صبح صادق >>  نگاه >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۱:۵۰  ، 
کد خبر : ۳۳۶۹۱۰

رویارویی با بحران

ایران در فلات مرکزی ایران با اقلیمی گرم و خشک واقع شده است؛ اقلیمی که هر چند ماهیت آن به گرما و خشکی تمایل دارد؛ اما باز هم بارش‌های سالانه همواره به گونه‌ای بوده است[...]

ایران در فلات مرکزی ایران با اقلیمی گرم و خشک واقع شده است؛ اقلیمی که هر چند ماهیت آن به گرما و خشکی تمایل دارد؛ اما باز هم بارش‌های سالانه همواره به گونه‌ای بوده است که زمین تشنه نماند و کشاورزی و دامداری رونق داشته باشد. چند سالی می‌شود که بارش‌های سالانه از برف و باران به شدت کاهش یافته و همین امر سبب استفاده بی‌رویه از آب‌های زیر زمینی و در نهایت خشکی سرزمینی شده است. خشکی‌ای که اگر ادامه یابد، گونه‌های جانوری و گیاهی و حیات بشر و زندگی متمدن را دچار تنش می‌کند. اگر بخواهیم عواقب خشکسالی‌های پی‌درپی و درازمدت را برشماریم، باید از خشکی سرزمینی تا مهاجرت و تخریب شهرها و فرونشست زمین و نابودی گونه‌های گیاهی و جانوری و خیلی موارد دیگررا باید در این بحث بیاوریم.

* انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری
ایران 12 هزار گونه گیاهی در خود جای داده است؛ به گونه‌ای که غنی‌ترین مجموعه از گونه‌های گیاهی در کشورهای خاورمیانه از درختان و گیاهان جنگل‌های شبه حاره‌ای تا انواع گیاهان بیابانی و سازگار با خشکی هستند. طبق آمار سازمان حفاظت محیط زیست، ایران 2 هزار گونه جانوری اعم از پستاندار، پرنده، خزنده، دوزیست و ماهیان آب‌های داخلی و حدود هزار و 200 گونه ماهی در آب‌های دریایی در اکوسیستم‌های خشکی و آب‌های داخلی کشور شناسایی شده ‌است. از این‌گونه‌ها می‌توان به ۲۱۰ گونه پستاندار، ۶۴۰ گونه پرنده، ۳۰۰ گونه خزنده، ۲۳ گونه دوزیست و ۳۵۰ گونه ماهیان آب‌های داخلی اشاره کرد؛ اما چند سالی می‌شود که این گونه‌ها در معرض انقراض و نابودی هستند.
خشکسالی بیش از همه گونه‌های گیاهی را تحت‌الشعاع قرار داده است؛ امری که گونه‌های جانوری علف‌خوار را هم دچار آسیب‌های جبران‌‌ناپذیری می‌کند. کاهش بارندگی و خشکیدن چشمه‌ها و کاهش رویش گیاهان سبب شده است این گونه‌های جانوری برای نوشیدن جرعه‌ای آب یا خوردن اندکی گیاه از زیستگاه‌های خود روانه‌ کشتزارها و باغ‌ها شوند و در این مسیر یا در تصادف‌های جاده‌ای کشته می‌شوند یا به‌ دام می‌افتند و شکار می‌شوند و این یک قسمت ماجراست؛ چرا که برخی دیگر لب تشنه جان می‌دهند، مانند گونه‌هایی که در تالآب‌ها زندگی می‌کنند و با خشک شدن آنها دیگر هوایی برای تنفس آبشش‌های‌شان نیست.

* زیستگاه‌های در خطر
خشکسالی درازمدت و دامنه‌دار اکنون سال‌هاست دامن بیشتر گونه‌های گیاهی و جانوری را گرفته و دشت‌هایی که شاید تا چند سال پیش پر از گونه‌های مختلف از پرندگان و چرندگان و خزندگان بود و زیبایی بی‌بدیلی به حیات وحش کشور داده بود، اکنون شکل دیگری به خود گرفته و در برخی نواحی تا چشم کار می‌کند، بیابان است و کویر و بی‌آب و علف. این امر عواقب خطرناکی برای جمعیت گونه‌های مختلف پیش‌بینی می‌کند. به گفته کارشناسان و فعالان محیط زیست، خشکسالی سال‌های اخیر بیشترین خسارت‌ها را به پارک ملی سیاه‌کوه در استان یزد وارد کرده و منجر به کاهش جدی رویش گیاهی شده و پیامد این پدیده نیز کاهش جمعیت گونه‌هایی، چون کل و بز، قوچ و میش و علف‌خواران در منطقه بوده است.
عباسعلی دامنگیر، مدیركل حفاظت محیط زیست استان سمنان هم به خشكسالی و ضعف منابع آبی در اثر كاهش بارش‌ها به منزله عامل اصلی نابودی گونه‌های جانوری و گیاهی در مناطق حفاظت شده و شكار ممنوع این استان اشاره کرده است. وی دلیل 70 درصد انقراض گونه‌های جانوری در این استان را خشكسالی عنوان کرده و گفته است: «اكنون این پدیده شوم زیست یوزپلنگ آسیایی، پلنگ ایرانی و گورخر آسیایی در مناطق حفاظت شده را با چالش مواجه كرده است، به طوری که تعداد این گونه‌ها در مقایسه با 20 سال پیش نصف شده است. خطر زیست بوم در اثر خشکسالی در یزد و سمنان تنها دو نمونه از کشور پهناور ایران است؛ خطری که در کمین همه 2 هزار گونه جانوری و 12 هزار گونه گیاهی در ایران اسلامی است.»

