همهچیز به 50 سال پیش برمیگردد، روزی که «هنری کیسینجر» وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی ایالات متحده، تصمیم گرفتند بدانند افزایش جمعیت جهان چه تأثیری بر منافع آمریکا و جایگاه این کشور به منزله یک قدرت جهانی خواهد گذاشت[...]
همهچیز به 50 سال پیش برمیگردد، روزی که «هنری کیسینجر» وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی ایالات متحده، تصمیم گرفتند بدانند افزایش جمعیت جهان چه تأثیری بر منافع آمریکا و جایگاه این کشور به منزله یک قدرت جهانی خواهد گذاشت؟! میزگردی که ماحصل آن تحقیقات «هنری کیسینجر» با عنوان «مطالعه امنیتی شماره ۲۰۰» بود که ۱۵ سال بعد فاش شد.
کیسینجر در آن سند نوشته بود: «جهان غرب به واردات مواد معدنی و مواد خام از کشورهای در حال توسعه وابسته است و رشد جمعیت این کشورها به مصرف بیشتر منابع طبیعی توسط خودشان و همچنین مسائلی، نظیر بیثباتی احتمالی منجر میشود و موجب کاهش دسترسی آمریکا به منابع طبیعی آنها و در نهایت، تهدید اقتصاد و سیاست آمریکا خواهد شد.» از آن زمان جمعیتزدایی از سایر کشورها اولویت اصلی آمریکا شد.
ریشه برنامه کنترل جمعیت از متن همین سندنامه آب میخورد. از همین رو دشمنان و پادوهای آنها در داخل در برنامههای رسانهای خود به صورت علیالدوام در گوش مردم از یأس و ناامیدی درباره ازدواج و فرزندآوری زمزمه میکنند. دشمنان با آتشباران رسانهای خود از هر حربهای استفاده میکنند تا سیادت آمریکا را بر جهان حفظ کنند و یکسری از تحلیلگران اجارهای آنان در سنگرهای داخلی بر خاکستر این آتش میدمند که آنی تنور برنامههای شوم و یأسآور آنان خاموش نشود.
سؤال اینجاست که چرا این تحلیلگران وجدان خود را بیدار نمیکنند و این سؤال را از خود نمیپرسند که چرا کشورهایی که پرچم کنترل جمعیت را به دوش دارند، برنامه کنترل جمعیت را برای خود تجویز نمیکنند و هزینههای گزافی را برای حمایت از فرزندآوری و افزایش جمعیت خرج میکنند؟ یک نمونهاش آمریکا که جمعیتش را از ۱۵۰ میلیون نفر در سال ۱۹۵۰ میلادی به ۲۸۰ میلیون نفر در سال ۲۰۰۰ رساند و حالا هم جمعیتش به بیش از ۳۳۰ میلیون نفر رسیده است؛ یعنی در همین ۲۰ سال اخیر ۵۰ میلیون نفر به جمعیتش اضافه کرده است!
باید بدانیم مسئله کنترل جمعیت برای دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی مهم و حیاتی است؛ آنقدر که با عملیات رسانهای وسیعی سعی در کاهش آن دارند. آنها شاید به طور صریح و شفاف این مسئله را بازگو نکنند؛ اما در لفافه با تیره و تار نشان دادن کشور و با ترسیم اقتصاد در حال فروپاشی در شکلهای گوناگون، مانند طنز و خبرهای مسموم، ذهن و فکر جوانان را به دوری از ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری میکشانند.
یکی از راههای انسداد مسیر القائات نادرست و شیطانی کشورهای حامی کنترل جمعیت آشنایی و تبیین دقیق زندگی شهداست. سبک زندگی شهدا به گونهای است که در عین وجود سختیها، تحریمها و حضورنداشتن در کنار خانواده، از موضوع تشکیل خانواده و فرزندآوری غفلت نمیکردند. آنها با ایمان به رزاقیت خداوند متعال در دورانی که مردم با سختیهای معیشتی و اقتصادی فراوان دست و پنجه نرم میکردند، نگران رزق و روزی فرزندان خود نبودند، به همین علت بود که شاخص جمعیتی کشور در آن ایام افزایش چشمگیری پیدا کرد.
