يکي از صفات نفوذيها و ستون پنجم دشمن ايجاد ترس و رعب در جامعه اسلامي است. اينان جاده صافکنهاي دشمن در جنگي هستند که هنوز آغاز نشده است و تلاش ميکنند تا با ترساندن ملت آنان را به تسليم شدن وادارند، قبل از آنکه دشمن جرات حمله يابد!
مواجهه و رويارويي جمهوري اسلامي با استکبارجهاني و دشمنان بشريت وارد مرحله نويني شده است و با به قدرت رسيدن ترامپ، شاهد آغاز جنگ تمام عياري اقتصادي هستيم که با خروج از برجام در سال گذشته کليد خورده است. در اين وضعيت به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامي، دشمن آرايش جنگي نويني گرفته و «از همهي اطراف مشغول تهاجم است؛ از لحاظ اقتصادي که ميبينيد؛ از لحاظ اطّلاعاتي، مشغول برنامهريزياند که نفوذ اطّلاعاتي کنند؛ از لحاظ فضاي مجازي، دارند برنامهريزي ميکنند براي اينکه از اين طريق به کشور ضربه بزنند.»
اين آرايش جنگي داراي ابعاد مختلف است: «از لحاظ اقتصادي آرايش جنگي گرفته؛ از لحاظ سياسي آرايش جنگي گرفته؛ فقط از لحاظ نظامي عليالظّاهر آرايش جنگي ندارد که آن هم البتّه حواس نظاميهاي ما جمع است؛ ... از لحاظ فضاي مجازي آرايش جنگي گرفته؛ در مقابل اين دشمني که آرايش جنگي در مقابل ملّت ايران گرفته، ملّت ايران بايستي آرايش مناسب بگيرد، بايد خودش را آماده کند در همهي بخشهاي مختلف.»
يکي از مهمترين شگردهاي دشمن در اين جنگ تلاش براي ايجاد ترس و رعب در دل ملت ايران است تا با سست کردن ارادهها و تصميمها، اين ملت غيور را دچار «خطاي محاسباتي» کرده و در نهايت به تسليم و سازش بکشانند. «ترسيدن» بدون شک در نهايت به تسليم شدن خواهد انجاميد و دشمن به اين اصل مهم رواني در عرصه جنگ آگاه است، لذا بخش عمده توان رسانه اي خود را در خدمت تحقق اين راهبرد بکار گرفته است.
ارادههاي استوار در جنگ ارادهها
آنچه از گذشته بشريت در دفتر تاريخ گرد آمده است را ميتوان شرح ماجراي مصاف ارادهها دانست! ارادههايي دروني که تلاش کردهاند محيط اجتماعي را مطابق با فهم و خواست خود تغيير دهند و جهان را آنگونه که خواستهاند بنا بگذارند و دگرگون سازند!
انقلاب حرکتي است از جنس ارادههاي آدمي، خيزش و جوشش و تبلور همتهايي بلند که تحق اهداف را ممکن ميدانند و همه توان خود را براي رسيدن به قلهاي رفيع عزت و سعادت جمع کردهاند. با سست عنصري و تزلزل و تنبلي و غفلت، نه تنها هيچ حرکتي به ثمر نخواهد رسيد که اصلا آغاز نخواهد شد. و اين بزرگترين آفتي است که دشمن از ابليس رجيم گرفته تا جرثومهاي زمانهي ما همچون استکبار جهاني و صهيونيسم بينالملل، همه تمرکز خود را بر آن جمع کردهاند تا ارادهها را سست نمايند و اهداف را دست نايافتني جلوه دهند.
