ماه رمضان ،یعنی ماه خود سازی و آشتی و کنار آمدن با خود حقیقی،یعنی ماه خود سوزی آن خودِ کاذب و بدلی، یعنی فرصتی هرساله برای احیاء و رویش دوباره خویشتن خویش که از بزرگترین الطاف حضرت حقّ بر بنده اش است
رمضان و خط پرترافیک ارتباط با خدا (۳)
یک ماه بستن دهان از اکل و شرب، و مواظبت از ورود چشم به مناطق و مناظر ممنوعه، و مهار زبان از آنچه گفتنش را خدای سبحان نهی فرموده است، و همینطور کنترل مدام گوش از آنچه ما را از شنیدنش برحذر داشتهاند؛ خود یک بخش از شرایط روزهداری است. «چون بمُردم از حواسات بشر = حق مرا شد سمع و ادراک و بصر». برای خروج و انتقال از مرحله بشری و ورود به ساحت قدس انسانی این تن را زحمت و سختیهایی باید تا روان از زنگار گناه پاک و آینه حق نمایان گردد.
پس در این ماه باید کم کنیم از خور و خواب و نان و آب؛ و روی آوریم به ورع و ذکر و تفکر مدام. که: «اَلتَّفَکُّرُ السّاعَة اَفضَلُ مِن عِبادَة سَبعینَ سَنَة»
این دهان بستی دهانی باز شد = کـو خورنده لقمههای راز شد
گر تو این انبان ز نان خالی کنی = پـر ز گـوهرهـای اجلالی کنی
لب فروبند از طعام و از شراب =سوی خوان آسمانی کن شتاب
جهد کن تا این طلب افزون شود =تا دلت زین چاه تن بیرون رود
در آموزههای عرفانی آمده است که رها کردن و دست شستن از خصلتهای حیوانی و بشری، و روی آوردن به خوبیها، و چرخاندن آینه دل به سمت و صوب آفتاب اوصاف الهی را موت اختیاری گویند، یعنی انقلاب و تحول در رفتارهای غلطی که درگذشته شخصیت تو را شکل داده بود، آنگونه که تو را دیگر نه با آن نام و هویت قبلی بخوانند و نه بشناسند! اینجاست که تو دیگر فاقد آن شخصیت منفی قبلی گشتهای، زیرا دست به یک خودسوزی زدی و هستی حاصله از نفس اماره و دلبستگی به حظوظ مادی را با یک انقلاب درونی به آتش کشیدی، و سبب تحوّلی نو و تولّدی دوباره شدهای بهنحویکه از حیث شخصیت کسی دیگر شدهای. این سرکوب و رام کردن نفس اماره را جهاد با نفس و موت اختیاری گویند.
جان بسی کندی و اندر پردهای =زانکه مردن اصل بُد ناوردهای
تا نمیری نیست جان کندن تمام = بیکمال نردبان نایی به بام
بیحجابت باید آنای ذولباب= مرگ را بگزین و بر در آن حجاب
نه چنان مرگی که در گوری روی =مرگ تبدیلی که در نوری روی
حضرت مولوی علیه الرحمه در این ابیات نظر به این دارد که: کسی که با اراده و اختیار به میدان اصلاح نفس قدم گذارد و رفتارهای ناپسند و ریشهدار را از سرزمین وجود خویش و از مسیر راه اصلاح خود برکَـند، و بجای آن با غرس نهالی پاک و مبارک سبب رویش و شکلگیری شخصیتی جدید و مثبت در خود گردد، چنین عملی که ترک رذائل و کسب فضائل باشد جهاد با نفس گویند، و به معنای دیگر تولدی نو نامند؛ که موت اختیاریش هم گویند، یعنی تولد و رویش ارادی فضیلتها و خوبیها در سرزمین وجود خویش، و موت به معنای رها کردن و خشکاندن چشمههای منفی و معصیتزا از فضای دل و ضمیر انسان.
جهان را نیست مرگ اختیاری= که از همه عالم آن را تو داری
بمیرای دوست پیش از مرگ اگر میزندگی خواهی=که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
با پیروزی نسبی در این میدان مبارزه و جهاد و دست یازیدن به بعضی از آنچه برای دستیابی به قلّههای کمال و سعادت از ما خواستهاند، میتوان گمشده خویش را یعنی رنگ و بوی خدایی و طهارت روحی را در خود دوباره یافت، و به حیات طیبهای که دیگر موتی برای آن در کار نباشد دست یافت، چون اصل و حقیقت انسان همانا روح و جان اوست که اگر پاک و مصفّا شد چنین روانی میشود وجهاللّه، و در وجهاللّه فنا و بَـوار راه مینیابد.
کُلّ شیءٍهالکٌ جز وجه او =، چون نهای در وجه او هستی مجو
هـرکـه اندر وجه ما باشد فنا = کُـلّ شیءٌ هالـکٌ نبود جــــزا
ماه رمضان، یعنی ماه خودسازی و آشتی و کنار آمدن با خود حقیقی، یعنی ماه خودسوزی آن خودِ کاذب و بدلی، یعنی فرصتی هرساله برای احیاء و رویش دوباره خویشتن خویش و از بزرگترین الطاف حضرت حقّ بر بندهاش، رو به پایان است و سفره رمضان در حال جمع شدن. پس لحظه و دم را غنیمت شمریم تا فردا روز در غفلت بر این نعمت عظمای الهی حسرت نخوریم
خداوندا! موت قبل ازموت را از ما دریغ مدار و کام ما را با شهد آن آشنا بگردان. آمین...