رهبر معظم انقلاب بارها و بارها بر مسئله مهم و راهبرد جمعیت تأکید کردهاند؛ مسئلهای که شاید خیلی از به ظاهر روشنفکران دربرابر آن جبههگیری کنند و پای مسئله آب و کمبود منابع را به میان بیاورند! ولی مسئله اینجاست که اگر جمعیت نباشد، آینده کشور لنگ میماند؛ لنگ از این بابت که همین جمعیت فعال و پویای امروز تا ۲۰ سال آینده وارد سالمندی میشوند و آنجاست که دیگر هر چقدر هم منابع داشته باشیم، وقتی نیروی جوانی برای کار نباشد، حتی از جوانان امروزی که فردا به سن سالمندی میرسند هم نمیتوان نگهداری کرد.
ایران به سوی سالخوردگی
آمارها میگوید جمعیت سالمند کشور از ۱۲ درصد عبور کرده است و تا سال ۱۴۲۰ ایران جوان دیروز به ایران سالخورده تبدیل میشود. حال سؤال اینجاست که اگر جمعیت کشور پیر و سالخورده باشد، چگونه چرخهای فرهنگ، علم و دانش، اقتصاد و سیاست باید بگردد و چه کسی قرار است از کشور دفاع کند؟ یا بهتر است اینگونه مطرح کنیم که وقتی نیروی جوان فعالی نباشد، چه کسی قرار است بر سکوی علم کشور بنشیند و فضا و کهکشان را درنوردد و اگر علم در ثریا باشد آن را به دست بیاورد و ماهواره پرتاب کند و موشک و فضاپیما و سفینه بسازد؟ چه کسی قرار است لباس سپید بپوشد و با کشف بیماریها برای زندگی بیماران بجنگد؟ چه کسی قرار است کلاه مهندسی بر سر بگذارد و پلهای ارتباطی بسازد و چه کسی قرار است برای امنیت کشور جلوی دشمن سینه سپر کند؟ این خطری بس هولناک است و نمیتوان به راحتی از آن عبور کرد.
مسئله جمعیت جدی است
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر میکند، تن او میلرزد، این مسئله جمعیت است... مسئله جمعیت را جدی بگیرید؛ جمعیت جوان کشور دارد کاهش پیدا میکند. یک جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست. یعنی مسئله جمعیت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا ده سال دیگر فکر میکنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسلها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست.» خطری که به باور اندیشمندان و پژوهشگران حوزه جمعیت کشور اگر به آن توجهی نشود، آسیبهای جبرانناپذیری بر بدنه اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی کشور وارد میکند. آسیبهایی که نه امروز، بلکه سالها بعد خودش را در کاهش نیروی انسانی و لنگ ماندن چرخهای اقتصاد و سیاست به سبب نبود نیروی محرکه لازم نمایان خواهد کرد.
آمارهای ناگوار
معاون مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت درباره پیشبینیهای مربوط به جمعیت گفته است: «در بدترین حالت پیشبینی شده بود میزان رشد جمعیت در سال 1420 به عدد یک برسد، ولی حالا میزان رشد جمعیت ایران 0/6 است.» وی افزوده است: «در سال 1365 هر زن ایرانی در سن باروری نرخ باروری 6/3 فرزندی داشت؛ ولی حالا نرخ باروری کل کشور به عدد 1/65 رسیده است.» هرچند این یک سر ماجرای کاهش جمعیتی نیروهای فعال در کشور است و سر دیگر ماجرا به افزایش جمعیت سالمندی در تناسب با کاهش ترکیب جمعیتی برمیگردد. چنانکه گفته میشود بیش از ۶ درصدِ جمعیت کشور بالای 65 سال دارند؛ اگر درصد جمعیت گروه سنی 65 سالهها و بالاتر کمتر از 5/5 درصد باشد، جمعیت جوان و اگر درصد این گروه سنی از ۶ درصد به بالا باشد، بهطرف میانسالی و سالمندی میرود.
وقتی نیروی کار تحلیل میرود!
باید اذعان داشت، گروه سنی زیر 15 سال به علت اینکه هنوز در حال تحصیل هستند و بالای 65 سال که در سن بازنشستگی هستند، گروه سنی غیر فعال در عرصههای گوناگون بوده و به عبارتی در فعالیت و تولید اقتصادی به منزله موتور محرکه اجتماع نقشی ندارند و عمدتاً مصرفکننده تولید هستند؛ در مقابل این دو گروه، نقش تولید و فعالیت اقتصادی در جامعه بهعهده جمعیت گروه سنی 15 تا 64 ساله است که نیروی فعال و پویای جامعه هستند، اما تا ۲۰ سال آینده ۵۰ درصد از این افراد از چرخه خارج میشوند و به عبارتی تحلیل رفته و سالخورده میشوند، اما با این روند و نرخ رشد جمعیت قطعاً جایگزینی نخواهند داشت. حالا باید به فکر بود تا بلکه بتوان شرایط رشد جمعیت و افزایش نرخ باروری را در آیندهای نه چندان دور شاهد بود.
جبران مافات چگونه؟
شاید قانون جوانی جمعیت بتواند راهگشایی در این امر باشد، اما تعللهای برخی مدیران میانی در اجرای صحیح این قانون سبب شده است پس از دو سال تنها ۳۰ درصد از این قانون اجرایی شود و ۷۰ درصد دیگر در پیچ و خمهای اداری و تأمین بودجه گیر کند؛ اما شاید تنها مشوقهای اقتصادی و دادن وام و زمین و خودرو کافی نباشد و باید به فکر راهکارهای دیگری برای جبران بود. شاید اگر در مسئله جمعیت به جهاد تبیین ورود کرد و خیلی منطقی مسئله جنگ جهانی جمعیت را برای اقشار گوناگون، به ویژه جوانان توضیح داد و امید به زندگی را با تزریق شادی و نشاط بیشتر افزایش دهیم. با توجه به عشق و علاقه به وطن نرخ باروری و رشد جمعیت با تبیین فرهنگی و اجتماعی بالا رفته و خود به خود افزایش یابد.