رهبر معظم انقلاب اسلامي نيز در آخرين ديدارشان با مسئولان نظام اسلامي به تشريح مواجهه همهجانبه جمهوري اسلامي و استکبار جهاني پرداختند و تاکيد داشتند که در وراي همه تهديدات و بلوفها و ادعاهاي دشمنان ملت ايران، «رويارويي کنوني، برخورد ارادهها است و چون ما ارادهاي قويتر داريم و به خدا توکل ميکنيم، انشاءالله آيندهي خوبي در انتظار ملت است.» (24/2/98)
در آموزههاي اسلامي نقش همت و اراده آدمي به عنوان نيروهاي فعال و اثرگذار و تاريخساز، مورد توجه قرار گرفته است! اين رويکرد را ميتوان در کلام حکيم فرزانه انقلاب اسلامي نيز مشاهده نمود. تاکيد بر محوريت ارادهها در تقابل بين نظام اسلامي و استکبار جهاني در تمامي ميدانهاي رويارويي، کليدواژهاي است که در طول ساليان اخير بارها مورد تاکيد رهبر معظم انقلاب اسلامي قرار گرفته است. رهبري انقلاب سالها پيش تعبير عجيبي را بکار بردند و چنين فرمودند که «جغرافياي سياسي دنيا را اراده و ايمان انسانها در آينده تعيين خواهد کرد.» معظمله در سال 1386 نيز در جمع دانشجويان تاکيد ورزيدند که «در دنيا يك جنگ عظيم و يك چالش بزرگ برپاست؛ جنگ توپ و تفنگ نيست، اما جنگ ارادهها و عزمها و سياستها و تدبيرهاست.» در آغاز به کار دولت اعتدال نيز رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با مسئولين نظام اسلامي بر اين حقيقت تاکيد ورزيدند که «در عرصههاي گوناگون جهاني، درگيريها غالباً جنگ ارادهها است؛ هر طرفي كه ارادهاش زودتر ضعيف شود، شكست خواهد خورد.»
صحنه مواجهه چهل ساله جمهوري اسلامي و نظام استکبار جهاني را ميتوان تجلي عيني مصاف ارادهها دانست! که در عرصههاي مختلف نظامي، امنيتي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي خودنمايي کرده است و آخرين آن تقابل دو اردوگاه در ماجراي برجام ميباشد. در اين مصاف از يکسو رييسجمهور ديوانهاي قرار دارد که به هيچ پيمان و تعهد بينالمللي پايبند نيست و تلاش دارد تا با زيادهخواهي روز افزون، مناسبات قدرت را به نفع خود رقم زند و جمهوري اسلامي را مقهور خود نمايد. و از ديگر سو ملتي مستقل که چهار دهه در برابر زيادهخواهي جبهه گسترده استکبار جهاني ايستاده و ترفندهاي مختلف آنان را خنثي کرده و اينک استوارتر از گذشته بر دفاع از حقوق حقه خود پافشاري ميکند!
سردمداران جبهه باطل حربه تهديد و ارعاب را براي تحميل اراده خود بر جبهه حق بکار برده تا آنان را به کرنش و انفعال تسليم وا دارد و اراده مومنان را سست نمايند! اما فراموش نبايد کرد در مصاف ارادهها، اردوگاهي که از تهديدات پوشالي دشمن نهراسد و بر اهداف خود استوار باشد و بر ظرفيتها و سرمايههاي دروني خود اعتماد بورزد، پيروز ميدان خواهد بود! و اين ويژگي جبهه مومناني است که مبتني بر سبک زندگي توحيدي زندگي کردهاند و با مولفههايي چون اخلاص و ايمان، فاصله گرفتن از دنياگرايي، اميدواري و اطمينان خاطر به تحقق وعده نصرت الهي و شوق به جهاد و شهادت مانوس گشته اند.
