این روزها جهان مهمانی ناخوانده دارد که تقریباً تمام شئون زندگی اجتماعی مردم را تحت تأثیر قرار داده است. ویروس کرونا با آن قد و قواره ریز و میکروسکوپیاش بسیاری از اتفاقات روزمره جهان را مختل کرده است.جوامع مختلف در مواجهه با این منحوس تدابیر متفاوتی را اتخاذ کردهاند؛ یک نمونه آن همان چیزی بود که در ووهان چین، یعنی زادگاه این ویروس اتفاق افتاد. قرنطینه بیچون و چرا و تعطیلی همه شهر که موجب شد طی چند ماه روند رشد این ویروس ابتدا منفی سپس صفر شود. در نقطه مقابل هم برخی کشورهای غربی ابتدا نسبت به این ویروس بیتفاوت بودند سپس قرنطینه دیرهنگامی را آغاز کردند.در کشور ما نیز از ابتدای شیوع بیماری آن طور که باید و شاید با مسئله جدی برخورد نشد. با شروع نشانههای بیماری در ایران، دولت و مردم نخواستند یا نتوانستند قرنطینه خانگی را طوری اجرا کنند که به قطع زنجیره شیوع ویروس منتهی شود.اما در نوروز ۹۹ بسیاری از مردم به گفته مسئولان گوش کردند و از خانه بیرون نرفتند. آن طور که آمارها نشان میدهد سفرهای نوروزی امسال نسبت به سال گذشته ۸۰ درصد کاهش یافته است؛ اما سؤالی که پیش میآید این است که آن ۲۰ درصد دیگر چرا و با چه توجیهی سفر کردند؟در شرایطی هستیم که همین ۲۰ درصد هم عدد قابل توجهی است و نمیتوان از کنار آن به راحتی گذشت. این افراد یا بیماری را جدی نگرفتهاند یا اینکه اصلاً درک درستی از بیماری و نوع مخاطرات آن برای خود و خانوادهشان ندارند.قرنطینه طی روزهای پایانی تعطیلات نوروزی موجب شد آمار مبتلایان نسبت به روزهای پیش از آن به شکل قابل توجهی کاهش یابد؛ اما مشکل اینجاست که با پایان یافتن تعطیلات، بسیاری از مردم با توجیهات مختلف از خانه خارج و روانه محل کار شدهاند و این موضوع میتواند روند رشد بیماری را دوباره مثبت کند.دولت قوانین سختگیرانهای را در روزهای پایانی تعطیلات نوروزی وضع کرد و نتایج مثبتی را هم از این قوانین سختگیرانه شاهد بودیم؛ اما ظاهراً مردم بیش از اینکه نگران سلامتی خود باشند، نگران مسائل اقتصادیشان هستند؛ البته در این باره ناهماهنگیهای مدیران اقتصادی با وضع موجود نیز بیتأثیر نبوده است. برخی تصمیمات اقتصادی از سوی دولت گرفته میشود، اما در مرحله اجرا آن چیزی که خواست تصمیمسازان است، اتفاق نمیافتد که این موضوع جای بحث دقیق و موشکافانه دارد.