پس از گذشت بیش از ۴۰ سال از تسخیر لانه جاسوسی، افرادی که تریبونی دارند و چهرههای سیاسی حساب میشوند، همچنان اظهار نظرات مختلفی درباره این ماجرا ایراد میکنند. برخی از این اظهار نظرات حرفهایی کارشناسی است، اما برخی از این سخنان بیش از آنکه مبنای مشخصی داشته باشند، مبتنی بر حب و بغضهایی سیاسی هستند که با تحریف حقایق تاریخی همراه شدهاند. حرفهایی نادرست که بدون لحاظ کردن شرایط آن روز کشور و بدون درک واقعیتهای سال ۱۳۵۸ بیان میشوند و اعتباری نزد آگاهان ندارند؛ اما موجب انحراف جوانان امروز خواهند شد.
بهتازگی «عیسی کلانتری» که در آن سالها در آمریکا مشغول به تحصیل بوده و در حوادث پراضطراب آن روزهای ملت ایران حضور نداشته، طی اظهارنظری عجیب اعلام کرده است: «من اصل این موضوع، یعنی تسخیر سفارت را قبول ندارم؛ چراکه ما بالاخره در یک جامعه جهانی زندگی میکنیم و یک اصولی را پذیرفتهایم. شما خیلی راحت میتوانستید با آمریکا قطع رابطه کنید. میتوانستید سفیر آمریکا را از کشور اخراج کنید، میتوانستید سفارت آمریکا را تعطیل کنید؛ ولی اینکه یک مشت دانشجو بخواهند از دیوار بالا بروند و... دانشجوها که نماینده مردم نیستند، نماینده ملت نیستند. خب در این سفارتخانه جاسوسی میکردند، جاسوسها را بیرون میکردید. ما حق نداریم به کشورها بگوییم بیایند در کشور سفارتخانه باز کنند و بعد بخواهیم بریزیم تسخیر کنیم، اشغال کنیم، گروگان بگیریم! در دولتها هم توجیههایی میکنند؛ خانم ابتکار یا آقای بیطرف این اقدامشان را توجیه کنند. این اقدام توجیهپذیر نیست.»
این ادعا که دانشجویان نماینده ملت ایران نبودند و حمایت اکثریت را با خود نداشتند؛ ادعای خلاف واقع و تحریف بزرگی است که برای آشکار شدن کافی است مروری داشته باشیم بر مواضع طیفهای مختلفی از فعالان و گروههای سیاسی که در آن زمان از اقدام دانشجویان حمایت کردهاند. هرچند ممکن است این حمایتها با اغراض مختلف صورت گرفته باشد، اما حکایت از این دارد که این اقدام دانشجویان مطالبه همه مردم و مورد حمایت جریانها و طیفهای مختلف سیاسی بوده است و سخنان آقای کلانتری سخنان واهی و بیاعتباری بیش نبوده است.
برای نمونه میتوان به «سازمان مجاهدین خلق» (منافقین) اشاره کرد که در آن زمان مواضعش را در نشریه «مجاهد» منتشر میکرد و چند روز پس از اشغال لانه جاسوسی در تیتر یک خود نوشت: «شور ضد امپریالیستی خلق قهرمان ایران خروشانتر باد.» این سازمان در ادامه گزارش کاملی از روز اشغال لانه جاسوسی منتشر کرد که در بخشی از این گزارش آمده است: «جاسوسان، تفنگداران دریایی و دیگر مزدوران ساعتها با پرتاب گاز اشکآور در مقابل دانشجویان مقاومت کردند تا از این فرصت برای از بین بردن اسناد و ردپاهای آغشته به خون خلقمان سود جویند. دانشجویان که برنامهریزی حسابشده و مشخصی داشتند، بلافاصله پس از تصرف محل، طی اطلاعیههای متعدد اهداف، خواستهها و خطمشی خود را اعلام داشتند.»
«جبهه ملی» نیز از جمله حامیان تسخیر بود که با صدور اطلاعیهای اعلام میدارد: «در همین زمان موج احساسات و هیجان علیه امپریالیسم آمریکا سراسر کشور را فراگرفته و مبارزه برای طرد نفوذ استعمار و نابودی امپریالیسم به عنوان شعار روز در همه نقاط میهن ما طنین افکنده است و تا مرحله اشغال سفارت آمریکا به وسیله گروهی از جوانان پرشور میهن پیشرفته است.»
مواضع «نهضت آزادی» در برابر اشغال سفارت آمریکا نیز شنیدنی است و برخلاف تصور، چندان با رفتار دولت موقت همسان نیست. این گروه دو روز پس از اشغال سفارت و تحت تأثیر فضای انقلابی بیانیهای صادر میکند و ضمن حمایت از حرکت دانشجویان در تسخیر سفارت، تحقق این کار را بزرگترین عمل انقلابی انقلابیان مسلمان ایران میداند. در بیانیه نهضت آزادی آمده است: «آمریکای استعمارگر و سردسته استعمارگران، دشمن بزرگ خلقهای مستضعف جهان شناخته شده و نه تنها به عنوان سردسته، بلکه رمز و سمبل استعمار باید هدف اصلی و اساسی ضد استعماریان راستین و نستوه باشد. دانشجویان انقلابی مسلمان با تصرف سفارت آمریکا، با وضوح تمام، خصلت ضد استعماری انقلاب اسلامی ایران را اعلام کردهاند و مردم مبارز ایران با تأیید خود نشان دادهاند که به خوبی راهی را که باید در پیش داشت تشخیص دادهاند.»
