هر اندازه به تاریخ هشتم آذرماه، یعنی زمان برگزاری مذاکرات وین 7 نزدیکتر شدیم، مواضع واشنگتن، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تروئیکای اروپایی در قبال مذاکرات جدید مبهمتر و در ظاهر پیچیدهتر میشود! این ابهامزایی و پیچیدهسازی هدفمند، معلول همان رویکرد ثابت و مسبوق به سابقه غرب در تقابل با حقوق حقه هستهای جمهوری اسلامی ایران است. درا ین زمینه نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت:
1ـ طی روزهای منتهی به آغاز مذاکرات شاهد دوگانهسازیهای سیاسی همیشگی در فضای سیاست داخلی آمریکا بر سر مقوله «مذاکرات وین» و «پروسه احیای برجام» هستیم. این دوگانهسازی،تحت عنوان منازعات «دموکراتهاـ جمهوریخواهان» یا «کاخ سفیدـ کنگره» بر سر توافق هستهای و نحوه مواجهه با آن تفسیر میشود. تیم تبلیغاتی کاخ سفید علاقهمند است در نزد افکار عمومی جهان و به ویژه ایران، افرادی مانند بایدن، جیک سالیوان، آنتونی بلینکن و رابرت مالی تحت عنوان «طرفداران برجام» و در مقابل، افرادی مانند تد کروز، تام کاتن، لیندسی گراهام و مایک پمپئو در زمره «مخالفان برجام» قرار گیرند. این در حالی است که اختلاف دو حزب سنتی آمریکا صرفاً معطوف به شکل بازی و نه ماهیت راهبرد ضد ایرانی آمریکاست. هر دو حزب آمریکا معتقدند ایران در هر حال (حتی در صورت احیای برجام) نباید از امتیازات اعلامی در این خصوص بهرهمند شود. فراتر از آن، راهبرد فشار حداکثری جمهوریخواهان و فشار هدفمند دموکراتها علیه ایران، در بسیاری از ابعاد و زیرساختها با یکدیگر همپوشانی دارد. باید مراقب بود تا دوگانهسازی کاخ سفید در خصوص مذاکرات برجام، منتج به خطای محاسباتی و راهبردی ما در قبال رفتار واشنگتن در زمینه توافق هستهای نشود.
2ـ آژانس بینالمللی انرژی اتمی بار دیگر در آستانه مذاکرات هستهای، در صدد تکمیل منظومه استراتژیک و تاکتیکی ضد ایرانی غرب برآمده است. شانتاژ رافائل گروسی، مدیر کل آژانس در قبال مجموعه «تسا» در کرج و اصرار وی مبنی بر پذیرش نظارتهای پادمانی و حتی فراپادمانی از سوی کشورمان، منبعث از همان بازی همیشگی آژانس در زمین واشنگتن و تروئیکای اروپایی است. نباید فراموش کرد که مصوبه مجلس شورای اسلامی تکلیف ما، خواستهها و نظارتهای فراپادمانی آژانس را مشخص کرده و این نظارتها، تا زمان احیای توافق هستهای معلق خواهد ماند. در زمینه نظارتهای پادمانی آژانس (به ویژه در قبال مؤسسه تسا) نیز استدلال حقوقیـ امنیتی ایران کاملاً مشخص است: اینکه با توجه به عملیات خرابکارانه صورت گرفته در این مجموعه که اتفاقاً یکی از متهمان اصلی آن بازرسان آژانس هستند، تا زمان مشخص نشدن نتیجه تحقیقات و احراز مؤلفههایی که در این خرابکاری دخیل بودهاند، امکان استقرار دوربینهای نظارتی وجود ندارد.
3ـ اختلافات پنجگانه به وجود آمده در شش دور مذاکرات قبلی کماکان در مذاکرات وین بر روی میز قرار خواهد گرفت. خواستههای منطقی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر لزوم رفع تمامی تحریمهای مستقیم و غیرمستقیمی که مانع از عادیسازی روابط تجاری کشورها با ایران میشوند یا ارائه تضمین محکم از سوی آمریکا در قبال توافق احیا شده به قوت خود باقی است. فراتر از آن، تن دادن آمریکا به راستیآزمایی در قبال بازگشت به توافقی که کاخ سفید از آن خارج شده و همچنین گره نزدن برجام به مذاکرات موشکی و منطقهای و مواجهه با آن به مثابه یک توافق حقوقی مستقل، از جمله مواردی است که واشنگتن و تروئیکای اروپایی تا کنون در مذاکرات به آنها تن نداده و ازآنها عدول کردهاند. بدون شک در مذاکرات وین 7 قرار نیست در حوزه مطالبات حقوقی، فنی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران عقبنشینی یا تغییری صورت گیرد. خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات برجام، کاملاً مشخص است. از سوی دیگر، مسیر بازگشت رسمی، حقوقی و منطقی واشنگتن به توافق هستهای نیز طی شش دور مذاکرات اخیر در وین ترسیم شده و در مذاکرات پیش رو (وین 7) آمریکا و اروپا باید نقشه راه بازگشت خود به توافق هستهای را مشخص کنند.
4ـ نکته چهارم به احتمالات ناشی از عدم توافق در خصوص احیای برجام باز میگردد. در این صورت، گزینههایی مانند «احیای ناقص برجام» یا «احیای صوری توافق هستهای» بر روی میز مذاکرات وین عرض اندام نخواهند کرد! در این معادله، گزینه دیگری به نام «توافق موقت» یا «ایجاد یک چارچوب عملیاتی حل اختلافات» متصور خواهد بود که رسانههای غربی نیز در خصوص آن سخن گفتهاند. واقعیت امر این است که بررسی هر گونه پیشنهادی (غیر از احیای کامل و بدون نقص برجام) از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی و شورای عالی امنیت ملی کشورمان، مستلزم بررسی کامل این پیشنهاد و مطابقت آن با منافع ملی کشورمان است. به عبارت بهتر، ارائه پیشنهادهای جایگزین «احیای واقعی برجام» از سوی آمریکا و تروئیکای اروپایی در مذاکرات پیشرو، لزوماً به معنای پذیرش آن از سوی ایران نخواهد بود.
5ـ با توجه به نگاه ابزاری، نامتوازن و غیرحقوقی آمریکا، سه کشور اروپایی (آلمان، انگلیس و فرانسه) و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نسبت به توافق هستهای، حتی در صورت احیای این توافق نیز نمیتوان از آن به مثابه یک نقطه ثقل استراتژیک در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی کشورمان یاد کرد. محصول این خطای راهبردی و بزرگ طی هشت سال گذشته را امروز در معیشت عمومی شهروندان و وضعیت اقتصادی کشور مشاهده میکنیم. دولت سیزدهم این گزاره را خطاب به طرف غربی تشریح کرده است که نظام و دولت مصمم به عبور از «اقتصاد برجام محور» هستند و گره خوردن وضعیت معیشتی و تجاری کشور به اخم و لبخند مقامات آمریکاییـ اروپایی را هرگز در زمان حال و آینده بر نمیتابد. قطعاً این گزاره باید بار دیگر در مذاکرات وین 7 به گونهای محکم و قاطعانه خطاب به طرف غربی تشریح شود. کشورمان علاوه بر آنکه بر گذار از «سیاست خارجی برجام محور» تأکید دارد، در پروسه احیای برجام نیز قصد ندارد گارد خود را در برابر خواستههای نامعقول و هزینهساز طرف مقابل باز کند. این موضوع، بدترین خبر برای آمریکای طغیانگر و اروپای بدعهد به شمار میآید... .