
گرامیداشت عید نوروز، یکی از سنتهای دیرینه ایرانیان است؛ از سنتهایی که هزاران سال در کشور ما جاری و ساری بوده است. دست کشیدن از کار و دید و بازدید دوستان، آشنایان و بستگان بهانه میشد تا افراد ساعات خوشی را در کنار هم سپری کنند.
هر چند دین اسلام پس از ظهور، تمام سنتهای جاهلی را زیر سؤال برد و آنها را برانداخت، اما بر سنت عید نوروز مهر تأیید زد؛ چراکه فریضهای به نام صله رحم در بطن آن وجود داشت. همچنین علمای اسلام کوشیدند برخی از بخشهای نوروز را که خلاف شرع اسلام بود، از بین ببرند.
تا همین چند دهه قبل عید نوروز بر اساس همان رسوم زیبای قدیمی برگزار میشد؛ یعنی خانوادهها به دید و بازدید میرفتند، دیداری تازه میکردند و اندک پذیرایی هم میشدند که آن هم بیشتر به ذوق و سلیقه مادر خانواده بستگی داشت.
در هر منطقهای از ایران آداب و رسوم خاصی برای تحویل سال و جشن نوروز وجود داشت که در برخی مناطق هنوز هم وجود دارد؛ اما امروز در بسیاری از مناطق آن آداب و رسوم کهن از بین رفته یا در حال کمرنگ شدن است.
حاشیههای پررنگتر از متن نوروز
چند سالی است که حاشیههای بسیاری بر این سنت کهن افزوده شده که سبب شده است به اصل موضوع آن، یعنی دید و بازدید و به جا آوردن صله رحم لطمه وارد شود. زوائدی که فلسفه اساسی نوروز در معرض تهدید قرار داده است.
میتوان گفت خریدهای بیرویه و چشم و همچشمی در این باره گاهی به یک معضل تبدیل میشود. درست است که نوروز بهانهای برای نو شدن جهان است و ما نیز به تبع آن باید نو شویم، اما به این معنا نیست که این نو شدن حتماً باید با لباس آنچنانی و فاخر باشد. وقتی لباس گرانقیمتی که بالاتر از حد عرف جامعه است، خریداری میشود و در مقابل، فردی با حداقل حقوق، تمام تلاشش موازنه دخل و خرج زندگیاش است، چه شکاف عمیقی بین مردمی به وجود میآید که باید همراه و همدرد هم باشند. آیا جز حسرت چیزی باقی خواهد ماند؟
درباره تهیه سفره هفتسین هم همینطور است. گاهی ممکن است این اسرافها در همان زمان اثر خود را نشان ندهد، اما در درازمدت نتیجهاش این است که طرف مقابل تصمیم میگیرد روابطی را که در این عصر ماشینی فقط به همان عید نوروز محدود شده است، قطع کند و این موجب تنهاتر شدن انسانها در عصر کنونی خواهد شد.
جشن نوروز کالایی لوکس!
اگر همینطور پیش برود، چند سال دیگر جشن نوروز هم به یک کالای لوکس تبدیل خواهد شد؛ یعنی در آینده فقط قشر ثروتمند و مرفه جامعه خواهند توانست مراسم نوروز را برگزار کنند و کسانی که این امکان را ندارند مجبورند جشن نوروز را صرفاً در صفحات شبکههای اجتماعی ببینند.
این قشر مرفه همانهایی هستند که برایشان فرق نمیکند عید باشد یا روزی عادی، تابستان باشد یا زمستان، فقط در پی این هستند که هر هفته و هر ماه، نه تنها سرتاپای خودشان که حتی لوازم خانهشان را نیز برای نگاه دیگران تغییر دهند.
در علم روانشناسی خریدهای بیش از اندازه را نوعی بیماری میدانند که نام آن را «جنون خرید» گذاشتهاند. تعریف کسانی که این بیماری را دارند، از این قرار است: «کسانی که خرید وسواسگونه دارند، هیچ نیازی به کالایی که میخرند ندارند. آنها به طور وسواسی به یک کالا، مثل لباس یا اجناس تزئینی، وسایل آرایشی و... علاقه پیدا میکنند. در این ناراحتی، بیمار هیچ هدفی از خرید، از جمله جلب توجه یا تنوعطلبی و برطرف کردن یک مشکل اساسی ندارد. بیمار با خرید، کاهش تنش و کاهش اضطراب پیدا میکند، ولی پس از خرید از خریدش پشیمان میشود و احساس ندامت و پشیمانی میکند.»
البته نمیشود گفت همه آنهایی که بیرویه خرید میکنند دچار این بیماری شدهاند، بلکه باید بگوییم چشم و همچشمی و گرایش به سمت تجملات عامل اصلی اینگونه رفتارهاست و به قدری جامعه را در بر گرفته است که در برخی موارد موجب ازهمپاشیدگی خانوادهها میشود. منشأ اصلی چشم و همچشمی این است که ضد ارزشها به ارزش تبدیل شدهاند؛ یعنی برخی افراد جایگاه اجتماعیشان را در لباس آنچنانی و تعویض هر ساله لوازم خانگی و غذاهای مختلف بر سر سفره میبینند؛ البته در این باره رسانه ملی هم بیتقصیر نیست؛ سریالهای تلویزیونی حتی آگهیهای بازرگانی که هر دقیقه از شبکههای مختلف تلویزیونی پخش میشوند هم برنامهشان آن است که مردم را به سوی تجملگرایی سوق دهند و جوری آگهی بازرگانی و سریال میسازند که انگار بویی از مفهوم جمله «تنِ آدمی شریف است به جان آدمیت» نبردهاند؛ انگاری در جهانبینی اینان اصلاً تن و جان آدمی شریف نیست.
باید افکارمان را نو کنیم
باید کاری کرد که نوروز جشنی همگانی برای ایرانیان باشد؛ یعنی هر کس با هر توان مالی بدون اینکه از نداشتن لباس نو یا لوازم نوی منزل و آجیل گرانقیمت خجالت بکشد، در رفت و آمد با فامیل شرکت کند. باید بدانیم نوروز زمان نو شدن است، اما نه به این معنا که به واسطه آن لباسهایمان نو شود، بلکه باید ابتدا افکارمان را نو کنیم. اگر همه تلاش کنند افکارشان نو شود در آن صورت نوروزی زیبا برای همه ایرانیان شروع خواهد شد.
باید به فرزندان آموخت خوشحالی در این نیست که خود را تافته جدا بافته از دیگران بدانند؛ بلکه جشنی زیباتر است که همه مردم جامعه در آن به اندازه هم شریک باشند. زمانی این جشن شکوه و عظمت بیشتری مییابد که هیچ کودکی به دلیل نداشتن یک دست لباس نو حسرت نخورد و هیچ پدر و مادری شرمنده فرزندانشان نباشند.
شرایط اقتصادی حال حاضر به قشرهای مختلف فشار میآورد و کسانی هستند که نمیتوانند لباس نو بخرند یا سفره هفتسینشان رنگارنگ باشد؛ اما این فرصت برای کسانی که توانایی مالی خوبی دارند، وجود دارد که هم به اقشار ضعیفتر کمک کنند و هم فرهنگ کمک به همنوع را در میان فرزندان و آیندگان نهادینه کنند.