همزمان با اوج پیروزیهای جبهه مقاومت در حلب در پاییز ۱۳۹۵، شایعه شهادت سردار سلیمانی در منطقه «العیس» در جنوب حلب به سرعت در شبکههای مختلف پیچید. پس از چند روز، سردار در گفتوگو با پایگاه تحلیلیـ خبری «الوقت» در واکنش به شایعه شهادت خود، گفت: «این چیزی است که دشتها و کوهها را برای پیدا کردنش پیمودهام.»
اما عاقبت، سردار گمشده خویش را یافت؛ گمشدهای که در جبهههای غرب و جنوب ایران تا مناطق شرق کشور و پس از آن افغانستان، عراق، لبنان و سوریه مشتاقانه به دنبالش بود، در راه فرودگاه بغداد نصیبش شد، آن هم با آتش شقیترین آحاد بشر! چرایی این ماجرا را میتوان در کارنامه سردار سلیمانی جستوجو کرد.
مأموریت دشوار در آغاز راه
انتصاب سردار سلیمانی در سال ۱۳۷۶ از سوی فرمانده معظم کل قوا به فرماندهی نیروی قدس سپاه مصادف با حمله طالبان به افغانستان بود؛ لذا سردار از همان ابتدا وارد یک مأموریت دشوار شد و البته او مرد ایام سخت بود.
تجارب سردار سلیمانی در جنگهای داخلی کردستان و نیز مبارزه با اشرار در مناطق شرق ایران از جمله عواملی بود که رهبر معظم انقلاب وی را در این سمت گمارده و نخستین مأموریت وی را در افغانستان جنگزده رقم زدند.
وظیفه اصلی سردار سلیمانی حفظ مرزهای شرقی و ادامه کمک به مجاهدان افغانی در شرایط جدید بود. در آن ایام پنتاگون در ارتباط با میزان نفوذ ایران در افغانستان، اذعان کرد که ایران با تکیه بر ابزارهای مختلف توانسته موقعیت خود را نزد ملت و دولت افغانستان ارتقا دهد.
حمله آمریکا به افغانستان در پاییز ۱۳۸۰ نقطه عطف تازهای را در افغانستان رقم زد و سردار را وارد معرکه جدیدی کرد؛ معرکهای که هدف اصلی آن مقابله با اشغالگری و نفوذ غرب، به ویژه آمریکا در همسایه شرقی بود.
تجاوز آمریکا به عراق!
حمله آمریکا و متحدانش به عراق در فروردین ۱۳۸۲، از جمله رویدادهای مهم منطقهای بود که نیروی قدس نمیتوانست نسبت به آن ساکت بماند؛ لذا سردار سلیمانی با هدف کمک به ثبات و امنیت عراق و حمایت از مردم این کشور در برابر اشغالگری آمریکا و متحدانش وارد صحنه عراق شد. این کمکها عمدتاً به صورت مستشاری بود و با توجه به مناسبات دیرینهای که میان ایران و گروههای معارض عراقی به ویژه گروههای شیعی وجود داشت، نیروی قدس و فرمانده مدبرش که مسئولیت پرونده عراق رسماً به او سپرده شده بود، جای خود را در عراق گشودند.
بعدها رقبای منطقهای ایران، به ویژه مقامات سعودی، آمریکاییها را نکوهش کردند که با حمله به عراق و سرنگونی نظام صدام حسین، این کشور را دودستی تقدیم ایران کردهاند!
البته نگرانی سعودیها چندان بیمورد هم نبود و عراق نوین شاهد شکسته شدن معادله دیرین حاکمیت اقلیت سنی و روی کار آمدن اکثریت شیعه بود. بنابراین نیروی قدس علاوه بر ارائه رایزنیهای نظامی و امنیتی، در روند سیاسی این کشور به ویژه برگزاری انتخابات به عراقیها کمک زیادی کرد. در کنار روند سیاسی، پرونده امنیتی عراق از دغدغههای مهم ایران بود، از این رو در زمانی که «نوری المالکی» نخستوزیر وقت عراق در سال ۱۳۸۴ مشغول چانهزنی با آمریکاییها درباره توافقنامه امنیتی میان عراق و آمریکا بود، کمکهای مستشاری سردار سلیمانی موجب شد هزینههای این توافقنامه برای عراق و ایران به حداقل برسد. از جمله موارد تعدیل شده، حق مصونیت قضایی نیروهای آمریکایی و موضوع ایجاد پایگاههای نظامی دائمی در عراق بود.
رشد شاخه القاعده در عراق نیز که «ابومصعب زرقاوی» آن را رهبری میکرد، از دیگر مواردی بود که موجب نگرانی عراق و نیز جمهوری اسلامی شد؛ به همین دلیل همکاریهای امنیتی نیروی قدس با دستگاههای ذیربط عراقی در مقابله با تروریسم در این کشور شکل گرفت.
شکست ارتش رژیم صهیونیستی
جنگ ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان در خرداد ۱۳۸۵ آزمون دیگری بود که سردار سلیمانی از آن با سربلندی بیرون آمد. ماجرا از این قرار بود که پس از رد درخواستهای پیاپی حزبالله لبنان از سوی تلآویو مبنی بر آزادی زندانیان لبنانی دربند در سرزمینهای اشغالی، نیروهای حزبالله در مرز رژیم صهیونیستی به گروهی از نیروی زمینی ارتش این رژیم حمله کرده و سه سرباز صهیونیستی را کشتند و دو سرباز دیگر را اسیر گرفته و به خاک لبنان انتقال دادند.
