رفتن سیما ثابت چه اهمیتی دارد؟

هر روز موجی از اخبار توسط بنگاه های خبر دنیا به ما عرضه می شود و ضریب داده می شود و بسیاری را تحت تاثیر قرار می دهد تا موج بعدی که خیلی زود تکرار می شود؛ به گونه ای دور باطلی که فرایند مسخ شدگی را شکل می دهد مانع از ان می شود که برخی از اتفاقات را به درستی درک شود.

برای درک این اتفاق کافی است برگشتی کنیم به حدود یک سال قبل چنین روز هایی تا شب عید نوروز سال ۱۴۰۲ را با دقت رصد کنیم.

شبکه اینترنشنال خط مقدم حمله و اقدامات خشونت طلب در داخل کشور ما است تقریبا هر لحظه خبری برای خشن تر شدن وضعیت مخابره می کند یکی از عناصر اصلی این خط خبری سیما ثابت است، سیما ثابت فقط مجری زنی که تسلط دارد و مدام برنامه های مختلف را مجری گری می کند نیست او یک افسر سازمان های امنیتی غربی است که با دقت وسیعی برای تجزیه ایران و به آشوب کشیدن خیابان ها نقشه ها را در حال اجرا است ؛ ثابت خوب می داند که چه و چرا باید از واژگان خاصی استفاده کند او واژگانی دارد که همچون به یک اسحله کلاشینکوف هر شب رو به مخاطب است و عملیات ترور را به دقت انجام می دهد خط خبری اصلی ثابت براندازی است و فروپاشی ایران.

مجدد دقت کنید سیما ثابت را در در اوج فعالیت اینترنشنال و ان مقطعی که حتی از فرار مسئولین ایران به ونزوئلا خبر کار می کرد را به یاد بیاورید ؛ اینترنشنال و سیما و ثابت در لحظاتی دست بالا را داشتند و توانایی این را داشتند که برخی از جامعه ما را در ذهنیت انقلابی و در آستانه پایان جمهوری اسلامی قرار دهند کاری که با اتحاد با عناصر تجزیه طلب در حال شکل دهی بودند.

اما پروژه سیما ثابت و اینترنشنال خیلی زود و در کمتر از ۶ ماه به پایان رسید پروژه ای که یک عملیات ویژه براندازی از طریق رسانه بود که نیازمند به امثال ثابت بود چرا که باید کاری می کرد که خیابان ها محل درگیری فیزیکی گسترده بماند تا جامعه دست به خشونت های گسترده تر بزند اما هم جامعه و هم سیستم حکمرانی در پازل امثال ثابت قرار نگرفت و خیلی زود خود را به شرایط دیگری نزدیک کرد این گذر از وضعیت بحرانی اولیه نشان داد طرح اصلی شکسته خورده است و از این پس انتحار در نیرو های اپوزسیون باید شروع شود.

سیما ثابت اولین نیرویی نیست که دست به انتحار زده است و اخرین هم نخواهد بود اما نماد شرایطی است که بسیار اهمیت دارد طرف غربی و دستگاه های امنیتی انها خوب می دانند پروژه دیگر توان اولیه خود را نخواهد داشت و به نوعی شکست قطعی است در نتیجه دیگر خیلی روی افسرانی که سال ها برای ساخت انها نقشه و طراحی شکل گرفته تاکید ندارد و امثال ثابت که روزی ترند یک خط خبری بود امروز اهمیتی ندارد و حتی ممکن است ضرر هم داشته باشد.

اما اوج اهمیت رفتن ثابت در آستانه سالگرد است و این نکته مهم که اگر طرف غربی ذره ای امید به احیا وضعیت داشت اجازه نمی داده مهره مثل ثابت انجا را ترک‌ کند ولی قطعا هرانچه دارند از جنبه روانی استفاده می کنند تا خلاء امثال ثابت را طبیعی نشان دهند و باید دقت کرد اینبار نباید با خام اندیشی پروژه ای را که شکست خورده است را مجدد تقویت کرد و باید دقت کرد از رفتن ثابت به عنوان خط خبری که پروژه با شکست روبرو شده است استفاده کرد.

و از این جهت رفتن ثابت دارای اهمیت است که می توان فتح باب بستری جدید برای مقابله با تجزیه طلبان ایران باشد.