محسن اسلامزاده کارگردان، مستندساز و تدوینگر سینماست. وی از مستندسازان جبهه انقلاب اسلامی است، که سالیان زیادی از عمر حرفهای خود را در کشورهای درگیر بحران و جنگ، از جمله افغانستان، سوریه، لبنان و لیبی گذرانده است و نتیجه فعالیتهایش در قالب مستند و برنامهها، نه تنها مورد توجه جشنوارههای داخلی قرار گرفته، بلکه در جشنوارههای خارجی نیز از آن تقدیر شده است. یکی از آخرین فعالیتهایش را میتوان مستند «خصوصیسوزی» دانست که توانست برنده فانوس دهمین جشنواره عمار نیز شود.هر چند که موضوع این مستند جدید، اجتماعی و تا حدی میتوان گفت اقتصادی است، اما با توجه به تجربیات اسلامزاده در زمینه مسائل برونمرزی و به بهانه دریافت فانوس جشنواره عمار به سراغ این مستندساز رفتیم تا گفتوگویی درخصوص مستندهای مقاومت با او داشته باشیم.
با توجه به اتفاقهای اخیر، از جمله شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و دیگر مسائلی که پس از آن رخ داد، به نظر میرسد باید کار رسانهای جدیتری انجام شود. آقای اسلامزاده، فکر نمیکنید در حال حاضر وقت آن است مقداری از مستندهای برونمرزی درباره داعش و مستندهایی که واقعیت داعش را بهتر نشان میدهند، پخش شوند؟ برخی از مردم، نمیخواهیم بگوییم همه آنها، هنوز نمیدانند چه خطری لب مرزها وجود داشته است. به نظر شما در این موقعیت، رسانه چه وظیفهای دارد؟
در حال حاضر، جنگ، جنگ رسانه است. ما خدمت رهبری رسیدیم، ایشان گفتند کار شما جهاد است، به کارتان ادامه دهید. هر جا رسانه نادیده گرفته شده، هزار نوع خدمت هم که انجام شده، رسانه دشمن یا آن را زیر سؤال برده یا آن را در چشم مردم کمرنگ کرده است، در بسیاری از مواقع این اتفاق افتاده است.
اگر مردم ما سردار بزرگوار، حاج قاسم سلیمانی و کار بزرگ ایشان را شناختند، به چه دلیل بود؟ به این دلیل بود که ایشان بعد از مدتی رسانهای شدند و مردم متوجه شدند چنین مردی وجود دارد. این جمله عین دیالوگ مردم است. من در مراسمهای تشییع حضور داشتم، مصاحبه گرفته و ضبط کردهام. مردم متوجه شدهاند زمانی که در خانههایشان در گرما و راحتی هستند و دارند استراحت میکنند، یک نفر هست که خارج از مرزهای کشور هم برای امنیت کشور و هم برای خلاصی جهان اسلام و حتی مردم دنیا با نیروهای تکفیری میجنگد. این کار رسانه بود.
در حال حاضر هم مشکلاتی که امروز گرفتار آن هستیم، به علت نادیده گرفتن رسانه است و از این به بعد هم دوباره به کار درست رسانهای با یک اتاق فکر درست نیاز داریم؛ یعنی باید یک اتاق فکر باشد و درست برنامهریزی کند که به چه شکل باید عمل شود که دچار افراط و تفریط نشویم و امید را در دلها زنده نگهداریم.
احساس ترس کاذب و ناامیدی در مردم به وجود نیاوریم و از طرفی هم بگوییم که چه خطری از بیخ گوشمان رد شد و سیستمهای اطلاعاتی که گروههای تکفیری را درست کردهاند و هر روز یک اسم روی آنها میگذارندـ که آخرین آنها داعش بود و تا 40 کیلومتری مرز ما آمدـ چه اهدافی را دنبال میکنند. باید برای مردم تبیین کنیم که خدای ناکرده اگر آنها دوباره جان بگیرند، چه باید کرد؟ چون برای حضور در کشور عراق، سوریه و جاهای دیگر باید حمایت مردمی داشته باشیم که بدانند در وهله اول جنگیدن، برای ایجاد امنیت و حفظ امنیت ملی خودمان است که داریم این کارها را انجام میدهیم.
باید این کارها پخش شود و ضریب بگیرد. باید به مردم نشان دهیم؛ چون حافظه تاریخی انسان ممکن است مخدوش شود. ضمن اینکه مردم زیر بمباران شدید تبلیغات رسانهای غرب هستند؛ آنها امپراتوری رسانهای دارند، به دلیل مشکلاتی که داشتیم، شاید در حال حاضر دارند حرف خودشان را به عنوان حق به مردم غالب میکنند؛ ولی ما باید با تلاشمان و با اتاق فکری که مسئولانمان باید داشته باشند، واقعیت را تبیین کنم.
ما در میدان مشکلی نداریم؛ مثلاً اگر بگوییم برای فلان مکان مستندسازی میخواهیم که استشهادی باشد، اصلاً برود، معلوم هم نیست بتواند برگردد، من به شما قول میدهم حداقل 100 گروه داوطلب داریم؛ اگر به آنها بگوییم مثلاً بروید فلان نقطه فیلم بسازید، به احتمال 90 درصد هم زنده برنمیگردید، بچههای کاربلد زیادی داریم.