شيطان عامل ترس
ترس از دشمن برآمده از ضعف در ايماني است که عامل آن را بايد در نقش آفريني و ترديدآفريني شيطان جستجو نمود. شياطين جن و انسي از ابليس گرفته تا دولت شيطاني صهيونيستي و آمريکايي، با استفاده از برخي ضعفهاي دروني و تعلقات مادي، تلاش دارند تا ترس را بر وجود آدمي حاکم ساخته و وي را مايوس و نااميد سازند و موفقيت و پيروزي و نصرت را دوردست نشان دهند. تعلق به مادياتي که ذات آنها زوال و نابودي و از دست رفتني است! در اينباره رهبر معظم انقلاب اسلامي تاکيد دارند: «آن که شما را وادار ميکند که بترسيد، مأيوس بشويد، نااميد بشويد، او شيطان است. امروز اين شيطانها از طريق راديو و تلويزيون و فضاي مجازي و شبکههاي اجتماعي و امثال اينها مرتّب مشغول کارند براي اينکه بترسيد. نه، نترسيد، فَلا تَخافوهُم، از آنها نترسيد؛ از انحراف از راه خدا بترسيد.» (19/11/97)
ترس، عامل شک
در بسياري از موارد ترديدها را نيز بايد محصول ترس دانست! آنجا که در معرکه مبارزه و ايستادگي کار سخت شده و هزينه مقاومت بالا ميرود، آدمي نسبت به راه رفته دچار ترديد ميگردد. در اين شرايط به واقع سوالات و ابهامات مطرح شده از جنس فهم و جهل و «چالش دليل» نيست، بلکه ريشه در «چالش علت» دارد که مهمترين علت را بايد ترس دانست! ترس عقل آدمي را دچار انفعال کرده و آن را دنباله رو نفس و شهوت و منفعت خواهي ميکند و مسير درست انديشيدن را دچار انسداد ميکند و حقيقت را در پرده اي از ترديد و ابهام قرار ميدهد. و آن را مجبور به توجيه گري کرده و به اعراض از حقيقت وا ميدارد.
اين اعراض از حقيقت را در کلام بسياري از "غربگرايان" امروز که به واقع بايد آنان را "غرب هراسان" خواند - ميتوان مشاهده کرد که حقايق آشکار تاريخي را کتمان ميکنند و به دروغ در بزرگنمايي دشمن و توانايي آن مشغولند و متاسفانه افکار عمومي را نيز تحت تاثير خود قرار ميدهند.
ترسوهايي که ديگران را ميترسانند!
در اين بين برخي عناصر سست بنيان که ضعفهاي دروني و دلبستگي به تعلقات مادي، جرات و جسارت و شجاعت را از ايشان گرفته است، در جامعه تلاش دارند تا خوف و ترس را فراگير ساخته و گويا ماموريت دارند تا ته دل ملت را خالي کنند! به فرموده رهبري: «يک عدّهاي خودشان ضعيفند، خودشان منفعلند، ميگويند انقلاب ضعيف شده؛ خودشان ضعيفند، قياس به نفْس ميکنند. خودشان دل باختهاند، دلشان را از دست دادهاند، خيال ميکنند اين مردم همينجور هستند. ضعفهاي خودشان را به مردم نسبت ميدهند» (29/11/97)
در برابر ايشان بايد هوشيار بود و مهارشان نمود و اجازه نداد با در اختيار گرفتن تريبونهاي مختلف از جمله فضاي مجازي، بيماري ذاتي خود را به ديگران نيز سرايت دهند!
ستون پنجم، مشغول ترساندن ملت از دشمن
يکي از صفات نفوذيها و ستون پنجم دشمن ايجاد ترس و رعب در جامعه اسلامي است. اينان جاده صافکنهاي دشمن در جنگي هستند که هنوز آغاز نشده است و تلاش ميکنند تا با ترساندن ملت آنان را به تسليم شدن وادارند، قبل از آنکه دشمن جرات حمله يابد! در صدر اسلام و در زمان تشکيل حکومت نبوي در مدينه، نمونههاي فراواني از عمليات رواني جريان نفوذي و خط نفاق را ميتوان مشاهده نمود که شرح خيانت آنان را خداوند متعال در قرآن کريم آورده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي به ماجراي جنگ احد چنين اشاره ميکنند: «کار دشمن دلهره افکندن است. کار دشمن اين است که دلهره بيندازد، بترساند، نااميد کند؛ اين کار دشمن است، کار شيطان است؛ مال امروز هم نيست، هميشه بوده؛ در طول تاريخ و در طول تاريخ اسلام. إِنَّما ذلِکُمُ الشَّيطانُ يخَوِّفُ أَولِياءَهُ - [آيهي] قرآن است- اين، شيطان است که دوستان و پيروان خودش را ميترساند؛ فَلا تَخافوهُم وَ خافونِ إِن کُنتُم مُؤمِنينَ؛(آل عمران: 175) [خدا ميفرمايد] شما که مؤمن هستيد، از اولياي شيطان، از پيروان شيطان، از قدرتهايي که قدرتهاي شيطاني هستند نترسيد؛ از من بترسيد، از انحراف از صراط مستقيم بترسيد. اگر کسي از صراط مستقيم منحرف شد، اين ترس دارد؛ چون وقتي شما از جادّهي مستقيم و صحيح و خوب و درست منحرف شديد، ميافتيد در بيابان؛ از اين بترسيد امّا از دشمن اصلاً نترسيد؛ از دشمن نترسيد...