مرگ تالاب‌ها
معضل دیگری که در پی خشکی و خشکسالی‌های پی‌درپی، اقلیم و زیستگاه‌های طبیعی کشور را تهدید می‌کند، خشکی تالاب‌ها و ظهور گرد و غبارهای بستر آنهاست. خشکسالی بسیار شدید در سال‌های اخیر و به ویژه در یک سال گذشته، سبب فعال شدن کانون‌های نقطه‌ای گردوغبار در استان اصفهان به ویژه در مناطق شرق، شمال شرق، شمال و گاهی در نواحی مرکزی شده و تالاب گاوخونی را به نابودی کشانده است.
تالاب گاوخونی از اکوسیستم‌های مهم کشور است که اگر حقابه آن تأمین نشود، می‌تواند به منبع اصلی تولید ریزگردهای آلوده به مواد سمی به ویژه در فصولی که باد غالب از شرق به غرب می‌وزد، تبدیل شود. مشابه این اتفاق در خوزستان و سیستان و بلوچستان هم در حال روی دادن است و تالاب‌ها و اکوسیستم‌های طبیعی کشور از تالاب هورالعظیم و شادگان خوزستان تا تالاب انزلی و میانکاله در شمال و آق‌گل همدان، همه از سرنوشتی مشابه برخوردارند و آن چیزی نیست جز عواقب خشکی و بی‌آبی که دامن سرزمین پهناور و غرورآفرین ایران اسلامی را فرا گرفته است.

* فرونشست و مهاجرت
کارشناسان معتقدند از بحران عبور کرده و به ابربحران خشکسالی رسیده‌ایم؛ ابر بحرانی که نه تنها نسل امروز بلکه نسل‌های بعد را به شدت تهدید می‌کند؛ چرا که اگر آب این مایه حیات نباشد، معنای زندگی می‌خشکد و ساکنان به مهاجرت از آن مجبور می‌شوند.
مهاجرت تنها بخشی از عوارض بی‌آبی و خشکی زمین است و باید اذعان داشت عواقب خطرناک‌تری همچون فرونشست زمین و خشک شدن رگ‌های زندگی در تالاب‌ها را پیش رو داریم. خشکسالی و به دنبال آن برداشت‌های بی‌رویه و بدون ضابطه از آب‌های زیرزمینی و حفر چاه‌های عمیق و نیمه عمیق همان بلایی را بر سر سرزمین‌مان آورده، که زلزله 8 ریشتری می‌توانست بیاورد.
شاید اگر این برداشت‌های بی‌رویه نبود، زمین زیر پای استهبانی‌ها خالی نمی‌شد و با اندک تحرکی زمین فرو نمی‌نشست تا امروز شهرک استهبان اصفهان به دلیل فرونشست و ترک‌های عظیم و عجیب و غریب خالی از سکنه شود؛ اما این بخشی از ماجرای فرونشست‌های زمین در پی برداشت‌های بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی است و به قول زمین‌شناسان مرکز ملی زمین‌شناسی کشور فرونشست پدیده‌ای است که امروز همه نقاط کشور حتی استان‌های شمالی را تهدید می‌کند.
مطابق هشدار سازمان زمین‌شناسی کشور پیش‌بینی می‌شود، استان‌های گیلان و مازندران طی سال‌های آینده دچار فرونشست شوند و استان تهران نیز روزی یک‌میلیمتر دچار فرونشست می‌شود! امری که در پی خشکسالی و برداشت‌های بی‌رویه از دشت‌های کشور رقم خورده است؛ چنانچه در پایش‌های زمین‌شناسی کشور از مجموع ۶۰۵ دشت کشور، ۳۰۰ دشت دچار بحران فرونشست هستند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات