«ایران» نخستین كشور خاورمیانه بود كه به برنامه «فولبرایت» پیوست. برنامه مبادله فرهنگی ایران و آمریكا از سال 1328 با امضای قرارداد دوجانبه آغاز شد. این كمیسیون با رویكرد تأمین بورسیههای آموزشی، پژوهشی و حرفهای كوتاهمدت و میانمدت برای دانشجویان، استادان، پژوهشگران، هنرمندان و كارگزاران حكومتی وظیفه تأمين نخبگان حكومتی آینده ایران و ایجاد شبكه وفادار به آمریكا در ایران را بر عهده گرفت. سند فولبرایت هدف اصلی كلیه برنامههای مبادله آموزشی را این گونه اعلام کرد: «برنامه مبادله آموزشی با ایالات متحده كه برای تأثیرگذاری بر رهبران، متخصصان، دانشجویان، معلمان و اساتید پژوهشگر ایرانی طراحی شده است.»(آشنا، 1388: ۴۳۱) به بیان دیگر، برنامه رهبران بر اساس این اعتقاد پیاده میشد که هر یک از بورسیهها برای ایجاد تحول آرام در جامعه خود فعالیت خواهد كرد.(همان: 443) آنچه «ادوارد برمن» در کتاب خود درباره برنامههای آموزشی هدفمند آمریکا در جهان مطرح کرد، مؤید سند کمیسیون فولبرایت است: «بنیادهای خیریه آمریكایی توانستهاند اشكال خشك و آشكار امپریالیسم نظامی و اقتصادی را با برنامههای فرهنگی- آموزشی تكمیل نمایند... این بنیادها پس از جنگ جهانی دوم حمایت خود را از نهادهای آموزشی در مناطق استراتژیك جهانی افزودند به امید آن كه بتوانند به ترتیب افرادی موفق شوند كه اولا، نگرش آنها درباره منافع ایالات متحده سازگار با دیدگاه این بنیادها باشد و ثانیاً، جهان پیرامون خود را بهگونهای شكل دهند كه متضمن حفظ و توسعه منافع آمریكا باشد... و به تأسیس دانشكدهها و مؤسسات تحقیقاتی برای تربیت برگزیدگان جهان سوم پرداختند.»(برمن، همان، ج ۲: 102) با این حال، یكی از مهمترین و راهبردیترین جنبههای برنامه مبادلات فرهنگی فولبرایت در ایران، تلاش برای شناسایی نخبگانی بود كه در مسیر ترقی قرار داشتند.(آشنا، همان: ۴۳۲) برنامه فولبرایت در ایران تاحدود زیادی نتیجه داده بود. احسان نراقی در گفتوگویی میگوید که تحصیلکردگان آمریكا كه به مقامات حكومتی ایران دست یافته بودند، با شیفتگی تمام و بدون توجه به مقتضیات و فرهنگ ملی، آرمانها و الگوهای آمریكایی توسعه را دنبال میكردند. (نراقی، 1381: ۲۳۱) در واقع خودباختگی، محصول بورسیههای برنامه فولبرایت بود؛ امام خمینی(ره)، تأثیرگذاری دیپلماسی آموزشی آمریکا و غرب در ایران را بسیار عمیق توصیف میکنند: «غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان میکنند غیر از غرب هیچ خبری در هیچ جا نیست و این وابستگی فکری، وابستگی عقلی، وابستگی مغزی به خارج، منشأ اکثر بدبختیهای ملتهاست.»(موسوی خمینی، همان، ج ۲: ۴)