مثلاً «زنانی با گوشوارههای باروتی» در حوزه بینالملل تعداد زیادی جایزه گرفته است. فیلمهای محمدباقر شاهین در جشنواره بینالمللی شرکت کرده است. کارهای بسیار خوبی در حوزه داستانی و مخصوصاً مستند داریم که در حال حاضر حرف برای گفتن دارند.
مشکل برنامهریزان ما هستند که جزیرهای کار میکنند، یک سیستم یکنواخت نیستند و برنامه مدون خوبی ندارند، اگر هم دارند، باید بهتر باشند و بهتر عمل کنند. اگر مسئولان رسانهای ما این برنامهها را دارند، باید با مسئولان دیگر هماهنگتر باشند و آنها را توجیه کنند. بخشی از مشکلات ما به دلیل بیاعتمادی به مسئولان فرهنگی و رسانهای است. به نظر من باید بیشتر اعتماد کنند.
متأسفانه در بسیاری از مواقع مشاهده کردهام، مثلاً یک دفعه رسانه را کات کرده و نادیده گرفتهاند، در آن زمان گفتم من به تکلیف خودم عمل کرده و آمدهام، این شما هستید که این موقعیت تاریخی حساس را از ثبت کردن محروم کردهاید و تمام شد و رفت. مشکل ما این است.
به نظر شما، در حال حاضر و در این برهه چند روزه و چند هفتهای، بهترین عملکرد رسانه چه چیزی میتواند باشد؟
به نظر من در این روزها باید کارهایی ساخته شود که به صورت جدی با مردم گفتوگو کند، با آنها صادقانه حرف بزند، برای آنها درباره مسائل توضیح بیشتری ارائه دهد.
من چند روز قبل در تلویزیون گفتم مردم ما با مردم بسیاری از کشورها تفاوت دارند. اینجا لیبی، قطر، عربستان و خیلی از کشورهای دیگر نیست که به مردم بگویند شما به چیزی کاری نداشته باشید و بروید.
ما همیشه خودمان مردم را دعوت کردهایم و انقلابمان، انقلاب مردمی است. حضرت امام(ره) به پشتوانه چه کسی انقلاب کردند؟ تشییع ایشان یک تشییع تاریخی بود، تشییع سردار سلیمانی همینطور، راهپیماییها، روز قدس، وقتهایی که مردم احساس میکنند رهبری فراخوان یا دغدغهای دارند، چگونه به عرصه میآیند؟ اینجا هم باید با آنها صادقانه و درست صحبت کنیم؛ مستندسازی یکی از این راههاست که به وسیله آن میتوان با مردم جدی و صادقانه صحبت کرد و دلایل را در اتفاقهای مختلف گفت، مستند، سلاح بسیار خوبی برای جنگیدن با دشمنی است که مشغول شبههفراکنی است.
مستندهای خوبی درباره موضوع داعش و امثال آنها داریم؟
صد درصد داریم. مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» یک نمونه بارز آنهاست. مستندهایی که فراهانی درست کرده است. مستند 157A که بهروز نورانیپور ساخته است و در آن نشان میدهد اگر داعش به کشور وارد شود، چه اتفاقی میافتد؛ داستان سه خواهر است که مورد تجاوز قرار گرفتهاند و یکی از آنها خودکشی میکند. این فیلم، مستند است.
فکر میکنید در حال حاضر، زمان پخش این مستندها رسیده است؟
این را باید مسئولان رسانهای تصمیم بگیرند. آسیب احتمالی پخش مستندها این است که یکدفعه دُز آن آنقدر زیاد نشود که مثلاً مردم ناامید شوند. در حال حاضر روحیه مردم قدری شکننده شده است، نیاز به روحیه دارند. باید درست برنامهریزی کرد، باید هم آن خطری که بالقوه هست و من شنیدهام در برخی مکانها، از جمله عراق وجود دارد، گوشزد شود تا خدای ناکرده یک دفعه سر برنیاورد. در افغانستان هم همینطور است که خود من درباره آن کار کردهام؛ البته به عنوان اخطار باشد، نباید مردم ناامید شوند یا مثلاً یکدفعه ترس وجودشان را بگیرد.
صفر و صدی نباید بود، باید اخطار داد، مردم را نیز باید دلگرم کرد و کسانی که الآن دارند کار میکنند را هم باید نشان دهیم؛ مثلاً نشان دهیم در حال حاضر در عراق داریم کارهایی انجام میدهیم که مرزمان امن شود، در افغانستان همینطور، باید نشان دهیم لب مرز چگونه است، باید تمام این موارد را بگوییم.
در حال حاضر پاسگاهی در ارتفاعات آذربایجان غربی وجود دارد که سربازهایمان در آنجا و در میان برف با تروریستهایی که میخواهند وارد شوند، میجنگند؛ باید همه این موارد را نشان دهیم تا مردم زحمات این افراد را ببینند.
در سیستان و بلوچستان هم همینطور؛ سربازی داریم که با اینکه همرزمانش زخمی و شهید شدهاند به تنهایی در مقابل گروهکهای تکفیری ایستاده است. این فرد باید قهرمان ملی شود که بگوییم اگر این فرد نبود، آنها وارد کشور شده بودند.
همه این موارد را باید مدام بگوییم، نشان دهیم که الحمدللّه نیروهای ما جلوی تمام این موارد را گرفتهاند. به نظرم باید رویکرد ما حماسی باشد.