«جنبش مسلمانان مبارز» به رهبری حبیبالله پیمان در نشریه «امت» پس از تسخیر سفارت آمریکا در دو پیام به «رزمندگان مسلمان» این اقدام را تبریک گفت. در پیام اول این گروه آمده است: «اشغال مقر امپریالیسم جهانخوار آمریکا به دست پرتوان شما، نشانه اعتراض و نفرت عمیق مردم ایران از اعمال جنایتکارانه امپریالیسم آمریکاست.» در پیام دوم جنبش مسلمانان مبارز آمده است: «شما با عمل متهورانه خویش مبارزه انقلابی خلق را علیه امپریالیسم، وارد مرحله تازهای کردید. سیاست سازشکارانه لیبرالیسم و ارتجاع را رسوا و ضرورت در هم کوبیدن پایگاه امپریالیسم را در داخل کشور مورد تأکید قرار دادید.»
اما جالبترین حمایت از سیاستهای ضداستکباری حضرت امام(ه) و اقدام انقلابی دانشجویان را اعضای «کانون نویسندگان» انجام دادند که طی تلگرامی به امام(ره) از این اقدام حمایت کردند. متن این تلگرام به شرح زیر است: «حضور عالی آیتاللهالعظمی امام خمینی، رهبر آزموده و رهشناس انقلاب اسلامی ایران؛ در تأیید سیاست استوار ضد امپریالیستی آن بزرگوار، در همپیوستگی با موج بزرگ و تازه جنبش رهاییبخش ملی ایران که با اشغال لانه فتنهانگیزی و جاسوسی سفارت آمریکا از سوی جوانان عزیز و ارجمند دانشجوی ما میرود تا به اوج قله پیروزی برسد، در همگامی با قشرهای انبوه زحمتکش و محروم ایران که انقلاب اجتماعی، استقرار عدل و برابری و نیل به حد آبرومندی از رفاه در سایه کار شریف و بارور را دنباله طبیعی و ضروری انقلاب سیاسی میدانند، و به امید آنکه خلق قهرمان ایران با مجاهدات جانبازانه خود موفق گردد تا استقلال سیاسی، اقتصادی، مالی، نظامی و فرهنگی کشور را به نحو اکمل تحقق بخشد و در سایه اینچنین استقلال واقعی، حقوق و آزادیهای مدنی و اجتماعی را برای همه افراد مردم و شرکت عملیشان را در اداره امور ملی و محلی، به دور از هرگونه تبعیض تأمین کند، ما امضاکنندگان زیر، اعضای کانون نویسندگان ایران که به فعالیت دوره اخیر این کانون معترض بوده و هستیم، اعلام میداریم که صف مبارزه ما همان صف واحد انقلاب به رهبری امام است و از این پس نیز همچنان که در گذشته، نیروی اندیشه و قلم و بیان هر یک از ما وقف خدمت به خلق و انقلاب خلقی و اسلامی ایران خواهد بود. با سلام و درود گرم انقلابی/ محمود اعتمادزاده (به آذین)، سیاوش کسرائی، امیرهوشنگ ابتهاج (سایه)، فریدون تنکابنی، محمدتقی برومند»
این نامه به امضای ۱۴ نفر دیگر از اعضای کانون نویسندگان ایران نیز رسیده است؛ امضاکنندگان عبارت بودند از مهدی اسفندیارفرد، هانیبال الخاص، علی امینینجفی، محمود برآبادی، جاهد جهانشاهی، محمد خلیلی، جلال سرفراز، اسدالله عمادی، محمد قاضی، کامبوزیا گویا، غلامحسین متین، ناصر مؤذن، جمال میرصادقی، هوشنگ ناظمی (نیکآئین)، رحیم نامور.
همچنین افراد زیر نیز پشتیبانی خود را از تلگرام پنج عضو سرشناس کانون نویسندگان ایران به امام خمینی(ره) اعلام داشتهاند: امیرحسین آریانپور، ناصر ایرانی، اصغر الهی، محمدرضا اصلانی، محمد پورهرمزان، ناصر پورقمی، جعفر جهانبخش، بهرام حبیبی، بهاءالدین خرمشاهی، بهرام داوری، رکنالدین خسروی، محمد زهری، منوچهر شیبانی، احسان طبری، نازی عظیمی، محمدرضا فشاهی، کامران فانی، بهزاد فراهانی، جعفر کوشآبادی، پرویز مسجدی، محمدعلی مهمید، کیومرث منشیزاده، نصرتالله نوحیان (نوح)، اسماعیل نوریعلاء، شیخ مصطفی رهنما، کاظم هژیرآزادی، حسن اصغری، جلال علوینیا، حسن غلامعلیپور، کامبیز صدیقی، عبدالله عسگری، فرهاد عابدینی، مجید دانش آراسته.
جالب آنکه وقتی در سال ۱۳۹۳ خبرنگاری از فریدون تنکابنی درباره درستی یا نادرستی انتشار این نامه میپرسد، جواب میشنود: «آن زمانی که ما این کار را کردیم، لابد درست میدانستیم که در آن شرایط چنین نامهای نوشتیم و امضا کردیم. شاید الآن که این نامه را به یاد بیاوریم، بگوییم درست نبود؛ اما بدون توجه به شرایط آن زمان نمیتوان چیزی را رد یا تأیید کرد. الآن اگر ما بخواهیم این وقایع را بازخوانی کنیم، میشود «پسگویی». اتفاقی که افتاده و ما میخواهیم بعد از سالها آن را ارزیابی کنیم... ولی ما در شرایط آن زمان لابد درست میدانستیم که انجامش دادیم.»