یکی از مباحث مهم در راستای توسعه سیاسی معطوف به کارآمدی در حکمرانی که میتواند آینده کشور را تضمین کند، چرخش نخبگانی و اعتماد به نسل جوان در عرصه حکمرانی است. مؤلفهای که به طور ویژه در سالهای اخیر مورد توجه رهبر حکیم انقلاب قرار گرفته و در بیانیه گام دوم نیز به طور جدی بر آن تأکید شده است.
تحقق حضور «جوان باانگیزه و مؤمن و متشرع» در مدیریت کشور، فرآیندی است که ارادهای جمعی برای تحقق آن لازم است و باید به تدریج در فرآیندی معین این «چرخش نخبگان» صورت گیرد؛ اما همین امر مقدس و ضروری نیز با آسیبها و آفتهایی همراه است که بیتوجهی به آن میتواند منجر به انحرافاتی در آینده مدیریت کشور شود.
جوانگرایی مفهومی عام و کلی است که متناسب با هر مأموریت و مسئولیتی باید آن را تعریف کرد. برای نمونه، نماز جمعه از جمله امور اجتماعیـ سیاسی است که خطیب آن باید از شایستگیهایی، از جمله صلاحیت علمیـ فقهی، وجاهت و مقبولیت عمومی، اعتبار اخلاقی و... برخوردار باشد. بدون شک، جوانگرایی در نماز جمعه به معنای انتخاب ائمه جمعه 20 تا 30 ساله نیست! چرا که این امر موجب ضعف نماز جمعه و کاهش حضور نمازگزاران خواهد شد. بنابراین، باید دقت کرد که برداشتی سطحی و قشری از جوانگرایی، این تدبیر راهبردی را دچار انحراف نکند.
رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در آخرین توصیههای خود در این زمینه که در دیدار تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی صورت گرفت، اعلام داشتند: «من البتّه ـ همچنان که قبلاً هم در سال گذشته تأکید کردم و مکرّر هم گفتهام ـ به دولت جوان و حزباللهی معتقدم و به آن امیدوارم و البته دولت جوان صرفاً به معنای این نیست که باید یک رئیس دولت جوان، آن هم مثلاً جوان به معنای ۳۲ ساله داشته باشد؛ نه، دولت جوان، [یعنی] یک دولت سرِ پا و بانشاط و آمادهای که در سنینی باشد که بتواند تلاش کند و کار بکند و خسته و از کارافتاده نباشد؛ منظور این است. بعضیها تا سنین بالا هم به یک معنا جوانند؛ حالا همین شهید عزیزی که شما از او اسم بردیدـ شهید سلیمانی، و بنده شب و روز به یاد او هستم ـ شصت و چند سال سنش بود، ایشان که خیلی جوان نبود؛ اگر ده سال دیگر هم زنده میماند و بنده زنده میماندم و بنا بود که من مشخص بکنم، او را در همین جا نگه میداشتم، یعنی کنار نمیگذاشتم او را که جوان هم نبود. بنابراین بعضی اوقات افرادی که در سنین جوانی هم نیستند، کارهای جوانانه خوبی را میتوانند انجام بدهند.»(1399/2/28)
نکته قابل ملاحظه دیگری که باید در فرآیند چرخش نخبگان توجه کرد، آن است که در منطق رهبری جوانگرایی در تقابل با شایستهسالاری نیست. اینگونه نیست که بتوان با تأکید بر جوانگرایی، شایستگان را حذف کرد یا آنکه امور را به دست کسانی سپرد که شایستگی و تخصص انجام کاری را ندارند! بدون شک، نگرش رهبری در حوزه گردش نخبگان، سپردن امور به جوانان شایسته و صاحب صلاحیت است و باید نسبت به این شاخص دقت لازم را کرد تا رویکرد حکیمانه اتخاذ شده به فساد و ناکارآمدی نینجامد. به واقع، گردش نخبگانی در چارچوب منطق شایستهسالاری قابل تحقق است و هر انحرافی از شایستهسالاری نقض غرض و خروج از مسیر صواب خواهد بود.
ملاحظه سوم آن است که آفت دیگر جوانانگرایی، «آقازادگی» است! واقعیت آن است که کسب قدرت و در اختیار داشتن مناصب کلیدی، موقعیت حساسی است که بسیاری برای دستیابی به آن چشم طمع دارند و حاضرند برای دستیابی به آن هر اقدامی کرده و خطوط قرمز فراوانی را زیر پا بگذارند. متأسفانه، تجربیات تلخ سالهای اخیر حکایت از آن دارد که حضور انگشتشمار جوانان در مناصب مدیریتی و تصمیمسازی کشور، اغلب تحت نفوذ روابط ژنتیکی دو جریان سیاسی غالب و آقازادهمحوری بوده است. این روند فسادانگیز میتواند آینده فرآیند جوانگرایی در مدیریت کشور را تهدید کرده و به انحراف بکشاند و به وضعیتی ضد آنچه انتظار میرفت، تبدیل کند!
برای چرخش نخبگان باید سامانی ترتیب داد تا در چارچوب آن جابهجاییهای تدریجی صورت گیرد و حاصل آن کارآمدسازی نظام سیاسی شود؛ وگرنه بدون رعایت ملاحظات، نتیجه عکس خواهد داد.