برخی از کارشناسان نظامی معتقدند، در هر جنگی که به مدت طولانی ادامه مییابد، زمانی فرا میرسد که ممکن است هر دو طرف جنگ این سؤال را از خود بپرسند که از این جنگ بزرگ در نهایت چه نصیبمان شده و تا کجا باید این زورآزماییهای نظامی بیوقفه ادامه پیدا کند[...]
برخی از کارشناسان نظامی معتقدند، در هر جنگی که به مدت طولانی ادامه مییابد، زمانی فرا میرسد که ممکن است هر دو طرف جنگ این سؤال را از خود بپرسند که از این جنگ بزرگ در نهایت چه نصیبمان شده و تا کجا باید این زورآزماییهای نظامی بیوقفه ادامه پیدا کند.
در اولین سالگرد جنگ اوکراین، به نظر میرسد هنوز دو طرف به این سؤال نرسیدهاند؛ ولی باقی مردم دنیا و به خصوص کسانی که از پول مالیاتشان برای هزینه جنگ در اوکراین استفاده میشود، به این نتیجه رسیدهاند که این سؤال باید به سرعت از هر دو طرف جنگ و به خصوص از شرکای غربی اوکراین پرسیده شود. سؤال اصلی در این خصوص این است که پس از یک سال درخواستهای بیوقفه زلنسکی از کشورهای غربی برای سرازیر کردن محمولههای تجهیزات نظامی به اوکراین و پس نگرفتن مناطق شرقی این کشور از نیروهای روسی، چه دلیلی برای ادامه جنگ تا زمان اطمینان یافتن از پیروزی قطعی کییف وجود دارد؟ پرسشی که این روزها مطبوعات مستقل در غرب بیشتر از هر زمان دیگری میپرسند، این است که تا چه زمانی مردم باید هزینه جنگی را بپردازند که هیچ کس راهکاری برای پایان دادن به آن ندارد و تمایلی به مذاکره در این خصوص نیز دیده نمیشود. این درخواستها، اما کمتر از سران غربی شنیده میشود و تنفس مصنوعی آنها به اوکراین برای مقاومت در برابر حملات روسیه همچنان ادامه دارد.
جدیدترین حرکت در این زمینه که با تبلیغات رسانهای بسیاری نیز همراه بود، سفر بایدن به اوکراین (آن هم با هماهنگی قبلی با روسیه در اوج تنشها با این کشور) بود که موجی از انتقادات را به سوی او روانه کرد. رسانههای وابسته به حزب جمهوریخواه و افکار عمومی در ایالات متحده معتقدند، سفر بایدن در جریان یک سالگی جنگ اوکراین به کییف، تنها اقدامی تبلیغاتی برای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بود و هیچ رویکرد دیگری برای حفظ منافع ایالات متحده در منطقه نداشته است. آنها بر این عقیدهاند که آمریکا بدون وارد شدن به جنگ، در حال پرداخت تمام و کمال هزینههای آن است و این مسئله میتواند به بحران اقتصادی قریبالوقوع دیگری در ایالات متحده تبدیل شود.
این نگرانیها در حال ادامه دارد که با توجه به مسائل و موضوعات مطرح شده در نشست امنیتی مونیخ، به نظر میرسد راهکار دولتمردان غربی برای حل بحران اوکراین، «پیشروی کامل و جنگ تا زمان پیروزی کامل» و همچنین «ارائه کمکهای نامحدود تسلیحاتی و مالی به اوکراین» باشد. این مسئله موجب ادامه یافتن جنگ تا زمانی نامعلوم شده و درعین حال هزینههای نظامی اتحادیه اروپا و آمریکا را به شدت بالا میبرد.
رسانههای غربی با این حال از نگرانیها و اضطرابهایی میگویند که همچنان در جلسات پشت پرده سران غربی درباره اوکراین وجود دارد و مهمترین نگرانی رسیدن به راهکاری برای آغاز مذاکرات صلح در صورت بینتیجه بودن کمکهای تسلیحاتی به کییف است. آنها این پرسشها را مطرح میکنند که چطور میتوان روسیه را وادار کرد مذاکرات صلح را بپذیرد و از مواضع قبلی خود کوتاه بیاید؟ اگر با اصرار به کمکرسانی تسلیحاتی به کییف، روسیه به سراغ کشورهای دیگر منطقه، چون لهستان یا فنلاند برود، آیا غرب توان نظامی لازم برای رویارویی با روسیه را خواهد داشت؟ یکی دیگر از نگرانیهای سران اروپایی، واکنش نشان ندادن اقتصاد روسیه به تحریمهای بینالمللی است. غرب با اینکه اعتقاد دارد از نظر تسلیحات نظامی، روسیه ضعیف شده است، اما معتقد است اقتصاد این کشور به خوبی از عهده تحریمها بر آمده و همچنان شاخصهای اقتصادی این کشور، رشد و پیشرفت اقتصادی را به نمایش میگذارند.
در یک سالگی جنگ اوکراین، نگرانی مهم دیگر در کشورهای غربی، احتمال کمکهای نظامی و اطلاعاتی چین به روسیه است که میتواند در حوزه سیاسی، موجب شکلگیری سریعتر جبهه شرق در مقابل غرب شده و در حوزه نظامی نیز سبب شود فناورهای نوین نظامی چین در اختیار روسیه قرار گیرد که بتواند از تغییر هوش مصنوعی نتیجه جنگ را به سود خود تغییر دهد.
با پیشرفت جنگ به نظر میرسد وارد شدن کشورهای دیگر به این حوزه برای رساندن تجهیزات و مهمات نظامی و دفاعی به هر یک از طرفین درگیر در جنگ، به صورت آشکارتری دنبال شده و شرایط برای تبدیل شدن این جنگ به نبرد نظامی دو جبهه شرق و غرب را تسریع کند.