بعد از جنگ اُحد که مسلمانها شهيد دادند و کسي مثل حمزهي سيدالشّهدا به شهادت رسيد و افراد ديگري شهيد شدند، مجروح شدند، زخمي شدند و بالاخره جنگ تمام شد و روز تمام شد و برگشتند مدينه، همين دَم مدينه بودند، همان بيرون مدينه در محلّ اُحد بودند و يک عدّهاي زخمي و يک عدّهاي ناراحت [بودند] که دشمن که از مدينه دور شده بود - چون در مرحلهي آخر بالاخره مسلمانها به دشمن ضربه زدند و دشمن را دور کردند- يک نقشهاي به خاطرش رسيد و آن اين بود که حالا که مسلمانها برگشتند مدينه و شمشيرها را زمين گذاشتند، اينها برگردند، يکدفعه حمله کنند و قضايا را تمام کنند و براي اينکه دلها را خالي کنند و بترسانند، خبر را هم به شکلي درز دادند که الان دشمنها ميريزند، تا مردم بترسند؛ [خب] يک عدّه هم که مجروحند، يک عدّه هم که خستهاند.
«قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم» آدمهاي نفوذي آمدند بين مردم گفتند که «بله، لشکر، بيرون مدينه منتظرند که به شما حمله کنند – فَاخشَوهُم- بترسيد، پدرتان درميآيد، پدرتان درآمده است»؛ بعد پيغمبر فرمود که فقط آن کساني که امروز در اُحد زخمي شدند، بايد شمشير دست بگيرند، بيايند بيرون؛ ديگران حق ندارند بيايند؛ ببينيد، اين[طور] است! شما زخمي شديد، همين شما که زخمي شديد و مجروح شديد، بايد شمشير دست بگيريد بياييد بيرون. يک عدّهاي زخمي شده بودند، مؤمن بودند ديگر، به پيغمبر ايمان داشتند، قبول داشتند پيغمبر را، [لذا] شمشير دست گرفتند، رفتند بيرون، با آن جمعي که در نزديکي مدينه - حالا مثلاً نيم فرسخي، يک فرسخي- اجتماع کرده بودند، درگير شدند، پدر آنها را درآوردند؛ فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضلٍ لَم يمسَسهُم سوءٌ. اوّلش گفتند: قالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکيلُ، بعد رفتند «فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضلٍ» و برگشتند، هم غنيمت آوردند، هم شکست دادند دشمن را، هم غنيمت گرفتند و سرافراز برگشتند؛ اين منطق اسلام است.» (19/11/97)
امروز نيز همان شرايط در حال تکرار است. جريان نفوذي و خط نفاق عمليات رواني گسترده اي را براي هراساندن ملت ايران در فضاي رسانهاي و فضاي مجازي آغاز کرده است و تلاش دارد سايه جنگ را آنقدر سنگين کند تا مردم را به ايستادن در برابر مسئولين کشانده و تسليم قبل از جنگ را به ملت ايران تحميل نمايد. سناريوي عمليات رواني که بنظر ميرسد بزرگنمايي خبر ورود ناو آمريکايي به خليج فارس که چندين نمونه از آن همينک در منطقه هستند و کاري از پيش نميبرند، بخشي از آن باشد.
شجاعت محصول اعتماد به وعدههاي الهي و اميد معيت و نصرت الهي
انسان مومن در طول مبارزه همواره بايد اين حقيقت توحيدي را فراموش ننمايد که در مسير دفاع از حق، مستظهر به حمايت الهي است. اين باور الهي اگر با عمق وجود و ايمان آدمي عجين شده باشد بدون شک رافع بسياري از ترسها و واهمه ها و نااميديها خواهد بود. و اين رمز موفقيت جبهه حق در طول تاريخ بوده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامي يادآوري ميفرمايند: «خداي متعال به موسي فرمود: لا تَخافا إِنَّني مَعَکُما أَسمَعُ وَ أَرى؛(طه: 46) من با شما هستم، برويد حرکتتان را شروع کنيد، ادامه بدهيد. بله، فرعون بر روي تخت قدرت و سلطنت نشسته است، رعبآور است، ترسناک است امّا شما برويد کار خودتان را بکنيد، إِنَّني مَعَکُما أَسمَعُ وَ أَرى؛ عيناً اين خطاب، امروز به ملّت ايران است.» (19/10/97)
البته اين معيت الهي مشروط به شرطي است: «امّا يک شرط دارد: شما با خدا باشيد: اِن تَنصُرُوا اللهَ ينصُرکُم وَ يثَبِّت اَقدامَکُم. اين درس را امام بزرگوار به ما داد، ماها هم درست نميفهميديم، ماها هم آن روز درست عمق مسئله را نميفهميديم، آن بزرگوار خوب ميفهميد؛ ميگفت با خدا باشيد، و خودش با خدا بود.» (7/12/97)
خداوند متعال در جايي ديگر ميفرمايد: «اِنَّ اللهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوا وَ الَّذينَ هُم مُحسِنُون؛ کساني که تقوا پيشه کنند و نيکو عمل بکنند، مَعَ الَّذينَ، خدا با اينها است.»
خودباوري، رمز نترسيدن از دشمن
تقويت اعتماد به نفس و خودباوري يکي از عوامل موثر در غلبه بر ترس است. خودباوري يکي از عوامل مهمي است که در مصاف با دشمن ميتواند موجب آرامش و طمانينه مجاهدين راه خدا گردد. کسي که به داشته هاي خود علم و اعتماد ندارد، در برابر دشمن دچار ترس و انفعال شده و رقيب را قدرتمندتر از خود خواهد يافت. اما آنکه داراي هويت بوده و به قدرت خود ايمان دارد، به سادگي تسليم دشمن نخواهد شد.
به همين خاطر است که يکي از سياستهاي استعماري استعمارگران اروپايي در طول سدههاي گذشته مسخ و بيهويت ساختن ملتها بوده است. همان تفکر که توسط منورالفکران خودباخته داخلي تکرار ميشد که «ما بايد از نوک پا تا فرق سر فرنگي شويم»! اين شعرها براي ايجاد رعب در دلها و انفعال ملتها و شکستن مقاومتها و با حمايت کيسههاي زر اجنبي و توسط تقيزاده هاي خودفروخته سروده شده است!
شهادتطلبي و نترسيدن از مرگ، راز اقتدار يک ملت
گسترش فرهنگ شهادت طلبي را بايد مهمترين عنصر ايستادگي يک ملت در برابر دشمن دانست. شهادت طلبي و نترسيدن از مرگ که برخاسته از دل کندن از دنيا و روبرگرداندن از لذات مادي و معامله بزرگ مجاهد في سبيل الله با خداوند متعال و گرفتن دنياي جاودانه اخروي در قبال دادن دنياي زودگذر دنيوي است، مهمترين و ممتازترين سلاح مومن مسلمان انقلابي در برابر دشمنان زياده خواه در طول تاريخ بوده است. همه ترس آدمي از مرگ به خاطر تعلق به دنيا است و فرهنگ شهادت طلبي، آفت ترس را از ريشه برميکند و دنيا را نزد مجاهد شهيد، خارج و بيارزش ميکند. لذا در چنين جامعه اي که فرهنگ شهادت طلبي گفتمان حاکم بر قلب و ذهن جوانانش باشد، هيچ شکست و ترديدي راه ندارد و به فرموده حکيم انقلاب اسلامي «راز اقتدار يک ملّت هم همين است که جوانانش، افراد فعّالش، در ميدانها دلير وارد بشوند، گستاخ وارد بشوند، نترسند. نه اينکه حتماً بايد مردان ما شهيد بشوند؛ نه، دنبال اين نيستيم؛ دنبال اين هستيم که همهي ماها در عرصههاي گوناگون و دشوار، قدرت اين را داشته باشيم که سينهمان را سپر کنيم، قدرت اين را داشته باشيم که ايستادگي کنيم؛ اين مهم است؛ اگر اين [جور] شد، اين ملّت پيروز است، اين ملّت مقتدر است، اين ملّت هرگز ذليل نميشود، کسي نميتواند او را زيردست خودش قرار بدهد.» (6/12/97)
