«ولایت» در اصطلاح قرآنی، یعنی به هم پیوستگی، همجبهگی و اتصال شدید عدهای انسان که فکر واحد و هدف واحد دارند و در یک راه قدم برمیدارند. حفظ پیوستگیهای داخلی و نفی وابستگیهای خارجی در یک جامعه اسلامی متوقف بر وجود قدرت متمرکزی است که افراد جامعه را به هم پیوند میدهد، تا همه فعالیتها، جهتگیریها، موضعگیریها، قطبها و جناحهای گوناگون جامعه را مدیریت و رهبری کند. این قدرت متمرکز، همان «ولایت» است.
رابطه محبتآمیز و عاطفی میان حاکم و مردم که ناشی از ماهیت «ولایت» و مفهوم آن است، این اتصال و به هم پیوستگی را تضمین میکند. که برای تبیین این رابطه نیاز است دو معنا و اصل در تشیع تبیین شود که ابتدا معنای کلمه ولی و صفات و نشانههای آن و دیگری مفهوم تولی و صفتی است که عموم جامعه اسلامی باید به آن آراسته باشد.
«ولی» یعنی فرمانروا، یعنی آن کسی که همه نیروها باید از او الهام بگیرند و همه کارها به او برگردد. آن کسی که مدیریت جامعه اسلامی، هم از نظر فکری و هم از جنبه عملی با اوست. ولایت و حاکمیت الهی روی زمین از طریق ولی برگزیده الهی محقق میشود. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با اشاره به بیانی از حضرت سیدالشهدا(ع)، ارتباط ولایت با توحید را آنچنان وثیق میدانند که بر اساس آن، شناخت خدا بدون شناخت «امام» ممکن نیست.تجلی توحید در جامعه، به هم پیوستگی اعضای جامعه با یکدیگر و حاکمیت عدالت و قانون الهی از طریق ولی خداوند است.
تولی در دوره حاکمیت طاغوت و نبود تمکن ولی الهی، تلاش برای قدرت دادن به ولی الهی و در زمان حاکمیت او، اطاعت، تسلیم و یاری او در راه اجرای احکام الهی و برقراری نظام عدل و ساختن جامعه دینی است؛ که البته این امر محقق نشود مگر آنکه در کنار این تولی، تبری نیز در جامعه رایج باشد و مردم برائت بجویند از دشمنان ولایت.ویژگی جامعهای که تولی و تبری در آن جاری است، به هم پیوستگی و اتصال شدید اعضای آن و رابطه محبتآمیز میان حاکم و مردم است. در این جامعه، حکومت از سویی الهی است که حاکمیت خدا از طریق حاکمیت خلفای برحق او جریان دارد و از سوی دیگر، مردمی است که مردم در تشکیل حکومت و اداره آن، نقش اساسی دارند و حکومت و حاکمان در خدمت مصالح و منافع مردم هستند. در دوره غیبت، مسئولیت رهبری نهضت و تشکیل نظام بر عهده کسانی است که بیشترین شباهت را در اندیشه و کردار به ایشان داشته باشند.