عمدتاً «نخبگان»، «افراد مؤثر»، «تصمیمسازان» و «تصمیمگیران» یا تصمیمسازان و مسئولان اینها آماج نفوذند؛ اینها هستند که سعی میشود روی اینها نفوذ انجام بگیرد؛ چراکه وقتی نفوذ دشمن در جان تصمیمسازان و تصمیمگیران یک جامعه رخنه کرد، جامعه به آن سمتی میرود که باب میل دشمنان است و این ابتدای آهنگ ازهمگسستگی و فروپاشی یک جامعه است. نمونه بارز جریان نفوذ در دل افراد مؤثر و نخبگان یک جامعه را باید در تاریخ اسلام دید. پنجاه سال از وفات پیامبر اسلام(ص) گذشته بود که کار کشور اسلامی به جایی رسید که مردم مسلمان از وزیر و امیر و سردار و عالم و قاضی و قاری و اراذل و اوباش در کوفه جمع شدند و جگر گوشه پیامبر اسلام(ص) را به شهادت رساندند.
بنابراین، جایگاه خواصی که نام بردیم در جهتدهی افکار جامعه به شدت مهم هستند. دشمن از این طریق مراحلی را برای خودش تدارک میبیند:
1ـ نفوذ در باورهای مردم
از زمانی که دشمن انقلاب اسلامی را باور کرد و فهمید که این انقلاب پا محکم کرده که کمر استعمار و استکبار را به زمین بزند؛ یعنی از همان روز اول شکلگیری انقلاب اسلامی تا به امروز تمام تلاش خود را برای مقابله و براندازی نظام به کار گرفت؛ از جنگ نظامی و تهدیدات امنیتی و جنگ اقتصادی، تا تحریم و آشوب روانی و اجتماعی.
هر چند دشمن در زمینه جنگ فیزیکی زمینگیر شد و این باور که نمیتواند مقابله نظامی با ایران کند تا مغز استخوانش نشست؛ اما بیکار ننشست و راه دیگری به نام تهاجم فرهنگی و جنگ نرم را برای مبارزه انتخاب کرد. در این مبارزه که با هدف تضعیف و تخریب پایههای فکری و اعتقادی نظام در پیش گرفته و به موازات آن پروژه نفوذ را به منظور پیگیری اهداف خود در دستور کار قرار داده است، از هیچ برنامهای کوتاه نمیآید. بازهم باید مطلب را به مقدمه اول گره بزنیم که اگر جامعه نخبگانی ما کمکاری کنند یا پا پس بکشند یا در زمین دشمن بازی کنند، به یقین نفوذ در باورهای مردم دستاوردی برای دشمنان خواهد بود.
2ـ نفوذ در ارکان نظام
در دیدگاه رهبر معظم انقلاب به خلاف تمام باور مشهور که میگویند کجروی پایههای اعتقادی و فکری مردم برگرفته از انحراف فکری و عقیدتی مسئولان است، این باور را کاملاً در جهتی عکس میبینند و باور دارند که گاهی اوقات انحراف دیدگاه مسئولان و افزایش تنشهای سیاسی و اجتماعی جامعه از انحرافی است که دشمن در دل برخی از افراد جامعه ایجاد کرده است.