در حقیقت، رزمندگان اسلام که در جبهههای حق و باطل میجنگیدند و مشکلات به مراتب سختتری نسبت به ایام ما داشتند، هیچ گاه از این مسئله غافل نشدند؛ به گونهای که 90 درصد شهدای بالای 23 سال ما متأهل بودهاند و این خود نشانه خوبی از جایگاه ارزشهای اسلامی و الگوی زندگی بر اساس مؤلفههای اسلام در جامعه است. در حالی که میتوانستند هزاران بهانه واهی از نابسامانی اوضاع اقتصادی و شرایط ناهموار زندگی و کمبود رفاه قطار کنند؛ اما شهدا افقهای بالاتری از زندگی، دین و جامعه را نظاره میکردند؛ برای همین این امر مهم دینی را که تکمیلکننده ایمان و مایه مباهات پیامبر اسلام(ص) بود، ارج نهادند و اقدام کردند. این مسئله یک طرفه و از جانب شهدا نبود؛ بلکه دختران آن دوره نیز خود را با شرایط موجود وفق داده بودند. نمونههای بسیاری از زندگی شهدا ذکرشده است که با برپایی مراسم ساده و بدون تشریفات و حتی بدون داشتن وسایل اولیه زندگی، همسران رزمندگان با آنها همراه شدند و حتی آنان را در مناطق جنگی هم همراهی کردند و در همان شرایط فرزندان خود را هم به دنیا آورده و آنها را تربیت کردند.
در خاطراتی به نقل از یکی از دوستان شهید حسین خرازی که این روزها، یعنی 8 اسفند مزین به سالگرد عروج ملکوتی ایشان است، گفته شده است: «حاج حسین تصمیم به ازدواج گرفته بود و برای عمل به این سنت نبوی از مادر من کمک خواست. حاج حسین به مزاح به مادرم گفته بود: من فقط پنجاه هزار تومان پول دارم و میخواهم با همین پول خانه و ماشین بخرم و زن هم بگیرم. بالاخره با تلاش مادرم، او با خانم متقی ازدواج کرد. مراسم عقد آنها در حضور امام خمینی(ره) برگزار شد. لباس دامادی حاج حسین لباس سبز سپاه بود. دوستانش به میمنت آن شب فرخنده، یک قبضه تیربار گرنیوف به او هدیه دادند و روی آن نوشتند جنگ را فراموش نکنی. حاج حسین ایام زندگیاش را دائماً در جبهه سپری میکرد. فردا صبح حسین تیربار را به پادگان بازگرداند و با تکیه بر وجود خانم و همراهش که شریک زندگیاش شده بود، به جبهه بازگشت.»
کم نیستند شهدایی که با وجود فرزند و زندگی به میدان دفاع مقدس پا گذاشته بودند و هر دو را به موازات هم پیش میبردند. انسان موجودی تکبعدی نیست که خود را تنها به یک مسئله معطوف کند و از دیگر مسائل باز بماند؛ بلکه تربیت و برنامه انسان باید به گونهای باشد که چندین هدف را بدون هیچ نقصی جلو ببرد. این چند جانبهگرایی در برنامهریزی و تلاش شبانهروزی در زندگی رهبر معظم انقلاب چنان مشهود است که میتوان ساعتها درباره آن نوشت و صحبت کرد. نکتهای که رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۹۳ به طور مفصل تأکید کردند، اهمیت فرزندآوری را به خوبی نشان میدهد. «الان آمار فرزندآوری ما به قدر جانشینی هم نیست، یعنی کمتر از جانشینی است، الان اینجوری است. این معنایش این است که ما تا ۳۰ سال دیگر یک جامعه پیر داشته باشیم. خطر بزرگی است، این از همه خطرات بزرگتر است. این خیلی مهم است. این احتیاج به تلاش و کار دارد. مسلما راههایی هم وجود دارد برای اینکه بشود این را درست کرد؛ باید بنشینید این راهها را پیدا کنید.»