شجاعت حضرت امام(ره)، الگوي جوانان مومن انقلابي
بدون شک شجاعت در معرکه مبارزه با دشمن و ايستادگي در جبهه حق نيازمند توجه به الگوهايي است که عمل و ايستادگي آنان ميتواند اميدبخش موفقيت و توانستن در مجاهد راه خدا ايجاد نمايد. انقلاب اسلامي مملو از الگوهاي ارزشمندي است که در عمل ايمان و شجاعت و استواري خود را در سختترين شرايط به اثبات رسانده اند و هر يک مشعل هدايت نسلهاي پس از خود شده اند. در راس همه اين الگوهاي ارزشمند حضرت امام خميني(ره) قرار دارد که با ايماني استوار - که محصول از «ترس از خدا و شجاعت در برابر غيرخدا» بود – آنچنان تاريخ را رقم زد که بشريت در دوران غيبت ائمه معصومين(ع) مشابه چنين بزرگمردي را به خاطر نميآورد. اين شجاعت در وجود اين وجود مقدس آنچنان نهادينه شده بود که هيچ خبري از اقدامت دشمن نميتوانست وي را به هراس اندازد.
امام خامنه اي در خاطره اي از شجاعت حضرت روح الله چنين ميگويد: «امام (رضوان الله عليه) واقعاً نميترسيد. ما يک وقتي خدمت ايشان نشسته بوديم - همان اوّل انقلاب؛ همان وقتهايي که با آن بندهخدا(بني صدر) يکودو داشتيم سر قضاياي نيروهاي مسلّح و اين حرفها- بنده به ايشان گفتم «علّت اينکه شما مثلاً فلان جمله را دربارهي فلان شخص گفتيد اين است که ميترسيد...»؛ ميخواستم بگويم «ميترسيد که نيروهاي مسلّح مثلاً بدشان بيايد»، تا گفتم «ميترسيد»، ايشان همين جور بلافاصله گفتند «من از هيچ چيز نميترسم». ايشان منتظر نشدند که متعلَّق ترس را بگويم؛ تا گفتم «شما ميترسيد»، ايشان گفتند «من از هيچ چيز نميترسم». واقعاً هم همين جور بود؛ ايشان از هيچ چيز نميترسيد. «اَلا اِنَّ اَولِياءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يحزَنون» يعني اين. چرا بترسد؟» (23/12/97)
تجربه جمهوري اسلامي در تحقق وعده نصرت الهي
بدون شک محصول ايمان به وعدههاي الهي و نهراسيدن از تهديدات دشمن و ايستادگي در برابر زياده خواهان، پيروزي و توفق بوده است. و اين حقيقت را ملت ايران در طول دهههاي اخير از همان ابتداي آغاز مبارزه عليه رژيم پهلوي تا تشکيل نظام اسلامي و مبارزه با فتنه هاي دشمن در دهه 1360 و ايستادگي در برابر دشمن بعثي در طول هشت سال دفاع مقدس و مبارزه با تهاجم فرهنگي و تحريم اقتصادي و تهديدات نظامي غرب کاملا مشاهده کرده اند.
به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامي: «کشور ما در اين مدت بيشترين تهديد و عناد و خباثت را از استکبار دريافت کرده و ملت ما در اين مدت، بيشترين ايمان و ايستادگي و افتخار را کسب کرده است. ما سخن قرآن را در عمل تجربه کرديم که مي فرمايد: «ان کيد الشيطان کان ضعيفا» و ميفرمايد: «ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون» و ميفرمايد: «و ان الله علي نصرهم لقدير» ما افق آينده را در برابر ملت خود و جهان اسلام، روشن مي بينيم و با اعتماد روزافزون به وعده الهي، راهي را که امام خميني عظيم ترسيم کرده است، با عزم راسخ ادامه ميدهيم. والعاقبه اللمتقين.» (8/11/82)