همانطور که نشر ناهنجاریها و رفتارهای نادرست فرهنگی و بهطور خلاصه «تهدیدات فرهنگی» در جامعه و فضای عمومی آن، جامعه را نگران و حال عمومی آن را ناخوش میکند، به همان نسبت یا حتی بیشتر، نشاندادن کارهای خوب و خوشاخلاقیها و فداکاریها و در یک کلام «فرصتهای فرهنگی» نیز تأثیرات سازندهای بر روی کلیت جامعه میگذارد.
مدتی است که با یکهتازی فضای مجازی، بیش از آنکه فضیلتها و خوبیها در جامعه برجسته شود، این بداخلاقیها و بیاخلاقیها یا همان «تهدیدات فرهنگی» است که نمود بیشتری پیدا میکند؛ حال آنکه نه تنها آدمهای خوب و جلوههای رفتار خوبشان در کشور ما از سایر کشورها کمتر نیستند، بلکه در موارد بسیاری، فراوانتر هم هستند.
برجستهسازی بیش از حد رذیلتها، جامعه را به سوی ناامیدی میبرد. به این ترتیب، نسل جوان با خودش فکر میکند دیگر از پس تغییر جامعه به سمت بهتر شدن بر نمیآید، بنابراین میشود آنچه نباید بشود! وقتی جوانی از کشورش و بهبود اوضاع آن ناامید میشود، رفته رفته به موضوعاتی چون مهاجرت فکر میکند و این زمانی تقویت خواهد شد که آن فرد از استعدادهای ویژهای نیز برخوردار باشد؛ بنابراین با به نمایش گذاشتن و بزرگنمایی بیش از حد بدیها چیز زیادی عاید یک جامعه نخواهد شد. همین هفتههای اخیر بود که یک ویدئو از گریههای چند نوجوان در مورد وابستگی شدیدشان به یک بازیگر، موجب حواشی زیادی شد و بازتاب فراوانی داشت. همین بازتابهای منفی در جامعه، نشان داد جامعه ما هنوز هم میتواند ارزش را از ضد ارزش تشخیص داده و نسبت به هر چیز نادرستی ولو کوچک، واکنش نشان دهد؛ اما نباید فراموش کرد، در این میان میتوان با برجستهسازی خوبیها در جامعه، افراد را کمی به خوبی و خوب بودن امیدوارتر کرد.
مثلاً یکی از این موضوعات که میتوانست و میتواند نمونه بارزی برای برجسته کردن فضیلتها و زیباییها باشد، حضور برخی از بازیگران در مراسم پیادهروی اربعین بود. پخش ویدئوهایی از حضور آنها در کربلای معلی نشان میدهد، عشق به امام حسین(ع) حرفه و جایگاه نمیشناسد. شاید برخی بگویند که حالا چهار تا هنرمند هم به کربلا بروند، مگر آنها چه فرقی با بقیه دارند؟! بله؛ این حرف درستی است، اما فریاد زدن خوبیها همیشه نتیجه مطلوبی برای جوامع مختلف در پی خواهد داشت.