«گاندو» نام سريالي است كه تا هفته پيش هر شب ساعت 21 از شبكه سوم سيما روي آنتن ميرفت و برخلاف بسياري از سريالها كه ميآيند و ميروند، با آمدنش به قاب تلويزيون توانست آثار ماندگاري براي بيننده و مخاطبانش به همراه داشته باشد. در ابتدا شايد آن طور كه بايد و شايد كسي از پخش اين سريال، مطلع نبود و از طرفي آن قدر كارهاي ماه رمضاني در رمضان امسال ضعيف بودند كه حتي مخاطب رغبتي براي دنبال كردن سريالهاي جديد نداشت؛ اما گاندو آمد، آن هم با حواشي فراواني كه به همراه داشت و برخلاف بسياري از سريالها كه با سر و صدا ميآيند و بيسر و صدا ميروند، بيسر و صدا آمد و سر و صدايي به پا كرد و همچنان ماند...
تابوشكني در رسانه ملي
وقتي آوازه گاندو پيچيد، توانست مخاطبان زيادي را متوجه خود كند؛ چرا كه ماجراي سريال به خودي خود جذاب بود؛ ماجراي جيسون رضائيان، خبرنگار ايرانيـ آمريكايي روزنامه واشنگتن پست و جاسوسياش از برنامه دور زدن تحريمهاي ايران و دستگيري وي در سال 1393؛ فردي كه در سريال با نام مايكل هاشميان معرفي شد. اين ماجرا جذاب بود؛ اما اين جذابيت تنها به صرف داستاني پر از هيجان و ژانر امنيتي و حتي استفاده از بازيگران توانمند و كارگرداني خوب و... نبود، بلكه به اين دليل بود كه مردم بعد از مدتها سريالي از رسانه ملي ميديدند كه تا حدي تابوشكني كرده و از مسائلي سخن ميگويد كه شايد تا پيش از اين كمتر به آن پرداخته شده بود. جداي از موضوع پليسيـ امنيتي، مسئله قسمتهاي آغازين اين سريال نيز از آن جهت كه دغدغه اين روزهاي مردم است، توانست جذابيت اوليه را ميان مخاطبانش ايجاد كند و آن هم مسئله آقازادگي بود. اميني، تهيهكننده اين سريال درباره لزوم پرداخت به اين موضوع گفته بود كه اين موضوع به حدود سه سال پيش برميگردد كه ما ديديم جايش در رسانه ملي خالي است و مضمون و نگاه آن شفافسازي بود. بايد نگاه درست به مسائل روز جامعه رقم بخورد كه جاي آن در صداوسيما خالي است. بر اساس نياز روز و به ويژه دهه گذشته كه چارچوبهاي پيچيدهاي در حوزه مفاسد اقتصادي، سياسي و جاسوسي در كشور رقم خورده بود، هيچكس به اين مضمون وارد نميشد و هميشه مطالبه مردمي براي پرداخت به اين موضوع بيشتر ميشد.
با شروع سريال به تدريج زمزمههايي به گوش رسيد كه با اعمال فشار روي صدا و سيما برخي قسمتها و ديالوگهاي سريال تغيير داده شده يا حذف شده است، از جمله سكانسي كه محمد، مسئول پرونده جاسوسي مايكل، به مافوق خود ميگويد كه «چرا كسي فقط به خاطر اينكه فاميل رئيسجمهور است بايد مصونيت داشته باشد» اما با اعمال فشار از جانب يك عضو شوراي نظارت بر صدا و سيما اين ديالوگ عوض شده و با صداگذاري عبارت (فاميل رئيسجمهور) به عبارت (فاميل يك مسئول) تغيير ميكند، بعد از اين تغييرات بود كه فضاي مجازي پر شد از حواشي بيشتر.
فشارها روز به روز بيشتر شد
برخي رسانهها نيز به نقد اين موضوع پرداختند كه چرا بايد سريالي كه درباره يك پرونده واقعي شفافسازي ميكند اين چنين تحت فشار قرار بگيرد. در همين زمان جواد افشار، كارگردان گاندو، در گفتوگويي با جامجم گفت: «با وجود تغييراتي كه در قسمتهاي اخير اتفاق افتاد، به نظر من هنوز زود است كه درباره آن مفصل حرف بزنيم؛ چون هنوز اتفاق جدي نيفتاده است و ميتوانيم با وجود همين ماجراها جلو برويم؛ اما اگر در ادامه با شدت و جديت بيشتري اين مسائل ادامه پيدا كنند و فشارهاي موجود بيشتر از آنچه معقول است وارد شود، طبيعتاً بازخوردهاي خوبي به دست نميآيد.» او ادامه داد: «باز هم تأكيد ميكنم كه تا الآن هنوز مشكل مهمي ايجاد نشده است. با اين حال همه بايد در اين زمينه سعهصدر داشته باشند و نبايد فراموش كرد كه فساد هر كجا كه باشد بايد آن را ريشهيابي و با آن برخورد كرد.»
