تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۱  ، 
کد خبر : ۳۱۷۶۹۳

فلسفۀ تکرار محرم، عاشورا و عزاداری

بنا بر آموزه های دین اسلام عزاداری در مورد افراد عادی سه روز است و این در مورد نزدیکان انسان است. یعنی عزادار در مصیبت فرزند، پدر، مادر یا برادر و ... سه روز را به عنوان عزادار در منزل ساکن شده و سایر مؤمنین موظفند برای تسکین قلب او به دیدارش بروند و بعد از اتمام سه روز اساساً تسلیت و تعزیت گفتن کراهت دارد.
پایگاه بصیرت / محمد هادی جوکار

تجدید عزاداری امام حسین (علیه السلام) در هر سال چه پیامی می تواند داشته باشد؟ بنا بر آموزه های دین اسلام عزاداری در مورد افراد عادی سه روز است و این در مورد نزدیکان انسان است. یعنی عزادار در مصیبت فرزند، پدر، مادر یا برادر و ... سه روز را به عنوان عزادار در منزل ساکن شده و سایر مؤمنین موظفند برای تسکین قلب او به دیدارش بروند و بعد از اتمام سه روز اساساً تسلیت و تعزیت گفتن کراهت دارد.

اما چرا تأکیدات بر اقامۀ عزای سیدالشهداء (علیه السلام) فراوان است؟ آیا موجب تسکین قلب آن حضرت خواهد شد؟ آیا بازماندگان آن حضرت، امروز حضوری مادی دارند تا تشفی خاطر آنان باشد؟ و آیا جنس این اقامۀ عزا کارکردی زیبایی شناسانه دارد و در نوع خود تفریحی مذهبی محسوب می شود؟ چنانچه پاسخ منفی است – که منفی است- چه دلیل دیگری می توان یافت؟ اگر حکمتی برای این تکرار نتوان یافت باید حق را به دشمنان و شبهه افکنان داد که امت اسلام، امت عزاست و سرتاسر اسلام را صبغۀ عزا و مصیبت، غم و اندوه، افسردگی و حسرت و ... فرا گرفته است.

اما یقیناً چنین نیست. نکتۀ اول آنکه تکرار یاد سیدالشهداء (علیه السلام) و احیای عزای او ضروری است تا ما بیاموزیم که چگونه سقوط نکنیم و منحط نشویم و این مهم ترین آموزۀ محرم است. ما بیاموزیم که در مصاف نفس و خدا اگر جانب نفس را نگه داریم استعداد آن را داریم که به مرحله ای از انحطاط برسیم که فجیع ترین جنایات نظام خلقت را رقم بزنیم. در صدر همۀ این جنایت ها به شهادت رساندن حجت و ولیّ خدا که خون خداست. کشتن شیرخواره با دهان تشنه بدون آنکه مرتکب گناهی شده باشد. محروم کردن شریف ترین انسان ها از بدیهی ترین نیازهای انسانی یعنی خوراک و آب. مثله کردن و بریدن اعضای بدن برترین خلایق خداوند متعال و صدها جنایت چون این و از این بدتر؛ و این نکته ای بس مهم در تکرار محرم است که انسان در صورت حرکت در مدار نفسانیت، تا چه مرحله ای از سقوط و انحطاط خواهد رسید.

نکتۀ دومی که در تکرار محرم وجود دارد آن است که ضروری است تا هر کس جبهۀ خود را معین کند. این بازخوانی تلاشی است برای بازگشایی مسیر کنونی و آیندۀ بشریت. هر کس باید معین کند که در جبهۀ نبرد میان امام حسین (علیه السلام) و یزید اهل کدام طرف است؟ یزید یا امام حسین (علیه السلام) و شاید جبهۀ سوم که تماشاگر بودند که اینان نیز مطابق بیان الهی مشمول نفرینند. علامۀ طباطبایی در تفسیر شریف المیزان ذیل آیۀ 165 سورۀ اعراف (فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ أَنجَینَا الَّذِینَ یَنهَونَ عَنِ السُّوءِ) آورده است که خداوند برخی را به خاطر سکوتشان و ترک نکردن مراوده با ظالمان، شریک ظلم و فسق متجاوزین شناخته است و آیۀ شریفه دلالت می کند بر یک سنت عمومی الهی که جلوگیری نکردن از ستم ستمگران و موعظه نکردن ایشان در صورت امکان و قطع نکردن رابطه با ایشان در صورت عدم امکان موعظه، شرکت در ظلم است و عذابی که از طرف پروردگار در کمین ستمگران است در کمین شرکای ایشان نیز است.

تعبیری از زبان مبارک سیدالشهداء (علیه السلام) خطاب به عبیدا... بن حر جعفی است که می فرمایند در این معرکه بی تفاوت و بی طرف وجود ندارد و در این راستا به حدیثی از پیامبر عظیم الشأن اسلام (صلوات الله علیه و آله) استناد می کنند که می فرمایند: «مَن سَمِعَ دَاعِیَةَ أَهلِ بَیتِی وَ لَم یَنصُرهُم عَلَی حَقِّهِم إِلَّا أَکَبَّهُ اللهُ عَلَی وَجهِهِ فِی النَّارِ.» (هر کس فریاد استغاثۀ اهل بیت مرا بشنود و به یاریشان نشتابد خداوند او را به صورت در آتش دوزخ اندازد.)

بنابراین جبهه ای که سیدالشهدا(علیه السلام) گشوده است تا ابد مفتوح خواهد بود و هر کس در این جبهه خود را ارزیابی خواهد کرد که در کدام سوی میدان ایستاده است و این در تعبیری زیبا از سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی نهفته است که می گوید: و تو، ای آنکه در سال شصت و یکم هجری، هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبۀ بشریت پای به سیارۀ زمین نهاده ای، نومید مشو که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنۀ خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافلۀ سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت برسی...

اما آنچه آفت این عزاداری و تکرار در احیای عزای سیدالشهداء (علیه السلام) است آن است که این عزاداری به یک امری زیبایی شناسانه و یا یک تفریح مذهبی شبیه آنچه در سایر ادیان و مذاهب وجود دارد، بدل گردد. این آسیب می تواند ضد فلسفۀ اقامۀ عزای اهل بیت(علیهم السلام) باشد و آن را دچار اوهام و خرافات و تحریف های بسیار کند و پیام اصلی عاشورا را در کشاکش رقابت های موهوم و جدلیات باطل و خیالات نفسانی مفقود سازد. منحصر کردن عزاداری سیدالشهداء (علیه السلام) درمسائل احساسی/ عاطفی و یا حماسی آفتی است که به تدریج این امر مهم و راهبردی را که به تعبیر امام خمینی(ره) اسلام را زنده نگه داشته است، به یک مقولۀ تکراری و صرفاً از روی عادت تبدیل خواهد کرد.

قطعاً به لحاظ ظاهری و مادی، سخت ترین فاجعۀ بشری در کربلا و در روز عاشورا اتفاق نیفتاده است و در تاریخ بشریت جنایاتی هولناک تر و عظیم تر از آنچه در روز عاشورای سال شصت و یکم هجری رخ داد، روی داده است. اما چرا گفته اند «لَا یَومَ کَیَومِکَ یَا أَبَا عَبدِاللهِ»؟ این به خاطر آن آبرویی است که وجود مبارک اباعبدالله (علیه السلام) از کسانی ریخت که قصد داشتند دین و مذهب جعلی و منحرف به خورد افکار عمومی دهند. همان دین جعلی و منحرفی که دیانت را در نشستن بر سجادۀ نماز و تهجّد و دوری از مجادلات سیاسی و بی طرف ماندن در دعوای حق و باطل می داند.

نکتۀ سومی که در تکرار عزاداری ها وجود دارد آن است که به گفتۀ شهید مطهری (ره) هر چند تاریخ عیناً تکرار نمی شود اما سنخاً تکرار می شود. نبرد بین حق و باطل، نفس و خدا، ایمان و کفر، اهل سعادت و اهل شقاوت و ... یک نبرد مستمر است. عاشورا یک نقشۀ راهنما و تابلویی است که مسیر را معین می کند. بیان و بازخوانی وقایع و رویدادها ضروری است تا هم از تحریف و محو تاریخ کربلا جلوگیری شود و هم روح وقایع را بتوان فهم کرد. فهم روح وقایع بدان جهت است که مجدداً با همان بلیّه هایی که گذشتگان آزموده شده اند، آیندگان نیز آزموده خواهند شد.

روایتی را فریقین از پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلوات الله علیه و آله) نقل کرده اند که می فرماید: «کُلُّ مَن کَانَ فِی الأُمَمِ السَّابِقَةِ فَإِنَّهُ یَکُونُ فِی هَذِهِ الأُمَّةِ مِثلِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ وَ القُذَّةِ بِالقُذَّةِ» (تمام آنچه در امت های پیشین بوده است مثل آن در این امت خواهد بود مانند تشابهی که یک لنگه نعل با لنگۀ دیگر آن دارد و مانند تشابهی که یک چوبۀ تیر با یک چوبۀ دیگر دارد.) این روایت حکایت از آن دارد که سنّت الهی بر امتحان تمام انسان ها در همۀ اعصار و امصار است و این سنت استثناء پذیر نیست. در این میان هر کس خواهد دانست که در این مصاف اهل کدام جبهه خواهد بود و آنچه بدیهی است آن است که هیچ کس، خود را نخواهد توانست بفریبد.

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
پوریا
United Arab Emirates
۲۰:۰۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
0
0
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات