امروزه، به دلیل پرهزینه بودن جنگ مستقیم نظامی، جنگ شناختی به منزله یکی از زیرشاخههای عملیات روانی، یکی از اصلیترین حوزههایی است[...]
امروزه، به دلیل پرهزینه بودن جنگ مستقیم نظامی، جنگ شناختی به منزله یکی از زیرشاخههای عملیات روانی، یکی از اصلیترین حوزههایی است که کشورهای غربی از آن برای در هم شکستن روحیه و اراده کشورهای مستقل استفاده میکنند.
به منظور بررسی میزان فعالیت دشمن علیه جمهوری اسلامی ایران، کافی است بررسی مختصری درباره برنامههای ۳۰۰ ماهواره تلویزیونی فعال در دنیا داشته باشیم؛ از این تعداد، حدود ۱۱۶ ماهواره فضای ایران را پوشش میدهند و شگفتآور اینکه شبکههای ماهوارهای فارسی به بیش از ۲۶۰ کانال میرسد؛ میزان تولید محتوایی که در نوع خود بیسابقه است و برای هیچ زبان و ملت دیگری در این حد برنامه و زیرساخت در نظر گرفته نشده است. با پیشرفت فناوری، شبکههای اجتماعی و بستر اینترنت نیز در خدمت دشمن علیه ملت ایران قرار گرفته است.
هدف نهایی نظام سلطه در جنگ رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران، ایجاد نافرمانی مدنی منجر به براندازی نظام در کشور است. دشمن در این مسیر به دنبال ایجاد شکاف بین ملت و دولت است تا دست حاکمیت در بهرهگیری از سرمایههای اجتماعی خود در پیشبرد اهداف و برنامهها و همراهی جامعه با آن کوتاه بماند. سه ضلع طراحی هجوم دشمن در مقطع فعلی را ایجاد فضای انفجاری مبتنی بر نارضایتی، فشارهای بینالمللی و کشاندن کانونهای مسئلهساز به کوچه و خیابان میتوان برشمرد. «مارک پالمر» یکی از تئوریپردازان «کمیته خطرات فعلی» است. این کمیته در زمان جنگ سرد نقش برنامهریزی برای تبلیغ و تخریب رسانهای شوروی را بر عهده داشت و اکنون برای کشورهای غیرهمسو با غرب، همچون چین، روسیه و ایران طرحریزی میکند. پالمر با تمرکزی که بر پرونده ایران دارد، با اذعان به اینکه جنگ نظامی علیه تهران، نه امکانپذیر است و نه اثربخش خواهد بود، تئوری «تغییر صلحآمیز حکومت در ایران» را مطرح کرده و طی گزارشی در سال 2004، پانزده راهکار که محور اکثر آنها را جنگ نرم تبلیغاتی تشکیل میدهد، برای تغییر نظام حاکمیتی ایران از درون پیشنهاد داده است؛ راهکارهایی که هم اکنون نیز از سوی دولت آمریکا و متحدان آن نیز در حال اجراست. برخی از راهکارهایی که پالمر در گزارش خود برای تغییر «صلحآمیز» نظام حاکمیتی ایران مطرح کرده، عبارتند از: «بهره گرفتن از ضعفهای اقتصادی و اختلافات درونی در ایران، دامن زدن به نافرمانیهای مدنی در تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیردولتی، تأسیس شبکههای رادیویی و تلویزیونی برای مخاطبان ایرانی، حمایت از مخالفان ایران و فرستادن افرادی در قالب جهانگرد برای پیوستن به نافرمانیهای مدنی، تسهیل فعالیت NGOها در داخل ایران، دعوت از جوانان ایرانی برای حضور در سمینارهای کوچک و...».
نکته پایانی
بخش عمدهای از این روشهای جنگ غیرنظامیـ یا به تعبیر پالمر «صلحآمیز»ـ با هدف اثر گذاشتن بر اندیشهها، نظام باورها، ارزشها، نگرشها و سبک تفکر عموم مردم، یعنی دستگاه شناخت آنها طراحی شده است؛ اثرگذاری در شناخت نه از طریق ایجاد تغییرات مبتنی بر واقعیت، بلکه از طریق تحریف واقعیت و کاشتن نوعی شبهتفکر به جای تفکر واقعی و اصیل.