افتادن در دام اشتباهات و خطاها زمانی رقم میخورد که نفسانیت بر عقل و اندیشه آدمی چیره شود؛ به گونهای که فرد هر آنچه را که عقل و اندیشه به او هشدار میدهد، پس میزند و راهی را بر میگزیند که جز سیاهی و پشیمانی مقصدی ندارد. از همین رو در میدان زندگی کمتر کسی است که میتواند دامن خود را از گناه و اشتباه مصون نگه دارد؛ چرا که میدانگاه مبارزه با نفس، مردان مبارزی را میطلبد که زور عقل و اندیشهشان بیشتر از هوا و هوسهایشان باشد. به عبارتی، میتوان نتیجه گرفت، افرادی که پوز نفسانیت خود را به خاک مالیدهاند، عیار و قیمت بیشتری دارند. شهید مصطفی چمران از آن دست انسانهایی است که نه تنها در جنگ با هوای نفس موفق بود و توانست پلههای عرفان را طی کند، بلکه در میدان رزم و مبارزه نیز به خوبی از عقیده و آرمانش دفاع کرد و در این راه به شهادت رسید. هر چند در اوایل جنگ تحمیلی بیشتر مردم مصطفی چمران را در قامت فرمانده جنگهای نامنظم میشناختند، اما با گذشت زمان و معرفی شهید از زبان آنان که او را از نزدیک دیده بودند و کسانی که او را از قبل به خوبی میشناختند، چهره واقعی و معنوی او برای مردم ترسیم شد و چه حسرتها از شهادت این مرد ایمان و عمل که بر دل ننشست. پس از گذشت 42 سال از شهادت شهید چمران هنوز هم میتوان مرواریدهای معنوی و علمی و مدیریتی و تربیتی از اقیانوس شخصیت شهید پیدا کرد که چراغ راه آیندگان باشد. خلاصهترین تعریف برای شهید چمران پس از 42 سال شاید این باشد «دانشمندی که برای عقیده و آرمانش راه جهاد و ایثار را انتخاب کرد»؛ ولی به راستی مصطفی چمران که بود و چرا نامش همچنان در میان فرماندهان شهید دفاع مقدس میدرخشد؟ اگر جورچین زندگی شهید را کنار یکدیگر بچینیم و در آن ساعتها تفکر کنیم، مطمئناً هر فردی به نتایجی دست پیدا میکند که بازگو کردن آن میتواند برای دیگران جالب توجه و راهگشا باشد.حتی میتواند گرهای از ابعاد گوناگون زندگی معنوی و مادی را بگشاید.
فعالیتهای علمی
تابلوی زندگی شهید چمران با علاقه وافر او به درس و تحصیل مزین شده است. او نردبان تحصیلات درسی خود را با دقت و تراز بالاتری از همسطحان خودش پیش میبرد. چمران پس از پشت سر گذاشتن کنکور با انتخاب رشته فیزیک الکترومکانیک، وارد دانشگاه تهران شد. پس از گذراندن این دوره تحصیلی به کشوری آن سوی مرزهای ایران، یعنی دانشگاه تگزاس اِیانداِم آمریکا پا گذاشت. در این سطح از دانش هم متوقف نشد و برای دریافت مدرک دکتری وارد دانشگاه برکلی در کالیفرنیای آمریکا شد. او دکترای خود را با عالیترین درجه در رشته الکترونیک از این دانشگاه دریافت کرد و در زمینه فیزیک پلاسما و کوانتوم به پژوهش در بزرگترین مراکز پژوهشی روی زمین اقدام کرد و به همین دلیل در شمار بزرگترین دانشمندان جهانی قرار گرفت.
