یکی از شاخصههای اصلی امیدساز در جامعه، معنویت و تأسی به موضوعاتی، مانند ظهور منجی و انتظار است؛ امری که به ویژه در چند سال اخیر با هجمههای وارد شده و البته برخی کمکاریها در میان جوانان کمرنگ شده است. این روزها سرخوردگی و ناامیدی در دنیای مدرن گریبان جوامع گوناگون را گرفته است؛ اما قطعاً یاری جستن از معنویات میتواند راه نجاتی برای بشر سردرگم و ناامید باشد. هر چند این یک بخش از قضیه است و بخش مهمتر به روابط و شرایطی برمیگردد که اگر اصلاح نشود، به ویژه در جامعه ایمانی ایران ناامیدی بسیاری به جامعه تزریق میکند. در همین زمینه با دکتر مجید ابهری، آسیبشناس و رفتارشناس اجتماعی گفتوگو داشتهایم.
جامعه امروز را از نظر بحث امید و ناامیدی چطور تحلیل میکنید؟
از نگاه رفتارشناسی، «ایمان» و «توکل» دو پدیدهای هستند که در صورت وجود در افکار و امیال افراد و انسانها موجب خلق و تولد امید در آنها میشود.
امید همان فرآیندی است که به دهقان بشارت کاشت نهال در زمین میدهد تا سالهای بعد از آن محصول دریافت کند؛ امید همان فرآیندی است که انسان فرزند خود را بزرگ میکند و هزینههای تحصیل و نگهداری وی را پرداخت میکند تا در دوره سالمندی عصای دست والدین خود باشد. بنابراین، فرآیند امید در انسان قویترین محرک برای مقاومت در برابر مشکلات، بیماریها و نارساییهاست.
نقش حاکمیت و جامعه را در امید و ناامیدی چطور ارزیابی میکنید؟
متأسفانه، برخی مسئولان و حرکات نادرست آنها جوانان را نسبت به آینده بدبین کرده است، اما هنوز هستند جوانانی که با تلاشهای پیگیر خود در هستههای جهاد در روستاها برای نیازمندان تلاش میکنند تا آیندهای روشن و جامعهای موفق و پیشرو برایشان فراهم کنند.
برای خلق امید در وجود نوجوانان و جوانان، باید از روز تولد برای آنها برنامهریزی کرد؛ چراکه یأس و دلسردی والدین موجب خلق ناامیدی در خانه و خانواده و فرزندان میشود.
باید دقت کنیم که فقر، گرانی و مشکلات اقتصادی محورهای اصلی ایجاد ناامیدی در افراد نیازمند به شمار میآیند. وقتی پدر و مادر در خانه از خستگی و گرانی سخن میگویند، فرزندانی که این سخنان را میشنوند، امید خود را از دست داده و همواره خستگی روحی بر آنها غلبه میکند.
دلیل پایین آمدن آمار تحصیلکردگان این است که رانتخواری و تکیه بر رانت سبب شده است، افرادی که تحصیلات چندان قابل توجهی نداشته یا در دوران تحصیل جزء افراد ناموفق بودهاند، در جامعه سرآمد بوده و وضعیت مادی مناسبی داشته باشند. همین موضوع سبب دلسردی و ناامیدی همکلاسیها و دوستان و اقوام آنها میشود که با زندگی تحصیلی و اجتماعی مناسب نتوانستهاند به جایگاه قابل توجهی برسند. وقتی ملاک ارزیابی، خودرو، ساختمان، لباس و وضعیت ظاهری باشد، نمیتوان تقوای فکری، پاکدستی و امیدواری به آینده و زندگی را مبانی بررسی روانی و رفتاری افراد قلمداد کرد. متأسفانه، نفوذ فیلمهای ماهوارهای و شبکههای مجازی در زندگی نوجوانان و جوانان سبب دلسردی شده است و شایعات و دروغپردازیها درباره زندگی در برخی کشورها جوانان را برای زندگی در کشور خود دلسرد کرده است.
بنابراین، در دومین محور پس از کمرنگ شدن توکل و ایمان در زمینه کاهش امید باید به تبلیغات شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی توجه کرد.
کمکاری نهادهای فرهنگی و اجتماعی جامعه سومین رکن در کاهش امید و امیدواری افراد است. متأسفانه، درگیریهای لفظی و افشای خطاهای افراد که در رأس کار هستند، از سوی همکاران آنها سبب میشود افراد اعتماد خود را از دست داده و جامعه کمکم با کاهش اعتماد اجتماعی و کمرنگ شدن سرمایههای اجتماعی مواجه شود.
در روزگاری نه چندان دور، قول و حرف در حکم اسناد بسیار قدرتمند در جامعه اساس داد و ستد بود، اما متأسفانه امروز حتی چک و سفته و اسناد محکمتر و قویتر از آنها هم نمیتواند مبنای کار تجاری قرار بگیرد. بنابراین، تبلیغات غلط و نادرست از یکطرف و کمکاری نهادهای فرهنگی و اجتماعی و ضعف فرهنگی خانوادهها که منجر به ضعف ایمان و توکل در آنها شده، چهارمین محور کاهش امید در میان نوجوانان و جوانان است.
با بسیاری از نوجوانان و جوانان که سخن میگوییم میگویند درس بخوانیم که چه بشود؟! فرض کنید لیسانس، فوق لیسانس یا دکترا گرفتیم، کجا کار پیدا کنیم؟ چگونه زندگی تشکیل دهیم؟
گرانی و تورم، شایعات بیاساس، سمپاشیهای دشمنان و دوستان بدتر از دشمن سبب شده است که امید و امیدواری در جامعه، به ویژه در میان جوانان کمرنگ شود. کمکاری نهادهای اجتماعی و رسانهها، به ویژه صدا و سیما در این زمینه موجب شده است دشمن بتواند تا حدود بسیاری در این زمینه توفیق به دست بیاورد.
همانگونه که رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی و پیام اخیر خود فرمودند، کسانی که قصد ایجاد ناامیدی در جوانان دارند، از دشمنان هم بدتر هستند. باید امیدواری در جوانان ایجاد شود، هم با سخن و نوشتار و هم محصولات فرهنگی.
بنابراین، با توجه به بیانات رهبری باید متوجه شویم که ملاک اصلی برای توجه به محورهای ضروری جامعه راهنماییهای خلاق و سازنده معظمله است و به جز آن نباید به مسائل دیگر توجه کرد. امیدآفرینی را باید در کلام رهبری جستوجو و پررنگ کرد و در کتابهای درسی و محصولات فرهنگی گنجاند.
ظهور، منجی و انتظار چطور سبب ایجاد امیدواری در جامعه میشود؟
باید گفت، یکی از ارکان اساسی در امید و خلق امید و امیدواری در جامعه اعتقاد به ظهور نجاتبخش بشریت است. متأسفانه، برخی مکاتب پوشالی و دروغین تلاش گستردهای در تضعیف انتظار و فرهنگ منتظران دارند؛ در حالی که این فرهنگ باید در همه امور سرلوحه کار قرار بگیرد و باید به کسانی که به ظهور منجی بشریت اعتقاد ندارند یا کمتر آن را باور میکنند، آموزش داد تا باور کنند که ما انسانها بیصاحب و بیمدیر در دنیا رها نشدهایم.
توکل به ظهور منجی بشر از ظلم و ظلمت تنها راه نجات انسانها از سیاهچالههای گمراهی است.