«وحدت» را ميتوان يکي از مهمترين اصول و ارکان نظام اسلامي دانست که مؤيدات فراواني براي اهميت آن در متون ديني و کلام بزرگان برشمردهاند.
اسلام به اصل وحدت و اتحاد از ديدگاه اجتماعي آن نگريسته و بر اهميت آن ميان انسانها، مسلمانان و اديان الهي تأکيد کرده است. يکپارچگی در سايه وحدت عقيده، محکمترين نوع اتحاد است که قرآن بر آن تأکيد کرده است. قرآن، بر اساس همين وحدت عقيده، مؤمنان را برادران يکديگر خوانده است: «اِنَّمَا المُؤمِنوُنَ اِخوَه» (حجرات/10). اين پيوند برادري در ميان مسلمانان مدينه آنچنان مستحکم بود که تا مدتي پس از عقد اخوت، آنان از يکديگر ارث ميبردند تا اينکه با نزول آيه 75 سوره مبارکه انفال؛ «وَ اُولوُ الاَرحَامِ بَعضُهُم اَولَي بِبَعضٍ» اين حکم نسخ شد.
قرآن مجيد از تفرقه، اختلاف و دو دستگي به کرانه گودال آتش جنگ ياد کرده که وحدت، اتحاد و همبستگی خطر فرو افتادن در چنين گودالي را برطرف ميسازد. خداوند در قرآن اتحاد را يکي از نعمات الهي برميشمرد؛ «وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقوُا وَ اذکُرُوا نِعمَهَ اللهِ عَلَيکُم» (آلعمران/ 103). علامه طباطبايي(ره) در ذيل تفسير اين آيه چنين اظهار داشته است: «شايد وجه اينکه «اعتصام به حبلالله و متفرق نشدن» نعمت خدا خوانده شده؛ «وَ اذکُروُا نِعمَهَ اللهِ عَلَيکُم» اشاره به اين معنا باشد که اگر شما را به اعتصام و عدم تفرقه ميخوانيم، بيدليل نيست.
دليل اينکه شما را به آن دعوت کردهايم همين است که به چشم خود ثمرات اتحاد و اجتماع، تلخي عداوت و حلاوت محبت و الفت و برادري را چشيديد و در اثر تفرقه در لبه پرتگاه آتش رفتيد و در اثر اتحاد و الفت از آتش نجات يافتيد.»
در اين ميان، جامعه اسلامي در عين حالي که همواره به وحدت توصيه شده، در معرض واگرايي و تشتت قرار داشته است. وجود شکافهاي اجتماعي و اختلافات مختلف موجب چندگانگيها و رشد دستهجات مختلف شده که گاه به تنش و
درگیری در جامعه انجامیده و قدرت ملی و وحدت ملی را با نقص و ضعف روبه رو کرده است.
هرچند بخشي از اين واگراييها در ذات جامعه بشري و وجود اختلافات و تنوع در حوزه شناخت، نگرش، عواطف و احساسات ريشه دارد؛ اما بخشي ديگر محصول منفعتطلبيها، زيادهخواهيها و حب و بغضها است .
مروري بر تاريخ انقلاب اسلامي اين حقيقت را آشکار ميکند که موتور محرکه انقلاب و نظام اسلامي در جاده پيشرفت و توسعه کشور و دفاع از انقلاب اسلامي انقلابيون بودهاند.
روحيه انقلابيگري را بايد رمز تحول و دال مرکزي گفتمان پيشرفت کشور دانست. اين روحيه به مثابه گفتماني فراگير بايد در همه نخبگان کشور و نيروهاي مؤثر و کارآمد در امور کشور وجود داشته باشد. شواهد نشان ميدهد که در طول چهار دهه گذشته نيز تمسک به اين روحيه رمز موفقيت و پيشرفت نظام اسلامي بوده است.
به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامي؛ «بعد از رحلت امام، ما هر جا انقلابي عمل کرديم، پيش رفتيم و هر جا از انقلابيگري و حرکت جهادي غفلت کرديم، عقب مانديم و ناکام شديم؛ اين يک واقعيتي است. بنده در اين سالها خودم مسئول بودم؛ اگر تقصيري در اين مطلب باشد، متوجّه اين حقير هم هست؛ هر جا انقلابي بوديم، جهادي حرکت کرديم، بر روي آن ريل حرکت کرديم، پيش رفتيم؛ هر جا کوتاهي کرديم و غفلت کرديم، عقب مانديم. ميتوانيم برسيم به شرط اينکه انقلابي حرکت کنيم و انقلابي پيش برويم.»(14/3/1395)
کشور امروز در حوزههاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي با مشکلات عديدهاي روبهرو است. مشکلاتی چون؛ جنگ ترکیبی هوشمند،فشار و تحریم های اقتصادي، فساد اقتصادي، رانتخواري، گراني و تورم، بيکاري، افزايش سن ازدواج، اعتياد، فقر و محروميت، تهاجم فرهنگی، جنگ رسانه ای، شيوع بيبندوباري، پديدآمدن نوعي اشرافيت دولتي و شکلگيري طبقه نوکيسهها با دستاندازي به بيتالمال و... معضلاتي نيستند که با تفرق نيروهاي انقلابي امکان
مرتفع کردن آنها وجود داشته باشد. به واقع، بايد اذعان داشت که حل مشکلات موجود تنها با وحدت همهجانبه نيروهاي انقلاب ممکن خواهد بود و اين يکي از ضرورياتي است که وحدت نيروهاي انقلاب را اولويت و فوريت بخشيده است. نمونههاي تاريخي چهار دهه از عمر پر برکت انقلاب اسلامي، به ويژه در مقاطع حساس دهه 1360 به خوبي حکايت از آن دارد که تنها در صورت وحدت همهجانبه نيروهاي انقلابي، امکان حل و رفع مشکلات کشور وجود خواهد داشت.
