سفر رئیسجمهور کشورمان به چین از جنبههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... قابل بحث و بررسی است. در یک نگاه متفاوت، میتوان این سفر را از جنبه تأثیرگذاری آن بر نظم نوین جهانی نیز مورد توجه قرار داد. در حالی که دو کشور «چین» و «ایران» در نظم نوین جهانی بازیگران اصلی در تأثیرگذاری بر روندهای جهان از جنبه کنشگری هستند، همگرایی بین این دو تأثیر منفی بر هژمونی آمریکا و عامل شتابدهنده در ایجاد و استقرار نظم نوین جهانی مبتنی بر جهان چند جانبهگرایی دارد. بر اساس مؤلفههای گوناگونی، از جمله موضعگیریهای دو کشور نسبت به سیاستهای غرب، به نظر میرسد زمینههای مشترک متعددی در حوزه بینالمللی بین پکن و تهران وجود دارد. بر اساس برخی ادعاها، قرارداد ۲۵ ساله بین ایران و چین سبب خواهد شد که حدود ۴۰۰ میلیارد دلار میزان مراوده تجاری بین این دو کشور باشد. ایران با ذخایر فراوان هیدروکربنی، به بازاری مطمئن و شریک تجاری باثبات علاقهمند است و در مقابل به فناوری و سرمایهگذاری نیاز دارد که همه این موارد در چین وجود دارد و به عرضه ثابت هیدروکربنهای وارداتی، برای روند روبه رشد اقتصادش نیاز دارد.
از سوی دیگر، چین امیدوار است از طریق تقویت روابط خود با ایران، ابتکار کمربند و جاده (BRI) در خاورمیانه بیشتر توسعه یابد و دایره دوستان خود را گسترش دهد تا با راهبرد ایالات متحده برای متحد کردن همپیمانانش برای مخالفت و مسدود کردن چین مقابله کند. این موضوع همچنین نفوذ استراتژیک چین را در منطقه خلیجفارس تقویت خواهد کرد. از یکسو، این مشارکت ایران را قادر میسازد تا سرمایهگذاری خارجی مورد نیاز برای مقابله با مشکلات اقتصادی و بهبود زیرساختهای داخلی را تضمین کند، چون ایران در مواجهه با آمریکا نیاز مبرمی به سرمایهگذاری خارجی، فناوری و افزایش تجارت دارد. از سوی دیگر، این مشارکت چین را قادر میسازد تا عرضه نفت پایدار از ایران را با قیمت نسبتاً مطلوب تضمین کند، که به نفع راهبرد چین برای تنوع بخشیدن به واردات انرژی برای تضمین امنیت انرژی داخلی خود خواهد بود. ایجاد رابطه راهبردی بین ایران و چین درراستای تحقق نظم نوین جهانی و به چالش کشیدن راهبرد ایالات متحده آمریکا مبنی بر حفظ شرایط کنونی جامعه جهانی است.
بنابراین، الف ـ ایران از طریق ارتباط با چین و اجرایی کردن تفاهمنامه 25 ساله، تحریم آمریکا را به چالش میکشاند و سیاست استقلال را در حوزه سیاسی حفظ خواهد کرد. آمریکا با دوگانهسازی تحریم ـ معیشت به دنبال امتیازخواهی از ایران در حوزههای گوناگون بود تا مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران را تهی کند. در صورت تحقق چنین وضعیتی ایران از دایره بازیگر پرتوان در عرصه بینالمللی کنار میرفت.
ب ـ کشور چین از طریق جمهوری اسلامی ایران ابتکار کمربند و جاده را عملیتر خواهد کرد و دایره غرب در محدودسازی چین تنگتر خواهد شد. از سوی دیگر، چین یک شریک راهبردی و قابل اطمینان را در کنار خود خواهد داشت که مخالف صد درصدی رویکردهای سلطهجویانه غرب است و به شرایط بیعدالتی در جامعه بینالملل کاملاً معترض است.
بنابراین، میتوان گفت رابطه راهبردی بین پکن و ایران در وضعیت فعلی به معنای ارتباط دو بازیگر بینالمللی است که در وضعیت نظم نوین جهانی یکی از نظر اقتصادی هژمون مطرح است و دیگری از لحاظ ایدئولوژیک.
