دین اسلام دین عقلانیت و تفکر است. هر مسئلهای در مسائل دینی با عقل سنجیده میشود؛ همچنین پیدا کردن مصادیق عمل در احکام شرعی نیز برعهده عقل گذاشته شده است. اسلام با اعتبار دادن به عقل، دین را کامل کرده است و هیچگاه سعی نکرده عقل را کنار بگذارد. هر انسانی با رجوع به عقل و فطرت خود میتواند راه، روش، سخن و تفکر درست یا غلط را تشخیص دهد. یکی از رفتارهایی که به دین و عقل صدمه میزد بزرگنمایی و غلوّ یا کوچکنمایی و تحقیر است. دین هیچگاه اجازه بزرگنمایی بیش از حد برای فرد، افکار یا کاری را نداده است و از آنطرف کوچک دیدن بیش از حد هرچیزی را هم مردود دانسته است.
باتوجه به اینکه در غلوّ و بزرگنمایی دروغهای متعددی نهان شده است، باعث صدمات و لطمات بزرگتری میشود. غلو کردن از جمله رفتارهایی است که رشته گناههای زیادی را با خود دارد و صدمات بسیار زیادی به دین و انسانیت میزند. چاپلوسی، نمامی، دروغگویی، عجب، تکبر، انحراف، طمع، توهین، حسد، تحقیر دیگران و... تنها بخشی از گناهانی است که در غلو به وجود میآید. امام علی(ع) در اینباره هشدار داده است:
«درباره من، دو گروه نابود شدند، دوستدار افراطکننده و گزافهگوی و دشمن کینهتوز و دشمنخوی.»(نهجالبلاغه، حکمت ۱۱۷) افرادی بودند که بهواسطه محبت به اهل بیت(ع) در حق آنها غلو میکردند که در تاریخ به «غالی» معروف شدند. این دسته از مثلا محبان هم خود را هلاک میکردند، هم دیگر مؤمنان را و هم جایگاه اهل بیت(ع) را تنزل میدادند.
خداوند در مورد غلو کردن در مورد حضرت مسیح در قرآن میفرماید: «ای اهل کتاب، در دین خود از اندازه فراتر مروید و غلو مکنید و بر خدا جز راست مگویید؛ همانا مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خدا و کلمه اوست که آن را به سوی مریم افکند، و روحی است از او، پس به خدا و فرشتگان او ایمان آورید و مگویید خدا سه است: أب و إبن و روح القدس. [از این گفته] بازایستید که برای شما بهتر است. جز این نیست که الله خدایی یکتاست، پاک و منزّه است، از اینکه او را فرزندی باشد.»(نساء/۱۷۱)
آری برخی انسانها به دلیلی محبتی یا نیازی که نسبت به چیزی یا کسی دارند، سعی میکنند با القاب خاص و نسبتهای خاص آن را بالا ببرند؛ در حالیکه با بالا بردن او یک اصل، فرد یا تفکر را پایین میآورند. یعنی اگر کسی بگوید مسیح فرزند خداست، خداوند را کوچک، قابل رؤیت کرده و در دسترس قرار داده است و نتیجه اینکه خدای کوچک شده نمیتواند «حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالْ» بوده و مدبر عالم باشد، چون محدود شده است.
در طول تاریخ کسانی که یک قدرت مادی یا معنوی بهدست میگرفتند سعی میکردند چهره و تفکر خود را بزرگنمایی کنند. در مقابل هم افرادی بودند که با چاپلوسی و تملق به این حرکت دامن میزدند و باعث میشدند مردم آن جایگاه را باور کنند.
این رسم غلط از زمان فرعون و نمرود که خودشان را خدا میپنداشتند وجود داشته تا امروز که هر فردی و تفکری سعی دارد خود را بالاتر از آنچه هست جلوه دهد. این رفتارها البته یکطرفه نبود؛ زیرا در حالیکه افراد سعی میکردند خود را بالاتر از دیگران بدانند، در تلاش بودند که افراد شایسته را پایینتر از آنچه هستند معرفی کنند.
برای نمونه، کافران و مشرکان هرگاه میخواستند پیامبر اسلام را کوچک کنند، ایشان را یتیم و پابرهنه میخواندند و افرادی را اجیر میکردند که ایشان را مسخره کنند یا شکمبه گوسفند بر سر ایشان خالی کنند؛ اما رسول خدا(ص) در مقابل سعی نکردند با بزرگنمایی و غلو پیش بروند و تلافی کنند، زیرا آسیب آن بیشتر بود. معاویه خود را خلیفه و شریف میدانست، اما بهکار بردن لقب فرزندان رسول خدا(ص) را برای امام حسن(ع) و امام حسین(ع) ممنوع کرده بود. این تغییر جایگاهها از جانب معاویه به قصد ضربه به دین انجام میشد.
دین اسلام و مکتب اهلبیت(ع) نه اجازه بزرگنمایی دادند نه کوچکنمایی، زیرا در این دو است که حق گم میشود و حقدار از رسیدن به حق خود محروم میماند. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «ستودن بيش از استحقاق، چاپلوسى است و ستودن كمتر از استحقاق [ناشى از] ناتوانى در سخن يا حسادت است.»(نهج البلاغه، حكمت۳۴۷)
شاید افرادی قابل تقدیر باشند؛ اما تقدیرها نباید باعث تملق شود و نباید بهنحوی صورت بگیرد که در افراد ایجاد غرور کند و از طرفی دیگر شایستگان را حقیر کند و از طرفی دیگر عزت متملق را هم از بین ببرد.(عيون الحكم، ص389)
از دیگر آسیبهای غلو و بزرگنمایی بالا رفتن میزان اشتباه در افراد است. کسانی که خود را بزرگ میبینند یا چاپلوسان آنها را بزرگتر از آنچه هستند میپندارند، اشتباهشان بهدلیل غرور، تکبر، عجب و دوری از نقد بیشتر میشود که آثار بسیار بدی برای افراد و جوامع دارد. نتیجه آنکه غلوّ و بزرگنمایی هم ضددینی و ضدانسانی است و هم ناهنجاری اجتماعی.