«سعید حجاریان» فعال سیاسی اصلاحطلب، به تازگی در مصاحبه با روزنامه شرق گفته است: «من گفتم اتم و مشتقاتش به کار ما نمیآید و حتی استفاده صلحآمیزش برای ما پرمخاطره و پرهزینه است؛ چه یک گرم، چه صد کیلو؛ چه غنای یک درصد، چه ۲۰ درصد؛ البته من منکر تحقیقات و کارهای دانشگاهی نیستم؛ اما در چارچوب پادمانهای بینالمللی.»
اگر از به کارگیری واژه اتم که به استفادههای غیرصلحآمیز از صفت هستهای هم دلالت دارد، عبور کنیم، نمیتوانیم از این مسئله بگذریم که سخنان حجاریان بازتولید اندیشههایی است که قدمتی به اندازه تاریخ معاصر ایران دارد؛ «اندیشه وابستگی».
سیر روشنفکری مروج وابستگی
با بروز نشانههای ضعف و زوال ایران در دوره نزدیک به معاصر، که با شکستهای نظامی ایران در دو جنگ متوالی از روسها شدت گرفت، به تدریج دیدگاههایی در فضای روشنفکری کشور مطرح شد که راه احیای عظمت ایران را در تبعیت کامل و در نتیجه وابستگی به غرب میدیدند. سردمداران اولیه این دیدگاه، «میرزا ملکم خان»، «فرخخان امینالدوله»، «میرزا یوسفخان مستشارالدوله تبریزی»، «سیدحسن تقیزاده» و... بودند که دیدگاههای آنها، مبنای گفتمان روشنفکری در انقلاب مشروطه قرار گرفت. پس از مشروطه نیز نسل اول روشنفکران بعد از مشروطه(در دوره پهلوی اول)، مانند «کاظمزاده ایرانشهر»، «صادق هدایت»، «محمود افشار» و دیگران کم و بیش در تداوم مسیری که روشنفکران پیشامشروطه بنیان گذاشته بودند، کوشیدند و در این راستا، حتی زیربناهای نظری لازم را برای سیاستهای غربگرایانه پهلوی اول و دوم فراهم کردند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با آنکه این انقلاب، برای بازگشت به خویشتن بود، اما رگههای تفکرات و جریانات مذکور در میان بخشی از نخبگان و نیروهای سیاسی وجود داشت؛ به گونهای که میتوان گفت دیدگاههای لیبرالها و نهضت آزادی، تداوم و بازتولید همان دیدگاهها در عصر پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. با وجود این، پس از انزوای نهضت آزادی و در پایان جنگ تحمیلی، به تدریج با اتخاذ سیاستهای اقتصادی همگرایانه با نظام جهانی، رگههای این تفکر در قالب طرفداری از «توسعهگرایی با وصل شدن به مدارهای جهانی توسعه» تقویت شد تا اینکه با روی کار آمدن دولت اصلاحات این نگاه بار دیگر مجال طرح در فضای سیاسیـ اندیشهای کشور را یافت و تقویت شد.
جهانی شدن و بیمعنایی استقلال
در شرایط کنونی با شعار «جهانی شدن» تلاش میشود زمینههای نضج این گفتمان تقویت شود؛ با این استدلال که جهان در شرایط جهانی شدن قرار دارد و جهانی شدن، هم سبب نفوذپذیری مرزها، فرسایش حاکمیتها و از دست رفتن معنای استقلال به حالت گذشته آن شده و هم الگوهای نوینی از مدیریت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در اختیار همگان میگذارد. در این شرایط، ما نیز باید خود را بینصیب نگذاریم. یکی از فرضیههای مهم معتقدان به این دیدگاه آن است که جمهوری اسلامی در شرایط کنونی، حداکثر قدرتی میانی و متوسط است و باید ضمن بازیگری در چارچوب زمین طراحی شده از سوی قدرتهای بزرگ، از دست زدن به هر اقدامی که سبب تنش این قدرتها میشود، بپرهیزد. مخالفت با توانایی هستهای کشور و هزینهساز قلمداد کردن آن، در این چارچوب و با این مبانی اندیشهای صورت میگیرد.
نقادی یک اندیشه
حجاریان در گفته بالا به گونهای رندانه و دو پهلو حرف میزند که گویی درد مردم دارد و از تحمیل هزینههای گزاف سیاسی و اقتصادی بر آنها نگران است و عوامانه به جای نقد تفکر مانعساز غربی بر سر توسعه بومی کشورمان، اصل توسعه در صنایع برتر را نفی میکند؛ از این رو، نقادی این اندیشه که ممکن است طرفدارانی نیز داشته باشد، میتواند مفید باشد.
1ـ واقعیت غیرقابل انکار در اقتصاد جهانی، گذار اقتصادها از تولیدمحوری(کارخانهداری) به کارآفرینی است؛ یعنی اکنون اقتصادهای بزرگ دنیا بیش از هر حوزهای درصدد افزایش سهم کارآفرینی در تولید ناخالص خود هستند و این کارآفرینی در حوزههای فنیـ مهندسی مانند انرژی هستهای، فناوری نانو، سلولهای بنیادین، فناوری فضایی و... تبلور یافته است. اهمیت ورود به این حوزه به حدی است که اگر کشوری در حوزههای مذکور دست برتر داشته باشد، به میزان بسیاری، سهم خود را از ارزش افزودهای که در اقتصاد دنیا تولید میشود، ارتقا میدهد. این امر برای جمهوری اسلامی ایران، که خواهان ایفای نقشهای متناسب با شأن و جایگاهش در نظام بینالملل است و اقتصاد برای آن تبدیل به نوعی پاشنه آشیل شده، فوقالعاده اهمیت دارد. حال معلوم نیست که چرا امثال حجاریان با این ظرفیت قدرتساز مخالف هستند!
2ـ در حالی که امثال حجاریان، به بهانه حل مشکلات اقتصادی کشور، معتقد به حل مسائل با غرب و آمریکا و دادن امتیازهایی به آنها هستند، چرا به ظرفیتهای درونزایی همچون فناوری هستهای، که میتواند نقش بسزایی در حل مشکلات اقتصادی آن هم به طور بنیادین و نه موقتی داشته باشد، بیتوجه هستند؟
3ـ فارغ از نقشی که فناوریهای پیشرفته همچون فناوری هستهای میتواند در ارتقای موقعیت اقتصادی کشور داشته باشد، امروزه این فناوری در حوزههای دیگری مانند پزشکی و حتی باستانشناسی کاربردهای وسیعی دارد؛ بنابراین طرح این ادعا که «اتم به کار ما نمیآید»، سخنی بس بیهوده است.
4ـ در ساحتی کلانتر، ریشههای بحث حاضر به دوگانه مقاومتـ سازش برمیگردد. معتقدان به سازش، مقاومت را هزینهساز و بینتیجه میدانند؛ اما از این واقعیت مهم غافل هستند که در هر حوزهای که تولید قدرت شده و دشمن وادار به عقبنشینی شده، محصول عمل به اندیشه مقاومت بوده است. درست در مقابل اندیشه سازش که منجر به سیاست فشار حداکثری علیه ایران شده است.