«جوانها را یادشان بدهید و همه جا باید اینطور بشود که یک مملکت بعد از یک چند سالی بشود یک کشوری با 20 میلیون جوان که دارد بیست میلیون تفنگدار داشته باشد. بیست میلیون ارتش داشته باشد. و این یک همچه مملکتی آسیببردار نیست.» 44 سال از این جمله تاریخی امام خمینی(ره) که در 5 آذر 1358 ایراد فرمودند، میگذرد؛ جملهای که موجب شد تا سیل پرخروش و میلیونی مردم برای نامنویسی در این ارتش بیست میلیونی به پا خیزند.
محفوظ ماندن مملکت از آسیب، هدف و غایتی که امام خمینی(ره) برای بسیج مستضعفین جمهوری اسلامی ترسیم کردند. بنابراین آنچه برای بسیج مهم و ضروری است، آسیبشناسی و گام برداشتن برای حل و فصل آن است و این مهم به فهم تکلیفگرایی و چگونگی پیدا کردن تکلیف از منبع متقن و صحیح نیاز دارد.
جملاتی از این دست که «وظیفه امروز بسیج تربیت نیروی تراز انقلاب اسلامی است»، «وظیفه امروز بسیج فعالیت قدرتمندانه در جنگ نرم است» و «وظیفه امروز بسیج حضور در صحنههای مختلف انقلاب است» جملات خط و ربطداری است که نشان از دغدغهمندی و آسیبشناسی گوینده دارد؛ اما آنچه از بسیج در طول چند دهه دیدهایم، حرکت و قدرتگیری بسیج درست زمانی بوده است که به جای این غالب جملات آنها را به میانه میدان دعوت کردهاند و به آنها مستقیم گفتهاند وظیفه شما و برنامه ما این است. چنانکه در مبارزات بسیجیان با عناصر ضد انقلاب، منافق و معاند از دوران پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، در طول هشت سال دفاع مقدس، در میدانهای علمی، در سازندگی کشور و در عرصههای آموزشی، فرهنگی، عقیدتی و ورزشی کشور این گونه بوده است. به نوعی میتوان گفت همانطور که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرهنگ «بیا» بر فرهنگ «برو» مقدم و در جایگاه بالاتر قرار دارد، در بسیج نیز این قاعده حاکم است. اصولاً در برنامههایی که جنبه مقاومت و ایستادگی در مقابل دشمنان در آن حاکم است، این نوع نگاه بسیار راهبردی و سازنده است.
وارد میدان کردن و مطالبه هدفدار و برنامهریزی شده از بسیج مردمی همیشه راهگشا و چارهساز بوده است. اگر در موسم طوفانالاقصی، رهبر معظم انقلاب درخواست متحد شدن و وارد میدان کردن مردم کرانه باختری را دارند، از همین منظر است و اگر مردم دنیا با نگاهی کاملاً سرد به کرانه باختری نظرمیکنند، از این روست که نمیدانند هر اتحادی به یک فرمانده پیشرو و ایستاده در خط مقدم نیاز دارد که آنها را دعوت کند. به همین دلیل است که معظمله میخواهند که مردم کرانه باختری را مسلح کنند و مسلح کردن بیش از هر چیز به یک فرماندهی و پیش رونده نیاز دارد تا آسیبها و نیازهای زمانه را به خوبی درک کرده، مردم را به همان سمتی که شایسته است، دعوت کند. بنابراین، اینکه رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «این اعتقاد ماست که کرانه باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است]. کسانىکه علاقهمند به سرنوشت فلسطینند، اگر میتوانند کارى بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. تنها چیزى که ممکن است از محنت فلسطینىها بکاهد، عبارت است از همین که دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرتنمایى بکنند؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازشکارانه، هیچ کارى به نفع فلسطینىها انجام نخواهد گرفت.» به همین دلیل است که با شعارهای بیرون گود نه تنها حرکتی ایجاد نمیشود؛ بلکه اگر هم حرکتی رخ بدهد، بیسرانجام و بیهدف خواهد بود.
بنابراین شجره طیبه بسیج، مجموعه ممتازی است که مبتنی بر تکلیفگرایی است و مهمترین عنصر در تکلیفگرایی تشخیص وظیفه است و این تشخیص وظیفه بر عهده فرماندهانی است که افزون بر آگاهی از آسیبها و نیازهای جامعه در خط مقدم ایستاده باشند و دیگران را فرا بخوانند. حال اینجاست که چگونگی تشخیص وظیفه و عمل کردن به آن مطرح میشود. در اینجاست که جایگاه رفیع هادی و نگاه تیزبین رهبری جامعه اسلامی معنا مییابد. به واقع رهبر جامعه اسلامی همان حکیم فرزانهای است که با اشراف کامل به دین و شریعت اسلامی از یکسو، و اشراف و تسلط و آگاهی تمام به وضعیت کنونی جامعه و موقعیت جبهه حق و باطل، وظیفه و تکلیف امروز دینداران را مشخص کرده و آنان را به عمل به تکلیف دعوت و تشویق میکند. بسیجی نیز مصداق همان پیرویی است که با بصیرت کامل دل در گرو فرمان ولی خود داشته و با مشخص شدن تکلیف وارد میدان شده و برای تحقق آن با تمام وجود اقدام میکند.