پس از شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، خیلی زود شاهراههای چرخش قدرت در ساختار سیاسی کشور شکل گرفت و رهبر نهضت اسلامی ملت ایران بلافاصله امور کشور را به رأی ملت سپرد تا آنان که همه کاره پیروزی انقلاب اسلامی بودند، همه کاره تشکیل نظام جمهوری اسلامی و پیشبرد آن نیز باشند[...]
پس از شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، خیلی زود شاهراههای چرخش قدرت در ساختار سیاسی کشور شکل گرفت و رهبر نهضت اسلامی ملت ایران بلافاصله امور کشور را به رأی ملت سپرد تا آنان که همه کاره پیروزی انقلاب اسلامی بودند، همه کاره تشکیل نظام جمهوری اسلامی و پیشبرد آن نیز باشند. این جهتگیری برخاسته از نگاه رهبری الهی بود که در رأس این نهضت قرار داشته و با تمام وجود به ملت خویش اعتماد کرد. به همین دلیل از روز اول پیروزی نهضت، از مردم خواست تا در گام به گام فرآیند شکلگیری نظام رأی و نظر خود را اعلام کنند.
در حالی که هنوز اولین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، چهار انتخابات و همهپرسی سراسری برای تعیین سرنوشت کشور برگزار شد که سومین آن همهپرسی قانون اساسی در آذرماه 1358 بود. با اعتباریابی قانون اساسی با رأی حداکثری ملت، برگزاری انتخابات ریاستجمهوری بلافاصله رقم خورده و در بهمن ماه 1358 انتخابات برگزار شده و ابوالحسن بنیصدر به قدرت میرسد. در فاصله کمتر از 45 روز انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز در اسفندماه 1358 برگزار میشود و نمایندگان مردم مسئولیت قانونگذاری را برعهده میگیرند. انتخاب بنیصدر به ریاستجمهوری که خود مظهر لیبرالیسم اقتصادی و سیاسی بود، طی ماههای بعد از ماجرای تسخیر سفارت آمریکا، مدعای تصفیه حساب با لیبرالهای مذهبی را ابطال میکند.
حضرت امام(ره) خیلی زود به وعدههایی که در نوفل لوشاتو داده بود، عمل کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با ایجاد آرامش حداقلی و در اختیار قرار گرفتن امور کشور از سوی شورای انقلاب و دولت موقت، امور کشور را به انقلابیون سپرد و در اسفندماه 1357 تهران را به قصد قم ترک کرد و پس از 15 سال وارد این شهر شد. این اقدام به خوبی نشان میداد که هدف امام نظارت عالیه بر امور و کاهش مداخله در امور اجرایی کشور است و مادامی که مسئولان کشور بتوانند به خوبی به وظایف خود عمل کرده و قطار انقلاب ملت را در مسیر درست به پیش ببرند، امام نیز ضرورتی برای دخالت مستقیم در قدرت نمیبینند.
در این میان درباره علت عزیمت حضرت روحالله به قم بحثهای مختلفی در گرفت؛ از جمله آنکه در برخی از روزنامهها نوشتند دولت موقت دلش میخواست امام در دسترس نباشد و به قم برود تا آزادی بیشتری داشته باشد! صادق طباطبایی، از نزدیکان امام خمینی(ره) بازگشت ایشان به قم را به پیشنهاد حاج احمد آقا دانسته و میگوید: «سیداحمد آقاخمینی معتقد بود که امام با بازگشت به قم میتواند سر و سامانی به حوزه دهد و استقرار ایشان در آن مرکز بیشتر به نفع انقلاب است.»
شرح ماجرا از دیدگاه مرحوم هاشمیرفسنجانی نیز شنیدنی است: «اوایل اسفند 57 مقارن با تصمیم امام برای رفتن به قم است، بنابراین خیلی سریع به تشکیل قانونی نهادهای اصلی نظام اقدام کردند که البته در آن ایام معمول نبود که انقلابها چنین کاری کنند و عموماً شکلگیری نهادهای جدید نظام پروسهای 10ـ15 ساله بود. اعضای دولت موقت خیلی خوششان نمیآمد که ایشان در تهران باشند و از تصمیم امام خوشحال شدند. ما هم قبول داشتیم که امام به قم بروند چون در قم هم به ایشان دسترسی داشتیم و جای نگرانی نبود و نظر خودشان هم آن بود که در قم باشند و ما هم پذیرفتیم.»
هاشمی در جایی دیگر میگوید: «خروج امام از تهران و اقامت در قم، دسترسی مرتب رهبران به ایشان را که مراجع مستقیم حل و فصل امور بودند کاهش داد. شرایط تازه، نوعی آزادی عمل بود که میبایست برای بهبود امور از آن استفاده شود. امام از گروه خاصی به طور مشخص جانبداری نمیکرد. البته، همه از علایق و رابطههای خاص ایشان با رهبران حزب جمهوری اسلامی آگاه بودند؛ اما به راستی وی سعی در ایجاد انگیزه فعالیت برای همه نیروها داشت.»
عباس شیبانی نیز معتقد است: «نظر حضرت امام(ره) این بود كه كار را به افراد غیر معمم، محول كنند و در حد امكان روحانیت در كارها دخالت مستقیم نكند... نظر امام(ره) این بود كه ما نظارت میكنیم و دیگران مملكت را اداره بكنند و معممین هم خیلی وارد كار سیاسی نشوند كه حوزهها خالی بشود... اصولاً نظر امام (ره) این بود كه شورای انقلاب كارهای كشور را انجام دهد. البته مسائل كلی با خودشان، مطرح میشد، بدین صورت كه «شهید بهشتی» یا «شهید مطهری» به قم میرفتند یا تلفنی تماس برقرار میكردند. به هر حال در «قم» هم كه بودند كاملاً نظارت میكردند؛ ولی نظرشان این بود كه در حد امكان روحانیت در مسائل سیاسی دخالت نكند.»
ماندگاری حضرت امام(ره) در قم چندان به طول نینجامید. بیماری قلبی حضرت امام موجب شد تا ایشان در دوم بهمن 1358 به تهران بیاید و در جماران ماندگار شود. مدت کمی بعد از رفتن امام به قم، تازه مشخص شد که حضورشان در تهران تا چه اندازه لازم و ضروری است و خودشان دیدند با توجه به وضعیت کشور باید در تهران باشند؛ اما آمدنشان به دلایل مهمی از جمله همین فکرـ که بهتر است روحانیت در امور اجرایی دخالتی نداشته باشد و از دور به نظارت و ارشاد بپردازدـ حدود یک سال به طول انجامید. جالب آنکه آقای هاشمی تأکید دارند: «گذشت زمان ضرورت حضور ایشان را در تهران، برای ما مسجلتر کرد. حتی آقای بازرگان، علیرغم خشنودی اولیه که نسبت به رفتن امام به قم داشت، وقتی با مشکلات روبهرو شد، خواستار حضور ایشان در تهران بود. جمعی از اعضای شورای انقلاب نیز، چند بار پیشنهاد برگشت ایشان به تهران را مطرح کرده بودند، اما عملی نشد.» به واقع حضرت امام(ره) با تقاضای همه مسئولان کشور بار دیگر به تهران بازگشتند.