اما برخلاف انتظار كارگردان اين سريال، نه تنها فشارها كمتر نشد، كه افزايش نيز يافت؛ اما اين فشارها نتوانست از محبوبيت اين سريال بكاهد، بلكه حتي همين حواشي مخاطبان جديدي را پاي تلويزيون نشاند؛ زيرا براي مخاطب اهميت داشت كه اين سريال چه مسائلي را بازگو كرده كه سبب شده است برخيها عصباني شوند؛ البته واكنشها تنها از سوي مخاطباني كه پاي اين سريال نشسته بودند شكل نگرفت، بلكه برخي دولتيها از جمله مشاور فرهنگي رئيسجمهور پاي ثابت توئيتهاي جنجالي و اظهارنظرهاي نسبتا تند عليه اين سريال شد.
فيلم سفارشي يا مبتني بر واقعيت
اين واكنشها به اينجا ختم نشد، بلكه ظريف، وزير امور خارجه نيز در پاسخ به مطلبي مبني بر اينكه «فردي در سريال گاندو به شما شبيه و در نقش منفي است» گفت: «من بحمدالله نگاه نميكنم؛ بنابراين نگران نيستم.»
وي در پاسخ به اين پرسش كه «اين سريال را نگاه نميكنيد يا كلاً صدا و سيما را نگاه نميكنيد؟» نيز گفت: «من كلاً تلويزيون را نگاه نميكنم»؛ البته وي چند روز بعد نيز در حاشيه جلسه هيئت دولت با كنايه گفت ما پول نداريم كه فيلم سفارشي بسازيم!
همين پاسخهاي وزير امور خارجه نيز با واكنشهاي فراواني همراه شد و مردم در شبكههاي اجتماعي اين پاسخ را ناراحتكننده خواندند كه چطور مسئولي كه ميگويد تلويزيون تماشا نميكند، سريالي را سفارشي توصيف ميكند.
در نهايت پس از واكنشهاي پي در پي از سوي برخي مديران دولتي، چند روز پيش مدير روابط عمومي سيما با انتشار مطلبي از رضايت برخي ديگر از مديران دولتي خبر داد و نوشت كه «گاندو هم قابل نقد است. شك نداريم؛ اما اين حجم جيغ بنفش كشيدن طبيعي نيست. برخي در همين دولت، سريال و تكرارهايش را هم ديده و احساس غرور كردهاند. نامشان محفوظ كه وزارتخانهاي بيوزير نشود.»
سريالي كه صد درصد واقعي بود
با وجود اينكه در ابتداي سريال و در تيتراژ آن واقعي بودن ماجراي آن ذكر شده بود، اين پرسش در ذهن مخاطب ايجاد شد كه اين داستان تا چه حد مبتني بر واقعيت و تا چه حد ساخته ذهن نويسنده است؟
در ابتدا يك خبرگزاري نزديك به دولت مصاحبهاي از نويسنده سريال منتشر كرد مبني بر اينكه آرش قادري گفته است «80 درصد گاندو تخيل است»؛ اما قادري اين نقل قول را تكذيب كرد و گفت كل ماجرايي كه من گفتم اين بود، پروندهاي كه بر اساس مسئله آقاي جيسون رضائيان ساخته شده، صد درصد بر اساس واقعيت بوده و من در مصاحبه با اين خبرگزاري فقط گفتهام «داستانكهايي كه در كنار پرونده اصلي جيسون رضائيان براي پيشبرد سريال نوشته شده است، بر اساس تخيل نويسنده بوده است كه آن هم در نويسندگي ناچار به اين اقدام هستيم تا سريال جذاب و مخاطب پسند هم باشد.»
گاندو يكبار ديگر اين نكته را گوشزد كرد كه بايد سعهصدر بيشتري داشت و نبايد با پاك كردن صورت مسئله يا انتقادهاي پي در پي به اثري تلويزيوني يا سينمايي برخي واقعيتهاي رخ داده را كتمان كرد يا مانع آسيبشناسي و پيشگيري از تكرار آن شد. قطعاً در چنين زماني كه مردم تا حدي به دلايلي از جمله وجود آقازادگي به برخي مسئولان بياعتماد شدهاند، به دست آوردن مجدد اين اعتماد جز با شفافيت و نقد اشتباهات و نواقص ميسر نخواهد شد و قطعاً آگاهي بخشي به آنها در قالب اخبار، هنر و... ميتواند اصليترين نقش را در اين باره ايفا كند.