فعالیتهای سیاسی
زلف تاریخ زندگی شهید چمران فقط به مسائل علمی گره نخورده بود؛ بلکه در دل او حرفها و اعتقاداتی بود که تنور قلب او را همیشه و هر لحظه روشن نگه میداشت. اعتقاداتی که از متن جلسات تفسیر قرآن سیدمحمود علایی طالقانی در مسجد هدایت و در دروس فلسفه و منطق مرتضی مطهری بال و پر گرفته بود و نمیگذاشت تنها بعد علمی و مادی را در زندگیاش دو دستی بگیرد و جلو ببرد. او دغدغهمند بود و این دغدغه چنان ریشه دوانده بود که وقتی در ایران بود، پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش و سقوط دولت محمد مصدق، به کمیته نهضت مقاومت ملی دانشکده فنی پیوست یا در واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ش، در اعتراض دانشجویان به دیدار ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهوری وقت آمریکا از ایران مصدوم شد. شهید در دهمین سالگرد واقعه، مقاله مفصّلی در این باره نوشت که در نشریه کنفرانس بینالمللی دانشجویان در آمریکا به چاپ رسید. او وقتی هم که در آمریکا به سر میبرد، به عنوان مبارز سیاسی و اعتقادی معرفی میشد تا جایی که بورس تحصیلیاش قطع شد؛ ولی قطع بورس تحصیلی نه تنها مانع راه او نشد؛ بلکه تنور قلب او را شعلهورتر و اعتقادش را مصممتر کرد. او پس از فارغالتحصیل شدن با خانواده خود به نیوجرسی منتقل شد و ضمن عضویت در شورای مرکزی جبهه ملی، عضو هیئت اجرایی و مسئول مالی شد. تدارک اعتراضات و بسیج دانشجویان در جلوی سازمان ملل در نیویورک، جلوی کاخ سفید در واشنگتن و همچنین سفارت ایران در شهر واشنگتن و سایر کنسولگریها در شهرهای شیکاگو، نیویورک، سانفرانسیسکو در جهت اعتراض به وضعیت سیاسیـ اجتماعی ایران بخش عمدهای از تلاشها و فعالیتهای او در این سالهاست. ماجرای بست نشستن در عبادتگاه سازمان ملل از این قرار است: در سازمان ملل، محلی به عنوان معبد طراحی شده که نه مسجد است نه کلیسا؛ صرفاً عبادتگاه است. اتاقی است بزرگ و ساده که به صورت یک اتاق آرام و فضایی روحانی طراحی شده و بعضی از بازدیدکنندگان لحظاتی در این محل توقف کرده و با خود خلوت و به نیایش درونی میپردازند. دوازده نفر از ایرانیان طبق قرار قبلی در این محل حاضر شده و به اصطلاح بست مینشینند. پس از چند دقیقه توجه مأموران به این افراد که بیش از حد معمول در محل عبادتگاه توقف کردهاند، جلب میشود. مأموران خواستار خروج ایشان از عبادتگاه میشوند. جمع متحصن خواستار ملاقات با دبیرکل سازمان ملل میشوند که با مخالفت مأموران روبهرو میشوند. از طرفی دیگر، تعدادی از اعضای جبهه ملی و دانشجویان هم در خارج از ساختمان تجمع کرده و پلاکاردها و بیانیههایی به زبان انگلیسی در اعتراض به شاه و هیئت حاکمه ایران بین توریستها و مردم توزیع میکنند. خبر تحصن ایرانیان در محل سازمان ملل خبرنگاران را به آنجا میکشاند. مأموران که از خروج متحصنان ناامید میشوند، گارد مخصوص را آورده و دست و پای آنها را گرفته، کشان کشان از سازمان ملل بیرون میبرند و خبرنگاران خارجی و تلویزیونهای سراسری آمریکا از این صحنه فیلمبرداری میکنند. چمران در یکی از مؤسسات پژوهشی بزرگ آمریکایی به نام «بل» استخدام و تا سال ۱۹۶۷ که به همراه دوستانش به خاورمیانه رفت، در این شرکت فعالیت داشت. وی در آمریکا در واقع مسئول هماهنگکننده گروههای حامی ملت فلسطین بود. پس از جنگ اعراب و اسرائیل و شکست سنگین کشورهای عرب، به دلیل ایجاد فضای منفی گسترده علیه مسلمانان چمران تصمیم میگیرد از آمریکا خارج شود، به خاورمیانه سفر کند و در تحولات جهان اسلام و مبارزه در برابر دشمنان مستقیماً شرکت کند.