سفر رئیسجمهور کشورمان به چین از جنبههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... قابل بحث و بررسی است. در یک نگاه متفاوت، میتوان این سفر را از جنبه تأثیرگذاری آن بر نظم نوین جهانی نیز مورد توجه قرار داد. در حالی که دو کشور «چین» و «ایران» در نظم نوین جهانی بازیگران اصلی در تأثیرگذاری بر روندهای جهان از جنبه کنشگری هستند، همگرایی بین این دو تأثیر منفی بر هژمونی آمریکا و عامل شتابدهنده در ایجاد و استقرار نظم نوین جهانی مبتنی بر جهان چند جانبهگرایی دارد. بر اساس مؤلفههای گوناگونی، از جمله موضعگیریهای دو کشور نسبت به سیاستهای غرب، به نظر میرسد زمینههای مشترک متعددی در حوزه بینالمللی بین پکن و تهران وجود دارد. بر اساس برخی ادعاها، قرارداد ۲۵ ساله بین ایران و چین سبب خواهد شد که حدود ۴۰۰ میلیارد دلار میزان مراوده تجاری بین این دو کشور باشد. ایران با ذخایر فراوان هیدروکربنی، به بازاری مطمئن و شریک تجاری باثبات علاقهمند است و در مقابل به فناوری و سرمایهگذاری نیاز دارد که همه این موارد در چین وجود دارد و به عرضه ثابت هیدروکربنهای وارداتی، برای روند روبه رشد اقتصادش نیاز دارد.
از سوی دیگر، چین امیدوار است از طریق تقویت روابط خود با ایران، ابتکار کمربند و جاده (BRI) در خاورمیانه بیشتر توسعه یابد و دایره دوستان خود را گسترش دهد تا با راهبرد ایالات متحده برای متحد کردن همپیمانانش برای مخالفت و مسدود کردن چین مقابله کند. این موضوع همچنین نفوذ استراتژیک چین را در منطقه خلیجفارس تقویت خواهد کرد. از یکسو، این مشارکت ایران را قادر میسازد تا سرمایهگذاری خارجی مورد نیاز برای مقابله با مشکلات اقتصادی و بهبود زیرساختهای داخلی را تضمین کند، چون ایران در مواجهه با آمریکا نیاز مبرمی به سرمایهگذاری خارجی، فناوری و افزایش تجارت دارد. از سوی دیگر، این مشارکت چین را قادر میسازد تا عرضه نفت پایدار از ایران را با قیمت نسبتاً مطلوب تضمین کند، که به نفع راهبرد چین برای تنوع بخشیدن به واردات انرژی برای تضمین امنیت انرژی داخلی خود خواهد بود. ایجاد رابطه راهبردی بین ایران و چین درراستای تحقق نظم نوین جهانی و به چالش کشیدن راهبرد ایالات متحده آمریکا مبنی بر حفظ شرایط کنونی جامعه جهانی است.
بنابراین، الفـ ایران از طریق ارتباط با چین و اجرایی کردن تفاهمنامه 25 ساله، تحریم آمریکا را به چالش میکشاند و سیاست استقلال را در حوزه سیاسی حفظ خواهد کرد. آمریکا با دوگانهسازی تحریمـ معیشت به دنبال امتیازخواهی از ایران در حوزههای گوناگون بود تا مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران را تهی کند. در صورت تحقق چنین وضعیتی ایران از دایره بازیگر پرتوان در عرصه بینالمللی کنار میرفت.
بـ کشور چین از طریق جمهوری اسلامی ایران ابتکار کمربند و جاده را عملیتر خواهد کرد و دایره غرب در محدودسازی چین تنگتر خواهد شد. از سوی دیگر، چین یک شریک راهبردی و قابل اطمینان را در کنار خود خواهد داشت که مخالف صد درصدی رویکردهای سلطهجویانه غرب است و به شرایط بیعدالتی در جامعه بینالملل کاملاً معترض است.
بنابراین، میتوان گفت رابطه راهبردی بین پکن و ایران در وضعیت فعلی به معنای ارتباط دو بازیگر بینالمللی است که در وضعیت نظم نوین جهانی یکی از نظر اقتصادی هژمون مطرح است و دیگری از لحاظ ایدئولوژیک.