هفتههای گذشته، در فضای مجازی حتماً با نمونههایی از ادعاهای خندهدار روبهرو شدهاید، ادعاهایی مانند انتشار تصاویر امروزی از بندرانزلی برای اثبات آبادانی در دوران طاغوت؛ در حالی که نشان بانک ملت در تصویر مشخص است[...]
هفتههای گذشته، در فضای مجازی حتماً با نمونههایی از ادعاهای خندهدار روبهرو شدهاید، ادعاهایی مانند انتشار تصاویر امروزی از بندرانزلی برای اثبات آبادانی در دوران طاغوت؛ در حالی که نشان بانک ملت در تصویر مشخص است و بسیاری از ادعاهای دیگر که همه نشان میدهد، سلطنتطلبان به جفنگگفتن رسیدهاند و مشت خالی آنها روز به روز برای مردم آشکارتر میشود.
داغترین تصویری که در هفتههای گذشته سر وصدای زیادی به پا کرد، انتشار دروغین تصویری از باشگاه مستشاران خارجی در آبادان به جای غذاخوری دانشگاه آبادان بود؛ تصویری که یکی از خبرنگاران بنگاه خبری بیبیسی در حساب شخصی خود با آن توضیح جعلی منتشر کرد. این دروغ به حدی شاخدار بود که در همان لحظات اولیه انتشار تصویر، کاربران به آن واکنشهای طنز نشان دادند! «این عکس بیربط است و مربوط به کارکنان شرکت نفت انگلیس در ایران است که با پول نفت مردم ایران چنین به خودشان خوش میگذراندند» یا «چرا شما خبرنگاران رسانههای بیگانه فارسی همه اخبار را، حتی سادهترین مطالب را تحریف میکنید یا دروغ پخش میکنید؟! خودتان از این همه دروغ حالتان بد نمیشود؟ دشمنی شما با راستگویی چیست؟!» یا «از لندن برای آبادان توئیت بزنی این خزعبلات میشه، بذار من که آبا و اجدادم خوزستان بودن بگم برات، کل خوزستان هزاران مایل زیر خط فقر بودن به غیر از جاهایی که انگلیسیها برای غارت نفت چنبره زدن، در یک صورت زندگی به نسبت خوبی نصیبت میشد اونم خدمت به روباه بود»، اینها تنها بخشی از واکنشهای کاربران به این ادعا بود. نکتهای که در ادعاهای اخیر پررنگ است، انتشار این ادعاها از سوی افراد به اصطلاح کارشناس و اهل تحقیق بوده است! چنین ادعاهایی در گذشته بوده و 40 سال است که افراد بسیاری در تلاشند گنجشک که نه، در این مورد کلاغ را رنگ کنند و به جای قناری بفروشند!
تا به امروز این ادعاها از سوی حسابهای فیک و رباتهای مجازی انجام میشد، اما مدتی است که خبرنگاران و پروژهبگیران ملکه و پادشاه، وارد این جریان شدهاند و به انتشار ادعاهای خندهدار دست میزنند؛ ادعاهایی که با جستوجوی ساده یک دقیقهای به وسیله قابلیت جستوجوی عکس گوگل، دروغ بودن آنها آشکار میشود؛اما چرا این بار وارد مرحلهای شدهایم که بنگاههای رسانهای هم به کمک فیکهای آلبانی آمدهاند و در انتشار این ادعاها نقش دارند؟
شاید یکی از مهمترین دلیل این همکاری، امید به تغییر نسل مخاطبان باشد. تا به امروز مخاطبان این شبکهها و خبرپراکنها، مردمی بودهاند که خود زمان انقلاب را با چشم دیده بودند، مردمی که برای اعتراض به ظلم و استبداد زمانه طاغوت قیام کردند و استکبار را سرنگون کردند، برای چنین مردمی ادعای اینکه در زمان طاغوت مردم وضع لاکچری داشتند، خندهدار بوده است. مخاطب این شبهرسانهها تا به امروز افرادی بودهاند که خود انقلاب را به نتیجه رساندهاند، اما رفته رفته چنین مخاطبانی جای خود را به جوانانی دادهاند که نه تنها در زمان انقلاب نبودند و نقشی در انقلاب نداشتند، بلکه اهل تحقیق و مطالعه در این زمینه هم نبودهاند و منبع خوبی که به زبان خود جوانان، انقلاب را روایت کرده باشد نداشتهاند؛ مخاطبانی که ذهنی کاملاً خام در این زمینه دارند و دشمنان انقلاب به خوبی از این خام بودن در حال سوءاستفاده هستند و نقل اولین روایتها از زمان انقلاب را آنها بر عهده گرفتهاند.
تغییر نسل مخاطبان موضوعی است که باید به آن توجه کرد. در سال تحصیلی جدید دانشجویانی به دانشگاه خواهند رفت که در زمان فتنه 1388، حدود پنج سال داشتهاند و اصلاً در جریان وقایع آن زمان نبودهاند! چنین دانشجویانی وقتی امسال وارد دانشگاه شوند و به دنبال حقیقت و علت اعتراضات 1388 بگردند، با انواع روایتهای دروغ و گمراهکننده که از قبل برای آنها تدارک دیده شده، روبهرو خواهند شد و از غفلت ما، دشمنان سوءاستفاده کامل را خواهند برد.