به فرموده رهبر حکيم انقلاب اسلامي؛ «علاج مشکلات اين کشور - چه مشکلاتي که امروز داريم، چه مشکلاتي که بعدها خواهيم داشت، چه مشکلاتي که هر کشوري و هر ملّتي دارد؛ بالاخره هيچ کشوري که بدون مشکل نيست - و حلّ اين مشکلات، در گرو جوشيدن اراده و استقامت از درون ملّت است؛ از درون ملّت بايستي اراده، استقامت، عزم راسخ، ايستادگي بجوشد؛ چشمها، باز؛ روحيهها با توکّل به خدا و اعتمادبهنفس، قوي.» (12/8/1395) و اين همان شاخصههاي روحيه انقلابي است.
حيات و استمرار هر نظام سياسي، به کارآمدي آن نظام بستگي دارد. سطح کارآمدي هر نظام سياسي، به ميزان توانايي آن نظام در پاسخگويي به نيازهاي کشور و مردم و حل مشکلات آن برميگردد. نظام کارآمد، از اعتماد عمومي، رضايت مردم و سرمايه اجتماعي لازم براي بقا و ادامه حيات برخوردار خواهد بود؛ لذا يکي ديگر از مسائل مهم کشور افزايش توان قواي سهگانه و نظام سياسي در انجام وظايف و کارکردهاي قانون تعريف شده است که در مجموع کارآمدي نظام جمهوري اسلامي را ارتقا خواهد بخشيد. واقعيت آن است که کارآمدسازي نظام به دست کساني ممکن خواهد بود که اعتقاد و التزام کامل به آرمانهاي انقلاب داشته و حاضر باشند با همه توان و بدون چشمداشت به منافع شخصي - جناحي و بهرهبرداري مادي به خدمت به جامعه بیندیشند.
مسئله پيشرفت و توسعه کشور را ميتوان يکي از مهمترين اولويتهای کشور دانست؛ چرا که جهت تمامي تلاشهاي کشور را تعيين ميکند. همه فعاليتها و تلاشها در عرصههاي مختلف، بايد بتوانند گرهي از مشکلات مردم بگشايند و يک گام کشور را به اهداف طرحريزي شده نزديکتر کنند، وگرنه اقدامي خلاف ميثاق ملي و مصالح کشور خواهد بود. اما سوق دادن تمامي جهتگيريهاي کشور به سوي پيشرفت کشور و تجميع همه توانها و انرژيها براي تعالي جامعه نيازمند پيشفرضها و الزاماتي است که بدون آنها چنين رسالت عظيمي به ثمر نخواهد رسيد. يکي از مهمترين اين پيشفرضها، وحدت و همدلي نيروهاي انقلابي است.
جمهوري اسلامي ايران در طول حيات پربرکت خود هر روز در معرض تهديدات بيگانگان و دشمنان اسلام و انقلاب قرار داشته است. موضوع تهديدات از هر سه نوع سخت، نيمهسخت، نرم براي ملت ما موضوع جديدي نيست! چرا که انقلاب اسلامي از همان ابتداي شکلگيري در تضاد با منافع استکبار جهاني بود؛ لذا تلاشها براي براندازي و سرنگوني اين نظام مقدس آغاز شد.
در اين ميان عوامل متعددي چون نصرت الهي، هوشياري رهبري، ملت ايران و نهادها و مسئولان ذيربط، توان دفاعي جمهوري اسلامي، توانمنديهاي جمهوري اسلامي مانع از آن شد که اين تهديدات ثمري براي دشمن داشته باشد. اما بيشک رکن اساسي اين قدرت در وحدت همه تودههاي ملت و انسانهاي مؤمن و انقلابي است که پاي دفاع از کشور در برابر بيگانگان ايستادهاند. به يقين وجود چندپارگي و تشتت و صفآرايي نزد جريان انقلابي، موجب تضعيف قدرت ملي خواهد شد.