاي اخير دم از آن ميزدند مغايرت دارد. اعتراض به برخورد دوگانه جريان اصلاح طلبي نسبت به تحولات فرانسه کم و بيش در ساير رسانه هاي اصولگرا نيز پرداخته شده است.
متهم کردن رقيب
اما سايت اصلاح طلب فرارو روز سه شنبه در مطلبي با عنوان "آشوب در فرانسه؛ واکنش در تهران" به نقد جريان سياسي رقيب در اين باره پرداخت. اين پايگاه خبري در بخشي از اين گزارش نوشت: "رسانهها [اصولگرا] به شکل ويژهاي اعتراضها را پوشش داده اند. برخي از آنها به ارائه و تحليل و گزارش درباره وضعيت ميپردازند و برخي ديگر آشکار از اوضاع به هم ريخته فرانسه خوشحالند." نويسنده فرارو در ادامه ادعا ميکند: "برخي از رسانههاي اصولگرا در تحليل وقايع فرانسه موضعي شبيه به موضع دونالد ترامپ دارند. آنها نيز معتقدند که توافقنامه محيط زيستي پاريس کار دست دولت ماکرون داده است."
***
سخن پاياني اينکه موضع گيري جريانات سياسي داخلي نسبت به تحولات بينالمللي بيش از آنکه بازخورد خارجي داشته باشد و بر تحولات بين المللي تأثير گذار باشد براي جهت دهي به افکار عمومي داخلي مورد استفاده قرار ميگيرد و البته باعث شفافيت ماهيت جريانات سياسي داخلي نيز ميشود.