ظلم و ستمی که اشغالگران جنوب ایران، یعنی انگلیسیها به یاری رژیم قاجار در پیش گرفته بودند، زندگی مردم آن منطقه را سیاه و تباه کرده بود. بزرگمردان لارستان از این پیشامد نگران بودند؛ از این رو با گسیل هیئتی به عراق از میرزایشیرازی، زعیم عالیقدر شیعه و صاحب فتوای تحریم تنباکو، فقیه مجاهد و مبارزی را میخواهند که توان مقابله با ظلم و استبداد را داشته باشد. کسی که به دفع تجاوزات زورمداران همت گمارد و رهبری و مدیریت جامعه اسلامی را در لارستان بر عهده گیرد. میرزای شیرازی به هیئت لارستان میفرماید: «در حال حاضر کسی را در نظر ندارم. مهلت دهید تا در این باره تدبیری کنم و شخص برازندهای را برای شما اختیار نمایم.» هیئت برای زیارت مرقد مولای متقیان حضرت امام علی(ع) راهی نجف میشوند. در نجف اشرف با سیدمرتضی کشمیری ملاقات میکنند و سفره درد و رنج ستم را به آن بزرگ بازگو کرده، تقاضا میکنند تا با هجرت به لار، رهبری آن دیار را بر عهده گیرد. سید با سابقه آشنایی که از آیتالله سیدعبدالحسین لاری دارد، این مهم را شایسته وی میبیند و آنان را متوجه فقیه فرزانهای میکند که در نجف اشرف با تدریس و تألیف فقه استدلالی به تربیت دانشجو مشغول است.
حضرت آیتالله سیدعبدالحسین لاری در چهل و پنج سالگی است و یکی از بزرگترین استادان حوزه علمیه نجف به شمار میآید؛ از این رو وقتی هیئت لاری از ایشان دعوت به عمل میآورند، او با توجه به مسئولیتهای حوزوی، از قبول عزیمت به ایران خودداری میکند. حاج سیدعلی کبیر، بزرگ هیئت اعزامی از لار به عراق با سابقه آشنایی که از مردان خداجوی و مجاهد دارد، از همان برخورد اول، خصایص رهبری را در وجود سید لاری مشاهده میکند و رهبری لارستان را سزاوار چنین شخصیتی میداند. وی شوریده سر، از نجف به سامرا میرود و ماجرای نجف را با میرزای شیرازی در میان مینهد.
میرزای شیرازی، رهبر امت اسلامی از منطقه حساس جنوب ایران و موقعیت استراتژیکی آن در مقابل استعمارگران آگاهی کامل دارد و با روحیه رشادت و استقلالطلبی و ایمانی مردان مجاهدی که برای حفظ استقلال اقتصادی ایران در آن سرزمین تلاشهای پیگیر کرده و در «تحریم تنباکو» ایفای نقش کردهاند، آشناست و میداند که اعزام دانشمندی دیگر به این منطقه، تداوم رهبری سیاسی شیعه را فراهم میآورد. بنابراین، میرزای شیرازی با ارسال نامهای سید لاری را از وقایع آشفته جنوب ایران باخبر کرده و با استفاده از منصب ولایت فقیه بر ایشان فرض میکند که به لارستان هجرت کند(1) سید لاری در سال 1309 ق نجف اشرف را ترک میکند و به لارستان میرود. میرزای شیرازی هنگام خروج سید لاری، خطاب به حاج سیدعلی کبیر و هیئت همراهش میفرماید: «با بردن آقا سیدعبدالحسین به لارستان، نجف را به آنجا بردهای و گهواره فضیلت و دانش را از فرزند فضیلت و علم خالی گذاردی.»(2) سید لاری در ایران با تأسیس حوزه علمیه لار، فعالیتهای مرکز بزرگ جهان شیعه را ادامه میدهد.
منابع در دفتر نظریه موجود است.