پس از آن واکنش نظامی رژیم صهیونیستی آغاز شد و نقاط مختلف لبنان را هدف بمباران هوایی قرار داد. در زمین نیز ارتش رژیم صهیونیستی قدم به خاک لبنان در جنوب گذاشت؛ اما با مقاومت جانانه مقاومت با محوریت حزبالله متحمل شکست سختی شد. نقش نیروی قدس و شخص سردار سلیمانی در این جنگ مؤثر و تعیینکننده بود. سردار در کلیه مراحل جنگ ۳۳ روزه در کنار فرماندهان حزبالله، از جمله سیدحسن نصرالله و شهید عماد مغنیه بود و علاوه بر کمک مستشاری و نظامی، در آن شرایط طاقتفرسا به آنها روحیه میداد. در بحبوحه این جنگ، رهبر فرزانه انقلاب پیامی به دبیرکل حزبالله لبنان ارسال کردند که حامل آن کسی نبود جز سردار سلیمانی.
دیری نپایید که حزبالله به پیروزی بزرگ دست یافت و بیتردید، این دستاورد بزرگ و راهبردی که موجب تغییر معادلات امنیتی منطقه شد، در کارنامه درخشان سردار شهید سلیمانی ثبت و ضبط شده است.
جنگهای غزه
در جنگ ۲۲ روزه در سال ۱۳۸۷ و جنگهای بعدی (۸ روزه و ۵۰ روزه) در نوار غزه، رژیم صهیونیستی بار دیگر طعم شکست را چشید. در این جنگها جنبش حماس و جهاد اسلامی با موشکهایی که در اختیار داشتند به حملات رژیم صهیونیستی پاسخ دادند. سؤال ناظران نظامی آن بود که این موشکها از کجا و چگونه به دست حماس رسیده است؟ سردار سلیمانی در راستای حمایت از آرمان فلسطین، ارتباط خود را با گروههای مقاومت از جمله حماس و جهاد اسلامی افزایش داد و با توجه به پیشبینی تجاوزات رژیم صهیونیستی، بنیه نظامی و تسلیحاتی این گروهها را تقویت کرد؛ در جنگ هشت روزه غزه حمایتهای ایران از مقاومت فلسطین از جنبه تبلیغاتی و سیاسی فراتر رفت و برای نخستین بار و به طور رسمی اعلام شد، ایران موشکهای پیشرفته فجر ۵ یا دست کم فناوری آن را در اختیار فلسطینیان قرار داده است.
بحران سوریه
آغاز بحران و جنگ در سوریه، مأموریت مهم دیگری را برای سردار رقم زد. وظیفه حمایت از نظام سوریه که در بالاترین سطوح حکومتی به تصویب رسیده بود، به نیروی قدس واگذار شد و سردار سلیمانی فرمانده دلیر و توانمند نیرو موظف شد با اتکا به امکانات و مقدورات موجود، نظام اسد را در برابر موج تروریسم و طرحهای براندازی نجات دهد. سردار سلیمانی علاوه بر حضور فعال میدانی در مراحل مختلف نبرد به ویژه در مرحله آزادسازی حلب در شمال سوریه، در پرونده سیاسی و دیپلماسی سوریه نیز فعال بود. رایزنیهای او با روسیه و شخص پوتین از جمله اقدامات مهمی بود که سبب تشکیل جبهه متحد تهران ـ مسکو شد و راه آزادسازی و پاکسازی مناطق مختلف سوریه از تروریستها را هموار کرد.
سقوط خلافت داعش
سردار سلیمانی در آبان ۱۳۹۶ طی نامهای به رهبر معظم انقلاب پایان خلافت داعش را به طور رسمی اعلام کرد. در این نامه آمده است: «حقیر بهعنوان سرباز مکلف شده از جانب حضرتعالی در این میدان، با اتمام عملیات آزادسازی ابوکمال آخرین قلعه داعش با پایین کشیدن پرچم این گروه آمریکاییـ صهیونیستی و برافراشتن پرچم سوریه، پایان سیطره این شجره خبیثه ملعونه را اعلام میکنم...»
گروه تکفیریـ تروریستی داعش یک پروژه خطرناک بود که آمریکا با کمک متحدان منطقهای خود از جمله رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی طراحی کرده و هدفش ایجاد جنگ داخلی در منطقه و تضعیف و تجزیه کشورهای اسلامی و در نهایت فروپاشی محور مقاومت بود.
شاید بتوان گفت بزرگترین دستاورد سردار سلیمانی در سطح منطقه و جهان، ریشهکنی شجره خبیثه داعش بود. این گروه قصد داشت علاوه بر عراق و سوریه، کل منطقه شامات و سپس سایر مناطق خاورمیانه و شمال آفریقا را تصرف کند و به زعم خود پرچم خلافت یا دولت اسلامی را بر بام جهان برافرازد. نبوغ سردار سلیمانی این بود که با بسیج نیروهای مقاومت در منطقه اعم از حزبالله، حشدالشعبی، نیروهای بومی سوریه، فاطمیون، حیدریون، زینبیون و... جبهه قدرتمندی علیه داعش پدید آورد و در نهایت پایگاه خلافت این گروه را در رقه و موصل سرنگون کرد. اگر انصارالله یمن را هم به این فهرست بیفزاییم، معلوم میشود سردار سلیمانی با تدبیر و تلاشهای خود، هلال مقاومت را در عمق راهبردی منطقه کامل کرده است. البته دستاورد سردار تنها شکست داعش نبود، بلکه با ظرفیتی که از نیروهای سازمانیافته، آموزشدیده و جنگدیده در محور مقاومت ایجاد کرد، کابوس جدیدی برای آمریکا و رژیم صهیونیستی رقم زده و در برابر طرحهای توسعهطلبانه آنان سدی مستحکم بنا کرد.