سیامین دوره هفته کتاب هم مانند همه سالهای گذشته تا امروز، با برنامههای متنوع و مختلف برگزار شد و به کار خود پایان داد؛ اما بعید است که مسئله «کتاب و کتابخوانی» و بحران «سرانه مطالعه» در کشورمان به این راحتی حل شود. در برنامههای امسال هفته کتاب هم بخشهای متنوعی، مانند پویش کتابخوانی، اهدای کتاب، نذر کتاب، کتابخوانی برخط و زنده در برخی پلتفرمها و... طراحی و اجرا شد تا به این بهانه، تلنگری به جامعه ایرانی زده شود که کتابخوانی و مطالعه را جدی بگیرد. جامعهای که صبغه و سابقه تمدنی چند هزار ساله دارد و مهد فرهنگ بوده و هست، امروز به دلایل مختلف، گرفتار معضل قهر با کتاب شده است؛ حالا علت این معضل، غرق شدن در فضای مجازی و تبلت و تلفن همراه، بیبرنامگی و تنبلی، گرانی کتاب، مشکلات کاری روزانه یا هر چیز دیگری که باشد، در اصل قضیه فرقی نمیکند که آثار دوری از کتاب و فرهنگ مطالعه، خیلی وخیمتر از آن چیزی است که تصورش را میکنیم! جای دوری هم نمیشود رفت؛ در وخامت اوضاع ناشی از «کتابنخوانی» همین بس که وقتی نیمنگاهی به ناآرامیها و اغتشاشات اخیر میاندازیم، متوجه میشویم که بخش عمده رفتارهای هیجانی نوجوانان و جوانان خطاکار و بازداشت شده، به دلیل تأثیرپذیری از هیجانات فضای مجازی و بازیهای رایانهای است و این تأثیرپذیری ناگوار هم ناشی از قهر با کتاب و فرهنگ مطالعه و نداشتن تحلیل درست از اتفاقات است که اینطور کار دست خودشان و جامعه میدهند. حالا هم تا دیر نشده و اوضاع کف جامعه بدتر از این نشده، باید راه حل مشکل را در دنیای فکر و مطالعه جستوجو کرد و همه فعالان فرهنگی و هنری با هر ترفند و ابتکاری که به ذهنشان میرسد، باید تلاش کنند جامعه را با کتاب آشتی دهند؛ از ترویج عملی کتابخوانی از سوی والدین در محیط خانه گرفته تا کتابخوانی دسته جمعی در مدارس و مساجد و هیئتهای مذهبی، یا کتابخوانی چند دقیقهای در میانبرنامههای تلویزیونی و دهها روش مؤثر و کاربردی دیگر. خیلی از این روشها و ابتکارات تا امروز هم پیاده شده و بینتیجه هم نبوده، اما مسئله این است که تا این ابتکارات به صورت دائمی و منسجم دنبال نشود و دغدغه دائمی مردم نشود، امیدی به بهبود حال و روز «کتابخوانی» وجود نخواهد داشت.