در اینکه ادعاهای فعلی از زمان طاغوت خندهدار است و میزان باورپذیری آن کمتر از 10 درصد است، هیچ شکی نیست، اما با توجه به همان تغییر نسل مخاطبان، این ادعاها به مرور از حالت غیر واقعی خارج خواهند شد، آن هم با قاعده تکرار، تکرار و تکرار!
اگر بیموردترین و خندهدارترین ادعاها را هم هر روز با خودتان تکرار کنید، رفته رفته آنها را باور میکنید و گویی که با یک نظریه علمی طرف هستید! از این موضوع با عنوان «اثر حقیقت واهی» یاد میشود که تمایل به باور و درستانگاری اطلاعات پس از تکرار اطلاعات دارد. وقتی حقیقتی ارزیابی میشود، مردم بر این مسئله که آیا اطلاعات با دانستههای آنها در ارتباط است یا آشنا به نظر میرسد، تکیه میکنند. شرایط اولیه مبنی بر مقایسه اطلاعات جدید و دانستههای قبلی در راستای اعتبارسنجی منطقی به نظر میرسد. در ذهن افراد تکرار اطلاعات و اظهارات منجر به باورپذیر شدن آنها در مقایسه با اطلاعاتی میشود که تکرار نمیشوند. محققان طی مطالعاتی کشف کردند که آشنا شدن با موضوعات از طریق تکرار آن میتواند بر عقلانیت غلبه کند و شنیدن مکرر اینکه حقیقتی اشتباه است، میتواند باور شنونده را تحت تأثیر قرار دهد.
اگر چه اثر حقیقت واهی از نظر علمی تنها در سالهای اخیر بررسی شده، اما این پدیده سالهاست زندگی مردم را تحت تأثیر قرار داده است. ناپلئون عقیده داشت مهمترین عنصر در اثرگذاری یک چیز است و آن، «تکرار» است. تنها تکرار یک ادعا میتواند آن را به واقعیت اثبات شده در ذهن افراد حک کند. در واقع وقتی مردم تلاش میکنند حقیقتی را ارزیابی کنند، آن را از دو جهت بررسی میکنند: آن اطلاعات با قوه درکشان همخوانی داشته باشد و به زبان عامیانه با عقل جور در بیاید و دیگر آنکه برایشان آشنا باشد.
با توجه به آنچه گفتیم، در ماههای اخیر تقلاهای شدیدتری برای تصویرسازی دروغین از وضعیت مردم در زمان انقلاب داشتهایم. آن چیزی که واضح است، نیاز به وجود یک روایت به زبان خود جوانان است. جوانانی که امروزه دیگر کمتر پای تلویزیون و روزنامهها و... مینشینند و دشمنان در جاهای دیگر و فضای مجازی به انتظار آنها نشستهاند. مهمترین تأثیر زرقوبرقدار نشان دادن زمان دیکتاتوری پهلوی بر جوانان ناامید کردن آنهاست. دشمنان میدانند که با ناامید کردن جوانان و نشانه رفتن انقلاب، میتوانند به اهداف خود برسند. تا جایی که امام خامنهای در این باره میفرمایند: «کسانی هستند که سعی میکنند امید را در جوانها تضعیف کنند و جوانها را نسبت به آینده ناامید و بیاعتماد کنند، تا چشماندازی در مقابل آنها وجود نداشته باشد؛ این وظیفه ماست که این امید را در دلها تقویت بکنیم. [تقویت] این امید فقط هم با حرف زدن نمیشود؛ با تلاش، با حرکت [باید باشد]. و مسئولان کشور، دولتمردان کشور که خب بحمدالله مشغول کار و فعّالیّتند، به این نکته توجّه کنند که بسیاری از کارهای مثبت آنها میتواند دل جوانها را پُر از امید کند، لبریز از امید بکند و اینها را امیدوار بکند. وقتی که جوان امید داشت، در میدانهای مختلف خوب کار میکند، خوب تلاش میکند، خوب درس میخواند، خوب تحقیق میکند. یکی این است که نگذارید بعضی با وسوسههای خود در فضای مجازی و غیر فضای مجازی در جهت مخالفِ امیدوار کردن جوانها حرکت بکنند.»
همانطور که رهبر معظم انقلاب اشاره کردند، یکی از جاهایی که باید به جوانان امید داد و جلوی ناامیدی آنان را گرفت، فضای مجازی است که میتوان گفت برای جوان امروزی، مهمترین جاست. جوانی که اهل اخبار و تحلیلهای رسانه ملی نیست، دریافت اطلاعاتش از فضای مجازی است و در آنجا با انبوهی از دادههای دروغ و جهتدار مواجه میشود که با تکرار و تکرار به مرور آنها را میپذیرد و کمکم ناامید از کشور و انقلاب میشود. امروز به راویانی نیاز داریم که از فضای مجازی به درستی استفاده کنند و مجالی برای تصویرسازی دروغین به دشمنان انقلاب ندهند و خود به اولین راوی تبدیل شوند که با انتشار واقعیتها و مطالب کمتر دیدهشده برای نسل جدید، از مسموم شدن ذهن جوانان جلوگیری کنند.