وقتی صحبت از وحدت اسلامی میکنیم، دقیقاً به دنبال چه فرایند و نتایجی هستیم؟ اساساً مراد ما از وحدت چیست؟ برخی معتقدند وضعیت کنونی جوامع اسلامی و جامعه مسلمانان نشان میدهد که حداقل در میانمدت، امکان شکلگیری وحدت حقیقی به معنای «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّة وَاحِدَة» (مؤمنون/ ۵۲) فراهم نیست؛ زیرا وحدت در مباحث فلسفى در جایى است كه دو چیز از خصوصیات فردى خود خالى شوند و در قالب یك چیز تجلى پیدا كنند؛ در این صورت دوگانگى اینها از بین خواهد رفت. به عبارتی دیگر در این فرایند، گروههای گوناگون اسلامی (سنی، شیعه، زیدی و...) ضمن کنار گذاشتن اختلافات بعضاً ریشهای، به سمت خوانشی مشترک از اسلام روی میآورند؛ پس صحبت از وحدت، چه حاصلی دارد؟
از نظر مفهومی، وحدت اسلامی از جهت روش و ابزارمندی آن، شامل همه تصمیمسازیها، سیاستگذاریها، اتخاذ روشهای واحد، بهرهگیری از امکانات مشترک و تدابیری میشود که نتیجه و پیامد آن، تحقق وحدت اسلامی است؛۱ اما مسلماً مراد وحدتگرایان از ترکیب «وحدت جهان اسلام»، یكى شدن فرق و نِحَل اسلامی (حداقل در میانمدت) نیست؛ زیرا نه ارادهای در میان جوامع اسلامی برای وحدت فراگیر شده و نه زمینههای داخلی و بین امتی آن فراهم شده است.
آنچه استفاده از آن در این راستا (مشخصاً در کوتاهمدت) بهتر به نظر مىرسد، واژه «تقریب» به معنای نزدیکی و اتخاذ «سیاسۀ التقریب» (نزدیکسازی) است؛ سیاستی که اجرای کامل و درست آن میتواند ما را به سمت قدم بعدی که «ائتلاف» باشد نزدیک کند. سیاست تقریب در میان امت اسلام، ائتلافسازی در دولتهای اسلامی را در پی خواهد داشت؛ امری که با وجود زمینههای مساعدی همچون رواج بیداری اسلامی، قدرتیابی گفتمان مقاومت در عمق جهان اسلام، شکستهای پیدرپی نظام سلطه از امت اسلامی و رشد جریانهای فکری مخالف با افراطگرایی در اسلام، دور از دسترس نیست.
سرمایهگذاری دشمن روی شکافهای موجود درون جوامع اسلامی مانند اختلافات قومی، مذهبی، طایفهای، سیاسی و ارضی که ناشی از غفلت مسلمانان از علاج آنهاست، روی کار آمدن دولتهای دست نشانده که هدفی جز افزایش روزافزون قدرت خود و خانواده/ حزب خود ندارند، ظهور پدیده صهیونیسم جهانی که مرکزیت خود را در قلب جهان اسلام و قبله اول مسلمین قرار داده است، شکلگیری جریانات ایدئولوژیک با گرایشهای گوناگون سلفی، صوفی، عرفانی و... که همه ناشی از فهم ناقص از دین است و نتیجهای جز مواجهه افراطی یا تفریطی با دین ندارد، قدرتیابی گروههای تروریستی مورد حمایت نظام سلطه که حاصل آن، «برادرکشی» میان شُعب متعدد درون جامعه اسلامی است و برخورد با آنها، انرژی زیادی از امت اسلام خواهد بُرد و مداخلات قانونی و غیر قانونی کشورهای استعمارگر (نظیر امریکا، انگلیس، فرانسه و...) در امور داخلی کشورهای اسلامی، که آنها را برای چند قرن به گذشته برمیگرداند، تنها گوشهای از چالشهای جهان اسلام است که همافزایی آنها با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داخلی کشورهای اسلامی، وضعیت نگرانکنندهای را در برابر چشمان همگان قرار میدهد.
وضعیت بغرنج در فلسطین، یمن، سوریه، عراق، شمال آفریقا و... نشاندهنده غفلت مسلمان از سرنوشت همکیشان خود برای نقشههای دشمنان امت اسلام است. فارغ از سیاستهای نظام سلطه و به ویژه آمریکا در مورد جهان اسلام مانند اسلامهراسی، شیعه/ سنیهراسی، ایران هراسی و...، تأملی اجمالی در وضعیت فوق نشان میدهد دلیل عمده این مشکلات و چالشها در امت اسلام، دوری از اسلام راستین و غفلت از تجمیع قوای درونی مسلمانان است؛ امری که در سایه وحدت حول «کلام الله» و اعتصام به «حبل الله» شکل خواهد گرفت. اگر امت اسلام در امر وحدت از قاعده «انما المؤمنون اخوة» پیروی کند، نه امکان برادرکشی وجود دارد و نه دشمن میتواند با استفاده از دوگانههای خودساخته مذهبی، خواست خود را از دهان مسلمانان بیان کند.
شناخت دقیق از ساختار اجتماعی کشورها، تلاش برای فهم کامل از همه دین، پرهیز از قومیتگرایی و خشونت فرقهای و حرکت به سمت امتگرایی، تقویت مردمسالاری که نتیجه آن حاکمیت اراده مردم بر خواست خاندانهای بدون مشروعیت خواهد بود، بین الاذهانی کردن گفتمان تقریب در میان مسلمانان و ارائه آن به منزله جایگزینی در برابر گفتمان مسلط زمان از مهمترین راهکارهای حرکت به سمت تقریب امت اسلام است.
فارغ از اینکه چه میزان با وحدت واقعی فاصله داشته باشیم و چه چالشهای درونی و بیرونی، در کشورهای اسلامی انتطار ما را میکشد، هر گونه وحدت حول اشتراکهای قراردادی و مصنوعی نظیر زبان، قومیت، نژاد یا اندیشههای انسانمبنا (نظیر سوسیالیسم، ناسیونالیسم و...) محکوم به انشقاقی دیگر است؛ به جز اعتصام به حبلالله که امت اسلام را به ید واحد تبدیل میکند. این اشتراکهای ظاهری و مصنوعی همان شکافهایی است که طی حداقل دو قرن اخیر، دوگانه «اتفاق و انشقاق» را برای ما به ارمغان آورده است.
پینوشت:
۱ـ محمدرضا قائدی و علیرضا گلشنی، آیندهپژوهی روند همگرایی و وحدت دنیای اسلام، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی، شماره ۲۳، تابستان ۱۳۹۴، ص ۸.