وقتی از زنان خانه دار صحبت می کنیم آن چه در ذهن تداعی می شود و از آنها انتظار می رود، این است که خانه همیشه مرتب و تمیز باشد، غذا همواره رو به راه باشد و رسیدگی به درس و مشق بچه ها در حد اعلا باشد و مدیریت دخل و خرج خانواده هم به گونه ای باشد که در سخت ترین وضعیت اقتصادی هم صندوق پس انداز خانوار خالی نباشد. اینها همه، هم نشان دهنده نقش پر اهمیت زنان خانه دار است و هم نشان می دهد برای ایفای این همه نقش چه قدر توان و انرژی صرف می شود.
طبق آخرین سرشماری کشور 62 درصد از زنان ایران خانه دار هستند. درست است که کار زنان خانه دار شغل محسوب نمی شود و بایت آن دستمزدی دریافت نمی شود، اما تاثیر آن در اقتصاد کشور حایز اهمیت است. در سال 85 زنان خانه دار 22 درصد از GDP (تولید ناخالص داخلی است که ارزش کل پولی است که در یک بازه زمانی معمولا یک ساله در ازای تولید کالا و ارایه خدمات در کشور به دست می آید) را باعث شدند و در سال 95 این میزان به 30 درصد افزایش پیدا کرد. بنابراین کار زنان در همه جوامع نه تنها ارزش فرهنگی و اجتماعی دارد بلکه ارزش اقتصادی آن هم قابل توجه است.
زنان خانه دار به عنوان بخش مهمی از زنان جامعه در تربیت فرزندان و آماده سازی آن ها برای ورود به جامعه و پذیرفتن نقش های بزرگتر و مهم تر قلمداد می شوند، در واقع پدران و مادران سال های آینده و نیروی کار و مدیران و مسیولان آن از زیر دست یک مادر که اغلب مواقع خانه دار است بیرون می آیند، اما همین زن ها گاهی در سال های سال برای خودشان نه اندوخته ای مادی دارند که در روزگار سخت به کارشان بیاید و نه در جهت رشد و آگاهی و علایق خود قدمی برداشته اند.
این که یک خانه همیشه روبه راه باشد، غذا هر وعده آماده باشد، خانه مرتب ، تمیز و منظم باشد ، لباس های شسته شده و اتو شده باشد و ...خوب است، در واقع خیلی خوب است، اما پشت همه این خوبيها زنی وجود دارد که شاید کمتر خوابیده و کمتر استراحت کرده، بیش از توان از جسماش کار کشیده و هرگز به مرخصی نرفته، نه تنها خود او که بقیه اعضای خانواده هم انتظار مرخصی از او ندارند. اما واقعیت این است که او هم دوست دارد گاهی بیشتر بخوابد و کمتر کار کند. او هم پس ذهن اش علایقی دارد که دوست دارد کمی هم دنبال آن برود. چیز تازهای بیاموزد و کار تازهای شروع کند. شاید در چارچوب همین خانه.
کارهای تکراری و گاهی سخت و فرسایشی برای یک زن خانهدار آن قدر به دفعات انجام گرفته که در نظر نه فقط اعضای خانواده که گاهی در نظر خود او هم سهل است. در حالی که به مرور زمان او را به شدت دچار آسیبهای جسمی جدی میکند و البته روحی که این مورد آخری را چندان به نظر نمیآوریم.
این آگاهی هم باید به خود زنان خانهدار و هم به جامعه داده شود که باید با انجام حجم انبوهی از کار خانه برخورد منطقی شود و انتظارات از زنان خانه دار معقول باشد. زنان خانه دار باید سطح آگاهی خود را در جامعه بالا ببرند. مهارتهای جدید بیاموزند. ورزش کنند. کتاب و مطالعه را در برنامه روزانه خود بگنجانند. با دوستان خود بیشتر تعامل کنند. برای خودشان برنامه سفر و تفریح بچینند و برای کارهای خانه هم تا حد امکان زمان تعیین کنند. بخشی از کارهای خانه را که توان مالی شان اجازه میدهد به دیگران واگذار کنند که یک تیر است و دو نشان. هم از بار سنگینی که دارند کمی کاسته میشود و هم فرد دیگری از قبل کار در خانه آنها کسب درآمد می کند که در بیشتر مواقع کارگر خانه هم یک زن است که از این تغییر وشعیت متنفع میشود.
زنان خانه دار اگر تحت تکفل همسر بیمه شده باشند بعد از مرگ همسرشان مقرری دارند، اما اگر همسرشان از بیمه تامین اجتماعی برخوردار نباشد با فوت همسر دچار مشکل میشوند. بهتر است زنان خانهدار از همان ایتدا که در مدیریت اقتصاد خانواده نقش مهمی ایفا میکنند مبلغ ناچیزی کنار بگذارند تا خود را بیمه کنند و آینده مالی شان را تا حدی تامین. بیمه زنان خانه دار که از سال 87 در کشور ما شروع شده که هم خدمات بازنشستگی دارد و هم خدمات درمانی همین هدف را دنیال میکند، اما متاسفانه تعداد قابل توجهی از زنان از آن استقبال نمیکنند. از طرف دیگر با مبالغ کم میتوان یک یا چند بیمه عمر خریداری کرد که بعد از سالها هم میتوان مبلغ قابل توجهی از شرکتهای بیمه دریافت کرد و هم میتوان مقرری ماهانه دریافت کرد.
توجه به نقش و جایگاه زنان خانهدار و تلاش برای ارتقای آن و بهبود وضعیت آنها چه از جانب جامعه و چه از جانب خود زنان خانهدار باعث میشود کیقیت زندگی آنها بالاتر برود که همین مساله خود در کیقیت زندگی جامعه به واسطه اثرگذاری زن تاثیر بسزایی دارد.