طی چند روز گذشته دو انفجار مهم در سرزمینهای اشغالی اتفاق افتاده که رسانههای رژیم صهیونیستی، همچون «هاآرتص» اعلام کردهاند که یکی از این انفجارها در یک کارخانه مخصوص تولید تسلیحات پیشرفته، از جمله موشک به وقوع پیوسته است. گفتنی است، سابقه نداشته است در این تأسیسات انفجاری رخ دهد؛ چون به شدت مورد محافظت قرار دارد و بین مناطق مسکونی واقع شده و اساساً کار گذاشتن چاشنی و آزمایش پرتاب در آن انجام نمیشود؛ بلکه در صحرای نقب یا کشورهایی، مانند مکزیک و آرژانتین انجام میشود، اما شبکه 20 رژیم صهیونیستی اعلام کرد اصابت موشک عامل انفجار در مناطق مورد هدف قرار داده شده بوده است. با توجه به این اتفاقات و براساس مدل انفجارها، ذکر چند نکته حائز اهمیت است:
1ـ دکترین استراتژیک رژیم صهیونیستی، جورچینی از سه هدف است: «تأمین امنیت روزمره»، «جلوگیری از جنگهای متعارف» و «ممانعت از جنگ غیرمتعارف». بر اساس این سه مؤلفه هیچ خطر امنیتی نباید در کوتاهمدت یا بلندمدت متوجه رژیم صهیونیستی شود. جنگ متعارف براساس جنگ مستقیم و براساس مدل جنگ چهارگانه اعراب با رژیم صهیونیستی است، اما مهمترین مسئله برای رژیم صهیونیستی جنگ غیرمتعارف است. دلیل اصلی این امر آسیبپذیری و ضربهپذیری زیادی است که رژیم متوجه آن است.
2ـ با وقوع این انفجارها راهبرد «ضربه کم شدت» که همواره مورد تأکید مقامات صهیونیستی بوده است، زیرسؤال رفت. مقامات صهیونیست بارها اعلام کردهاند، هیچ بازیگری توان ضربه زدن به این رژیم را در داخل سرزمینهای اشغالی نخواهد داشت. چنانچه بازیگری بخواهد ضربهای به رژیم صهیونیستی وارد کند، براساس مدل سخت و همهجانبه است؛ اما وقوع این انفجارها نشان داد افزون بر ضربهپذیری گسترده رژیم، امکان ضربات کم شدت و همراه هزینه نیز در داخل سرزمینهای اشغالی نه تنها امکانپذیر، بلکه در ابعاد گسترده نیز فراهم است.
3ـ اکنون میتوان گفت، جنگ در فضای خاکستری برای رژیم صهیونیستی رخ داده است. خصوصیت این فضا مشتمل بر دو گزاره است: اولـ ضربات نظامی محدود؛ دومـ ضربات پنهان در داخل سرزمینهای اشغالی. انفجارهای اخیر عیناً همین دو مورد را در خود داشت؛ یعنی از یک سو یک ضربه نظامی محدود اتفاق افتاد، نه یک جنگ گسترده و از سوی دیگر در داخل سرزمین هدف بود، نه خارج. البته یک نکته را باید به این دو گزاره اضافه کرد و آن نیز هزینهزا بودن این ضربات است. این مسئله این گونه مطرح میشود که ضربهای که بازیگر هدف دریافت میکند، از نظر ایجاد هزینه به مراتب بیشتر از یک ضربه عادی است. در این انفجارها نیز مشاهده میشود که به مناطق راهبردی و دارای اهمیت حمله شده است.
در مجموع میتوان گفت، امنیت پایدار مورد ادعای مقامات صهیونیستی و تئوری ضربه زدن بدون ضربه خوردن کاملاً زیر سؤال رفته است. این انفجارها نشان داد، امنیت این رژیم کاملاً متزلزل و آسیبپذیر است. در واقع، این اقدامات تئوری امنیت روزمره را نیز زیر سؤال برد.