بخشی از عملیات روانی گروههای سیاسی در این روزگار، دوگانهسازیهایی است که با جعل واژهها به افکار عمومی تزریق میشوند؛ دوگانههای دروغین، افکار عمومی جامعه را هدف قرار میدهند و تلاش میکنند تا ذهنها را آنگونه که خود میخواهند، هدایت کنند و حقیقت را آنگونه که منافعشان اقتضا میکند، جلوده دهند. دوگانهها به نحوی ساخته میشوند که هر ناظر سادهدلی حکم به حقانیت یک سوی آنها خواهد داد؛ غافل از اینکه در پس این تأیید و رضایت، سناریویی پنهان، و حقیقتی نادیده انگاشته شده است. دوگانهها نه برای کشف حقیقت، که برای کوبیدن سوی دیگر دوگانه طراحی شدهاند. دوگانه جنگـ مذاکره، نمونهای از این فرایند هدفمند است که تلاش میکند افکار عمومی را با هراس از جنگ (که بدون شک مفهومی منفی و مذموم است) به سمت سازش و تسلیم در برابر دشمن بکشاند. در این دوگانه به جای سازش و تسلیم، کلیدواژه «مذاکره» انتخاب شده است تا فریب افکار عمومی ممکن شود. نکته اساسی در این میان آن است که قبل از اینکه به دنبال انتخاب یکی از دو سوی دوگانههای مطرح در رسانهها بیفتیم، به ماهیت آن توجه کنیم که آیا اصلا چنین تقابلی، حظی از حقیقت برده است؟ آیا دو سوی این دوگانه اصلا در تقابل با هم هستند که ما باید یکی از این دو را انتخاب کنیم یا آنکه حالات دیگری هم قابل تصور است که انتخاب ما را محدود به این دو نمیکند؟ این روزها تمام جهان درگیر شیوع بیماری خطرناکی است که حیات بشر را به خطر انداخته است. این بیماری علاوه بر اینکه سلامت و امنیت روانی و معیشت و اقتصاد زیست آدمی را تحتالشعاع قرار داده، باورهای فکری، اعتقادی و فرهنگی دنیای امروز را نیز با سؤالات و چالشهای جدیدی مواجه کرده است. در این میان همه چیز هم البته مسیر عادی خود را طی نمیکند و شیادان و فرصتطلبانی نیز دست به کار شده و به میدان آمدهاند تا از آب گلآلود ماهی خود را بگیرند! به چالش کشاندن آموزهها و شعائر اسلامی، از جمله پروژههایی است که در این موقعیت کلید خورده است. یک جریان فکریـ سیاسی خاص که همواره بازتولید فرهنگ عاشورایی را تهدید و مانعی برای شیوع باورهای لیبرال و سکولار خود در جامعه اسلامی میدانسته است، فضای ایجادشده به سبب شیوع بیماری کرونا را فرصتی برای حمله به قلب حیاتبخش انقلاب اسلامی یافته است. این جریان تلاش میکند با دوگانهسازی سلامتـ عزاداری، کاری کند که عزاداری حسینی کمرنگ حتی اگر شده به تعطیلی کشانده شود. ادعای آنان استناد به این گزاره است که تجمعات مردمی موجب شیوع گسترده کرونا خواهد شد، و از آن نتیجه میگیرند که برگزاری مراسمات عزاداری حسینی در تقابل با سلامت جامعه است و باید تعطیل شود. فرض به ظاهر درست مینمایاند، اما نتیجه حاصله، مغالطهای است که تأمینکننده اهداف غرضورزان است. فراموش نباید کرد در تفکر اسلامی و انقلابی، بدون شک، اگر برگزاری عزاداری موجب افزایش آمار شیوع و مرگومیر مردم شود، اقدام باطلی است که باید از آن جلوگیری کرد؛ اما فراموش نکنیم تعطیلی مراسم حسینی که روح معنوی یک ملت است نیز موجب مرگ معنوی بخش قابل ملاحظهای از جامعه خواهد شد که به هیچ وجه جبرانپذیر نخواهد بود! راهکار، عبور ذهنی از دوگانه مغرضانه مذکور و تلاش برای ارائه راهکارهایی است که امکان برگزاری مراسمات عزاداری با حفظ کامل پروتکلهای بهداشتی را فراهم کند؛ از جمله اینکه همه امکانات دولتی و شهرداریها در خدمت هیئات مذهبی قرار گیرند تا تجمعات انبوه به جای مکانهای تنگ و مسقف، در اماکن باز و موسع برگزار شود. امروز تحریفگران حقیقت، دوگانه دیگری را برای پیشبرد اهدافشان که به تعطیل کشاندن مراسم عزاداری حسینی است، طراحی کردهاند و آن در برابر هم قرار دادن «شور حسینی» و «شعور حسینی» است! اینان معتقدند آنچه اصل و اساس محرم است، شعور حسینی است و شور حسینی و آنچه در قامت مناسک و شعائر محرم دنبال میشود، حقیقتی بیش از «قیمه و قمه» ندارد و تنها ظاهربینان و اتفاقا آنان که حظی از شعور حسینی نبردهاند، به دنبال ترویج آن هستند؛ آنان توصیه میکنند در زمانه شیوع کرونا، به جای برگزاری مجالس عزاداری، مردم کتابخوانی و فکر کردن را پیشه خود کنند و از رفتن به هیئت بپرهیزند! در مواجهه با چنین شگرد مافیایی برای اغوای افکار عمومی نیز باید به این نکته توجه کرد که در مکتب عاشورا اتفاقا شور و شعور دو روی یک سکهاند که از یکدیگر نشئت گرفتهاند. بدون شک، معرفت و شناخت عامل ایجاد شعور حسینی و در گام بعد شور حسینی است. چه کسی میتواند مدعی شناخت ماجرای کربلا باشد و «انفجار حماسه و شور» را در آن نبیند؟ گوشهگوشه صحنه کربلا در روز دهم محرم سال 61 هجری، مملو از شور و شوق و عواطف و احساساتی انسانیـ الهی است که هر بیینده و وجدان پاکی را به وجد میآورد؛ آنجا که مجاهدان راه خدا یکی پس از دیگری با اراده و انتخاب خود به مسلخ عشق رفتند و عالیترین تجلیات خدایی هستی را در برابر دیدگان بشریت به نمایش بگذاشتند. این همه عظمت و حماسه و عشق و شور، البته برآمده از شعوری است که حماسه حسینی را به یکی از حکیمانهترین انتخابهای تاریخ بدل کرده است. هیچ دلدادهای در آن محشر عظما بدون شناخت، معرفت و انتخاب، پا به میدان کربلا نگذاشته است. کربلا تجلی اراده آدمیانی است که میتوانند با دل کندن از همه تعلقات، برای حفظ عزت، آزادگی و شرف همه جان و مال خود را تقدیم کنند، اما زیر بار ننگ بیعت با حاکم فاسدی چون یزید نروند. آنان به خوبی دریافتهاند حیات نه نفس کشیدن در سایه حکومت اموی، که آسمانی شدن در رکاب حسینبنعلی(ع) است. در مکتب عاشورا، شور و شعور همراه یکدیگر هستند. تنها کسانی توانستند در سال 61 هجری قمری همراه کاروان حسینی و کربلایی شوند که آنقدر بصیرت داشتند که دوگانههای دورغین ساخته و پرداخته پروپاگاندای دربار شام، آنان را نفریبد و در معرکه یزیدیان، امام زمان خود را بشناسند و به اردوگاه او ملحق شوند. امروز نیز بدون شک صاحبان بصیرت رستگاران عالم خواهند بود.