تهران، بیستوسوم آبان ماه 1393، ساعت 10وسی دقیقه صبح، روبهروی بیمارستان «بهمن»، جمعیت زیادی جمع شدهاند! اما چه اتفاقی این افراد را به آنجا کشانده است؟ تنها دقایقی قبل، برخی کاربران در شبکههای اجتماعی، خبر درگذشت «مرتضی پاشایی» خواننده پاپ را در این بیمارستان منتشر کردند! و این جمعیت هواداران نگرانی بودند که برای اطمینان از صحت خبر جمع شدهاند! جمعیتی که تمام آن روز را مقابل بیمارستان بهمن ماندند، آثار او را همخوانی کردند، گریستند، شمع روشن کردند و بیستوپنجم آبان برابر «تالار وحدت» یکی از عجیبترین و شلوغترین مراسمهای بدرقه هنرمندان را رقم زدند! خواننده جوانی که تیتراژ یک برنامه تلویزیونی در شبکه سوم صدا و سیما، او را به قله شهرت رسانده بود؛ تجمع و توجهی که حتی بسیاری از جامعهشناسان و کارشناسان حوزههای اجتماعی را شوکه کرد و سرآغاز سلسله نشستهایی با عنوان «پدیده پاشایی» و انتشار ویژهنامههای مجلات حوزه جامعهشناسی درباره این خواننده شد؛ اما فراتر از نام این خواننده پاپ آنچه رخ داد، یک نشان بود! نشان ظهور یک امپراتوری! «امپراتوری سلبریتیها»؛
چهرههای مشهوری که میتوانند بخشهای زیادی از جامعه را به دنبال خود بکشانند، تصمیمگیریهای آنان را هدایت کنند و بر سبک زندگیشان تأثیر بگذارند. انکار مرجعیت اجتماعی سلبریتیها حداقل برای بخشهایی از جامعه، به ویژه نوجوانان تنها ما را از فهم آنچه در زیر پوست شهر در حال رخ دادن است دور میکند و تحلیلمان را به خطا میبرد.
خوانندگان، بازیگران و ورزشکاران که دورانی تنها به واسطه قاب تلویزیون و رسانههای رسمی با جامعه در تماس بودند، یکباره با همهگیر شدن فضای مجازی بیواسطه و به شکل مستقیم با مردم ارتباط گرفتند، میلیونها دنبال کننده یافتند! و پروفایلهای آنان به بنگاههای تبلیغاتی نوعی دیگر از سبک زندگی تبدیل شد! چهرههایی که به واسطه فعالیتی هنری و ورزشی مشهور شده بودند، به صاحب نظرانی در همه حوزهها، از اقتصاد و روابط بینالملل تا سیاست و جامعهشناسی تبدیل شدند!
برخلاف سالهای قبل که چهرههای مشهور به واسطه رسانهها دیده میشدند، در شرایط جدید این رسانهها هستند که با بازتاب تصاویر، فعالیتها و نوشتههای این افراد در شبکههای اجتماعی مخاطب جذب میکنند؛ اما بیتردید اوج قدرت نمایی سلبریتیها را باید در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم مشاهده کرد؛ جایی که نامزدهای انتخابات، به ویژه دو قطب اصلی آن، برای کسب رأیآوری، روی حمایت سلبریتیها و دنبالکنندگان آنها حساب ویژهای باز کرده بودند که حتی موجب دیدارحیرتآور یکی از نامزدهای انتخابات با خوانندهای زیرزمینی شد!
در همین راستا، باید کمپین انتخاباتی «تا 1400 با روحانی» با محوریت سلبریتیها را باید یکی از تأثیرگذارترین ابزارهای تبلیغاتی نامزد پیروز انتخابات خرداد ماه 1396 دانست؛ اما نکته قابل توجه اینکه همین اوج، زمینه ساز سقوط امپراتوری سلبریتیها را فراهم کرد.
شاید هیچ یک از آن چهرههای مشهور وقتی در بهار 1396 هشتگ «با روحانی تا 1400» را در صفحهاش در شبکههای اجتماعی بارگذاری میکرد، یا هنگامی که با نمادهای بنفش در میتینگهای انتخاباتی، سخنان مهیج بر زبان میراند، در میان آن فریادها و تشویقهای ممتد، به ذهنش هم خطور نمیکرد به فاصله چند ماه، چند هزار لایک پای پستهای انتخاباتیاش تبدیل به هزاران کامنت اعتراضآمیز شود! به هیچ وجه تصور نمیکرد در میانههای تابستان همان سال و به فاصلهای تا این حد کوتاه، کاربران شبکههای اجتماعی به صفحهاش هجوم بیاورند و او را مسبب روی کارآمدن دولتی بدانند که توانایی حل مشکلات را ندارد! فشاری اجتماعی که بسیاری از آنان را مجبور کرد برای بازگرداندن آب رفته به جوی به صراحت اعلام کنند که از رأی به دولت اعتدال پشیمانند! و در اقدامی نمادین، دعوت رئیسجمهور را برای مراسم افطاری رد کنند.
فراتر از داستان انتخابات، انتشار اخبار ورود پولهای کثیف به سینما و شبکه نمایش خانگی، مانند آنچه درباره سریال «شهرزاد» مطرح شد، یا آنچه درباره روابط مالی نویسنده سریال «هیولا» که در کمال حیرت به نقد فساد و رانت میپردازد با «محمد امامی» گفته میشود؛ عکسهای تعدادی از سلبریتیها در کنار ابر بدهکاران بانکی و مفسدان اقتصادی از جمله متهمان پرونده اختلاس در «صندوق ذخیره فرهنگیان» و بزرگترین بدهکار نفتی، سفر تعدادی از سلبریتیها، به ویژه «رامبد جوان» و «نگار جواهریان» به کانادا با هدف گرفتن تابعیت این کشور برای فرزندشان، دفاعیات بیمنطق، قبیلهای و توهینآمیز تعدادی از سلبریتیها از اشتباهات همقطارانشان مانند آنچه «امیرمهدی ژوله» در صفحه اینستاگرامش درباره سفر جوان به کانادا منتشر کرد، اظهارات «امیر جعفری» درباره اینکه همه هشتاد و چند میلیون ایرانی بود و نبودشان برایش مهم نیست اگر قرار باشد اخمی به ابروی پسرش که ساکن آمریکاست بیفتد، حواشی پیرامون زلزله کرمانشاه و کلاهبرداری تعدادی از این چهرهها از مردم با عنوان «کمک به زلزلهزدگان» و... تاج و تخت مرجعیت سلبریتیها را به شدت لرزانده است! به عبارت دیگر سلبریتیها که از دور در چشم بخشی از جامعه، باشکوه، موفق، همهچیز دان، مؤدب و خیرخواه بودند، وقتی کمی نزدیک آمدند، تصنعی و دروغین بودن همه آنچه از خود به نمایش گذاشتند هویدا شد.
* کارشناسرسانه