هنگامی که چین از شیوع یک بیماری جدید به نام کووید 19 خبر داد، کسی فکرش را نمیکرد یک موجود میکروسکوپی بتواند چهره واقعی غرب را پیش چشم همگان عیان کند؛ چهرهای که تا به الان با کمک جریان رسانهای تزئینشده نشان داده شده بود. «فوکو یاما» در سال 1991 و در جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» چنین نوشت: «آنچه شاهد آن هستیم، آخرین تلاشها و تحولات ایدئولوژیک نوع بشر بوده که درنهایت با جهانیشدن لیبرال دموکراسی غربی، این نظام سیاسی، شکل نهایی نظام سیاسی نوع بشر شده است.» با ارائه این نظریه و کتاب فوکو یاما شهرت آنچنانی پیدا کرد، اما با گذشت سه دهه، ضعف و سستی جامعه لیبرال با آن همه ادعا روشن شد. گرچه به ادعای خود آمریکاییها و اروپاییها افول لیبرالیسم با انتخاب ترامپ در سال 2016 آغاز شده است، اما بحران کرونا در غرب به خصوص در اتحادیه اروپا، نشان میدهد تفکر لیبرال در مدیریت بحران حتی در منطقه خودشان نیز بسیار ناکارآمد است. ایتالیا که مهد رنسانس در جهان غرب به حساب میآید در موضوع بحران کرونا از طرف اروپای مدعی به حال خود رها شد و صرفاً کشورهای روسیه و چین به این کشور کمک کردهاند و شاهد راهزنیهای متعدد در اروپا درباره اقدام بهداشتی ویژگی داریم. همه این گزارشها نشان میدهد تا چه حد شعارهای مربوط به همکاری و همبستگی بین دولتهای عضو اتحادیه اروپا توخالی و پوچ بوده است. حال نکته اساسی این است که صحبت از اتحادیه واحد در طول چند دهد گذشته نیز صرفاً اتحاد در زمان مشکل نبوده است و همگان بهعینه دیدیم اتحادی واقعی در اروپا عملاً وجود ندارد؛ بنابراین ذکر این نکته اساسی است که لیبرال دموکراسی مد نظر غرب که اتحادیه اروپا از دل این تفکر بیرون آمده است، در شرایط بحرانی در منطقه خود کارآمدی آنچنانی ندارد و کرونا بهانهای برای سنجش میزان اتحاد اروپاییها بوده است. سخن پایانی این است که جهان پساکرونا بهشدت جایگاه غرب را متزلزل نشان خواهد داد و شرق خود را قدرتمندتر از غرب مطرح خواهد کرد. همه اینها نشان میدهد دل بستن به اروپا و آمریکا در طول شش سال گذشته به ویژه پس از ناکارآمدی برجام اشتباه استراتژیکی بود که اگرچه پیشتر آثار و نشانههای آن هویدا شده بود و گامهای هستهای ایران برای احقاق حقوق ملت ایران برداشته شد، اما امروز این واقعیت روشنتر از قبل خودنمایی میکند که غرب و اروپا توان، ظرفیت حتی لیاقت اعتماد را ندارد.