یکی از دوستانی که برای فرصت مطالعاتی به توکیو رفته، پیامی برای من ارسال کرد که در آن نوشته بود: «به اتفاق همسرم به سفارت سوریه در توکیو رفتیم و با تقدیم دسته گل و نوشته با قربانیان زلزله همدردی کردیم و تسلیت گفتیم. خیلی هم محبت داشتند و یک ساعتی گپ زدیم. با کنسول سوریه هم گفتوگو کردیم. گفتند شما اولین افرادی هستید که تسلیت گفتید... خیلی دلم سوخت براشون. سری هم به مسجد جامع کامی که توسط رایزنی فرهنگی ترکیه در توکیو اداره میشود، زدیم. با تقدیم گل و نوشته، ابراز همدردی کردیم و تسلیت گفتیم.»
اگر این پیام را در کنار اخبار مخابره شده از گوشه و کنار سوریه بگذاریم، مشخص میشود برخورد دوگانه غرب با یک حادثه غیرمترقبه طبیعی تنها به کمکهای مالی و امدادی محدود نیست که وزارت خارجه آمریکا به طور رسمی و صریح اعلام کرد، با دولت بشار اسد برای کمک به مناطق زلزلهزده همکاری نخواهد کرد؛ بلکه بر اثر جنگ شناختی و رسانهای دشمن درباره کشور سوریه و تحولات آن از زمان پدید آمدن داعش و افول آن تا امروز نوع نگاه افکار عمومی جهانی را نسبت به مردم این کشور دچار خدشه و تغییر کرده است و این موجب شده تا مردم سوریه در کنار تحریمها و فشارهای بینالمللی امروز نه تنها باید درد زلزله را تحمل کنند؛ بلکه فشارهای روحی و روانی ناشی از تبعیض را نیز شاهد باشند.
پس از وقوع زلزله شدید در جنوب ترکیه و شمال سوریه که به جان باختن دهها هزار نفر از مردم دو کشور منجر شد، به طور طبیعی باید شاهد ابراز همدردی و ارسال کمکها و امکانات برای تسریع در امدادرسانی و کمک به زلزلهزدگان بودیم؛ چرا که مجروحان در همهجا به کمک یکسان نیاز دارند و مردم زلزلهزده جنوب ترکیه و شمال سوریه هیچ تفاوتی با هم ندارند.
این اتفاق افتاد و دولتها و سران کشورها درباره سوریه به ارسال پیام تسلیت بسنده کردند، اما درباره ترکیه وضعیت متفاوت بود و بسیاری از کشورها سیل کمکهای خود را به سمت ترکیه گسیل کردند تا جایی که تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی نشان میداد، حریم هوایی ترکیه شاهد ترافیک است و همزمان حریم هوایی سوریه تقریباً خالی است! این موضوع نشان داد سرعت کمکرسانی در ترکیه عکس سوریه است و این تبعیض به حدی بود که در خود کشورهای اروپایی و غربی نیز به شدت مورد انتقاد قرار گرفت! نشریه آمریکایی«نشنال اینترست» این نوع برخورد را اقدامی ننگین خواند. «مایک رایان» مدیر برنامههای اضطراری سازمان جهانی بهداشت هم گفت: «صادقانه بگویم؛ جهان سوریه را فراموش کرده است...»
بهره سخن اینکه وقوع این زلزله سنگ محکی بود برای نمایان شدن بیشتر ارزشگذاری مفهوم انسانیت نزد سردمداران غرب که اگرچه سالها به بهانه جنگ و درگیری انواع حملهها و فشارها را به ملتهای مظلوم و بیدفاع انجام میدهند، اما درباره یک حادثه طبیعی هم در برابر دیدگان میلیاردها انسان، همان نگاههای سلطهجویانه و ضدبشری را دنبال میکنند و حاضر نیستند حتی برای حفظ ظاهر هم که شده، به مردم سوریه که سالها بر اثر توطئه جنگافروزی قدرتهای غربی و مرتجعان منطقهای و تحریمها و فشارهای پس از آن در محرومیت و محدودیت به سر میبرند، کمکهای اولیه برای زنده ماندن ارسال کنند. به اینها باید سیاستهای دوگانه رسانهای غرب در پرداختن به اوضاع آسیبدیدگان سوری را هم اضافه کرد که نشاندهنده آپارتاید رسانهای در غرب مدعی آزادیبیان و رسانه است و این حقیقت غرب است!