سیاست کنترل جمعیت موضوعی است که این روزها به یک چالشی بزرگ تبدیل شده است که گذر از آن نیازمند تغییر نگرشها در این حوزه است. کنترل جمعیت که با هدف کاهش جمعیت مطرح شد، رویکردی هوشمندانه بود که کشورهای غربی برای تضعیف شرق از آن استفاده کردند.
خیانت انگلیس
کمتر باشید تا بیشتر بخورید...! این حرف را کشیش و اقتصاددان انگلیسی «رابرت مالتوس» در کتاب خود، یعنی تحقیقی پیرامون جمعیت مطرح کرد. شعاری که شاید درونمایه خیلی از سیاستهای جهانی با موضوع کنترل جمعیت قرار گرفت!
طبق نظریه مالتوس «آهنگ رشد جمعیت تا ۲۰۰ سال آینده ۲۵۶ برابر میشود، اما آهنگ ازدیاد غذا فقط ۹ برابر خواهد بود؛ پس زمین، غذا و منابع کافی برای تأمین جمعیت رو به افزایش جهان وجود نخواهد داشت در نتیجه کم شدن انسانها و نبودنشان بهتر از بودنشان است.»
اگرچه ظاهر این متن منطقی به نظر میرسد؛ اما بعد از مالتوس جمعیت اروپا چند برابر شد و آنها نه تنها با قحطیهایی که او پیشبینی کرده بود، روبهرو نشدند؛ بلکه تولید مواد غذایی آنقدر بالا رفت که بسیاری از کشورهای غربی گندمها را می سوزاندند یا مجبور بودند رودهایی از شیر و کره جاری کنند.
قاعده توحیدی
بررسیها نشان میدهد، قاعده توحیدی متضاد سیاست کنترل جمعیت است که با هدف کاهش جمعیت دنبال شده است.
قرآن کریم ۱۰۰۰ سال قبل طی آیاتی موسوم به آیات املاق به آن اشاره کرده و از قتل فرزندان به واسطه ترس از فقر و گرسنگی نهی میکند.
آیات املاق چه میگوید؟
«قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ ۖ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا ۖ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۖ وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ ۖ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ ۖ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ ۖ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۚ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»(انعام/ 151)؛ بگو: بیایید تا آنچه خدا بر شما حرام کرده همه را بر شما بخوانم، و آن اینکه به هیچ وجه شرک به خدا نیاورید، و به پدر و مادر احسان کنید، و دیگر اولاد خود را از بیم فقر نکشید، ما شما و آنها را روزی میدهیم، و دیگر به کارهای زشت آشکار و نهان نزدیک نشوید و نفسی را که خدا حرام کرده (محترم شمرده) جز به حق به قتل نرسانید. خدا شما را به این اندرزها سفارش نموده، باشد که تعقل کنید.
«وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ ۖ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ ۚ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا»؛(اسرا / 31)؛ هرگز فرزندان خود را از ترس فقر به قتل مرسانید (زنده به گور مکنید) که ما رازق آنها و شما هستیم، زیرا این قتل فرزندان بسیار گناه بزرگی است.
مفهوم رزق حقیقتی است که با اشاره به قدرتی الهی نشان میدهد، همه مخلوقات قبل از اینکه پا به عرصه وجود بگذارند، نیازهای اولیهشان تأمین شده است و تنها کافی است با اندکی کوشش آن را به گونهای طلب کنند.
براساس منطق اسلام ترس از عدم تأمین نشدن رزق و روزی فرزندان توهمی بیپایه و ناشی از بیاعتمادی به ساحت رزاقیت خداوند متعال است. امیرمؤمنان حضرت علی(ع) میفرماید: «کمک و امداد الهی به صورت روزی به اندازه نیاز انسانها فرود میآید.»
تهدید منافع آمریکا
«هنری کیسینجر» در دهه ۷۰ میلادی از سوی دولت آمریکا مأموریت یافت که تأثیرات افزایش جمعیت جهان بر امنیت ایالات متحده را در قالب پروژهای موسوم به مطالعات امنیتی ۲۰۰ بررسی کند.
در پایان این مأموریت اعلام شد، روند کشورهای در حال توسعه آینده آمریکا را نشانه گرفته است و رشد جمعیت، نیازهای این کشورها را افزایش میدهد و برای تأمین این نیازها قیمت مواد اولیه و نفت خام بالا میرود، در نتیجه استعمارگران نمیتوانستند به راحتی منابع طبیعی این کشورها را در اختیار داشته باشند و به مقصود خود برسند.
مشاور امنیت ملی کارتر چند سال پیش اعلام کرد: «از فکر حمله پیشدستانه علیه تأسیسات هستهای ایران دوری کنید و گفتوگوها با تهران را حفظ کنید، چون زمان، آمارهای جمعیتی و تغییر نسل در ایران بهنفع نظام کنونی نیست.»
این جمله معروف «برژینسکی» تأییدی بر نگاه ابزاری غرب به ویژه آمریکا بر مسئله جمعیت است که تلاش میکنند با مدیریت ادراک تحلیلی کشورهای جهان سومی، رویکرد صحیح به افزایش جمعیت را با سیاست کنترل جمعیت جلوگیری کنند. با پیروزی انقلاب اسلامی، سیاستهای کنترل جمعیت در ایران پس از ۲۰ سال متوقف شد؛ به گونهای که ایران از لحاظ آمار نرخ رشد جمعیت در مقام سوم جهان قرار گرفت و میزان باروری به طور متوسط ۵/۵ نوزاد زنده برای هر مادر گزارش شد، اما متأسفانه در سالهای پس از جنگ تحمیلی با از سرگیری سیاستهای دهه ۴۰، بار دیگر امروز پیامدهای منفی کاهش جمعیت، یعنی پیری جمعیت، کمبود نیروی کار فعال و همچنین چالشهای بزرگ اقتصادی آینده این سرزمین را تهدید میکند. اولین سرشماری ایران پس از انقلاب در سال 1365 انجام شد که نشان داد نرخ رشد جمعیتمان 9/3 درصد و نرخ باروری هم شش فرزند به ازای هر زن است؛ لذا با کمک نقشه غربیها و بیتوجهی مسئولان به این مهم سیاستهای تنظیم خانواده در سالهای 1365 و 1366 کلید خورد و خیلی زود وارد عرصه فرهنگسازی به منزله مهمترین عرصه تأثیرگذاری و حصول نتیجه شد.
جمعیت و قدرت
مؤلفه جمعیت تأثیر بسزایی در قدرت ملی دارد و جمعیت زیاد یکی از ارکان تولید قدرت برای کشورها به شمار میآید؛ به گونهای که اگر کشوری جمعیت جوان و پویا داشته باشد، مؤلفه مهمی در رشد اقتصادی به لحاظ کمی و کیفی را در اختیار دارد؛ به همین دلیل بسیاری از کشورهای صنعتی و توسعهیافته، نظیر آلمان، ژاپن، آمریکا و هلند با وجود استفاده بهینه از نیروی کار همچنان بهدنبال افزایش فرزندآوری و جوانی جمعیت هستند؛ چراکه بهخوبی میدانند پیری جمعیت موجب تضعیف اقتصادی آنان خواهد شد. اهمیت افزایش جمعیت برای کشورمان به اندازهای است که انتظار میرود با نگاه انقلابی مسیر رشد جمعیت در کشور تغییر کند و آهنگ رشد به سمت افزایش جمعیت سوق یابد.