فعالیتهای نظامی
1ـ سفر به مصر/ چمران دل را به دریا زده بود وامام میخواست که همان سان مسلمان باشد که علی(ع) مسلمان بود و در همه ابعاد علمی، سیاسی و نظامی ممتاز باشد. این تمام اعتقادی بود که پای چمران را به محافل سیاسی، علمی و نظامی میکشاند. مصطفی پس از اتمام تحصیلات و پس از تظاهرات پانزده خرداد از سوی خسرو قشقایی به همراه ابراهیم یزدی، راهی مصر شد و اولین پایگاه آموزش جنگهای مسلحانه را تأسیس کرد. او به مدت دو سال، در زمان جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر، سختترین دورههای چریکی و پارتیزانی را آموخت و بهترین شاگرد این دوره شناخته شد. «عادل عون» معروف به «ابو یاسر» از مبارزان قدیمی لبنانی که از دوستان چمران در مصر و همرزمش در لبنان بوده است، میگوید: «از چمران در مورد علت ترک آمریکا و آمدنشان به مصر پرسیدم که گفتند: چون نمیخواستند در پیشرفت صنایع نظامی آمریکا شرکت کنند و برای کمک به برادران مسلمان در این دوره نظامی شرکت کردهاند.»
2ـ سفر به لبنان/ در سال ۱۳۵۰ «موسی صدر» رهبر شیعیان لبنان، در سفری به تهران ضمن ملاقات با مهدی بازرگان و گزارش خدمات در لبنان، از تشکیل یک مدرسه در شهر صور خبر میدهد و از ایشان معرفی یک مهندس مجرب برای اداره مدرسه را خواستار میشود. مهندس بازرگان، چمران را معرفی میکند. پس از تماس موسی صدر با چمران، این امر مورد قبول او قرار گرفته و وی دوباره همه چیز را رها کرده و به سوی لبنان رهسپار میشود. چمران در لبنان، در کنار موسی صدر، فعالیتهای فرهنگی و چریکی انجام میدهد. او به مدت هشت سال مدیریت مدرسه صنعتی جبل عامل را به عهده میگیرد. تأسیس پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی در لبنان، از دیگر اهداف چمران بوده است. چمران در لبنان به موسی صدر کمک کرد تا سازمان امل به منزله شاخه نظامی، «حرکةالمحرومین» را پایهگذاری کند. از هر دهی یک یا دو نفر از معلمان مسلمان را انتخاب کرد که در کل حدود ۱۵۰ نفر میشدند؛ هفتهای یک بار به مدرسه میآمدند و جلساتی اسلامی برپا میشد که موسی صدر، شیخ مهدی شمسالدین، محمدحسین فضلالله و رجال دیگر سخنرانی میکردند و بعد خودش وارد بحث میشد و یک سلسله دروس ایدئولوژیک را بیان میکرد. همین افراد بودند که اولین هستههای سازمان «حرکت المحرومین» در جنوب را تشکیل دادند.
3ـ سفر به کردستان/ در ناآرامیهای کردستان برای مقابله با جداییطلبانی که با دولت مرکزی میجنگیدند همراه با شهید فلاحی، به آن منطقه رفت. پاکسازی گردنه قلعهحصار، بین راه ارومیه و سرو، خواباندن ناآرامیهای مریوان و آزادسازی شهر پاوه، از جمله اقدامات شهید چمران بود که از آن با تلخی فراوان و یک حادثه «دیوانهکننده» یاد میکند.
4ـ سفر به خوزستان/ با آغاز جنگ ایران و عراق، وی با عزیمت به جبهه جنگ، ستاد جنگهای نامنظم را برپا کرد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن، جادههای نظامی بهسرعت در نقاط گوناگون ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانکهای عراقی روانه کرد، به گونهای که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقبنشینی کنند و سدی بزرگ مقابل خود بسازند.
شهادت مرد ایمان و عمل
آخر قصه این مرد ایمان و عمل چیزی جز شهادت نبود. چمران در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ که به منطقه جنگی دهلاویه رفته بود، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ دشمن از ناحیه پشت سر زخمی شد. کمکهای اوّلیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس هر چه که سرعت گرفت تا خود را به اهواز برساند، نشد و پیکر بیجان او به اهواز رسید و در همان تاریخ شهادت رسید.
نکته پایانی
ابتدای راه یک مسلمان اگر علم و عمل باشد، انتهای راه او به خیر و سعادت میرسد. انسانی که در کفه ترازویش یا علم باشد یا عمل، هیچ گاه راه به جایی نمیبرد؛ چنانکه دانشمندان بیعملی را در طول زندگی دیدهایم که در بیدینی محض غوطهور شدهاند و عابدان بیعلمی که در عمل تنها منزوی و گوشهگیر و بیحاصل شدهاند. بنابراین، آنان پیروز زندگی شدهاند که علم و عمل را با هم یار و رفیق کردهاند.