صحبت از امیرالمؤمنین(ع) مشکل است، جهت مشکل بودن این امر هم فقط ضعف گوینده نیست که البته گوینده بیچاره است، عظمت آن آقاست که معانی عظیم حقایق او در ظرف الفاظ نمیگنجد، الفاظ از اینکه به او دلالت کنند بیچاره هستند، قابل بیان نیست و به وصف نمیآید. ائمه معصوم(ع) معمولاً وقتی وارد مدح او شدند، اظهار عجز کردند، در صدر معصومین(ع) حضرت ختم المرسلین(ص) قریب به این مضمون فرمودهاند که اگر بخواهم عامیانه ترجمه کنم، «علی جان! داغ این موضوع به دل من ماند که بتوانم تو را به مردم معرّفی کنم، اگر به سمت تو بروم که قدری از حقایق تو را بگویم، مردم اشتباهی به سمتی میروند که برای عیسی بن مریم رفتند و اگر کمتر هم بگویم که شأن تو أجلّ است.» امام هادی(ع) هم همینطور فرمودهاند... از بدو خلقت بنی بشر هر نبی که به این دنیا میآمد، به پیامبر اکرم(ص) بشارت میداد، میگفتند: «اگر اینجا بیچارگی و ضعف هست، آخرالزمان پیغمبری میآید که نام او در آسمان شهره به «احمد» است...» قدیمیها ابتدای منبر اینطور میگفتند: «الَّذِی سُمِّی فِی السَمَاءِ بِاَحْمَدِ وَ فِی الْأَرَضِینَ بِأَبِیالْقَاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَّدٍ»... هر پیغمبری آمد به پیامبر آخرالزمان بشارت داد، پیامبر آخرالزمان منجی و شفیع است، شفیع انبیاء است، «فَکيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ» هر امّتی شهیدی دارد، شاهد اعمالی دارد، روز قیامت مردمِ او به سوی او سر کج میکنند و امید دارند که او بیاید و تأیید کند؛ «فَکيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ»، هر امّتی شهیدی دارد، «وَجِئْنَا بِک عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا»؛ ای پیامبر! ما تو را آوردیم که شهید این انبیاء باشی. روز قیامت انبیاء برای ارتقا چشم بهسوی پیامبر دارند، چون شفاعت فقط برای بخشش گناهان نیست، مهمتر از بخشش گناهان، برای ارتقاست... خود امیرالمؤمنین(ع) هم فرمودند که «مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَکبَرُ مِنِّي» اگر اسماء و صفات خدا بخواهد در ظرف دنیا تجلّی پیدا کند، دیگر بزرگتر از این نمیشود، به خدا قسم که خدا آیتی بزرگتر از من ندارد. بعد فرمود: «وَ لاَ لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي» خدا خبری بزرگتر از من ندارد. خبری در این عالم بزرگتر از این خبر نیست، در این عالم شگفتیای عجیبتر از این شگفتی نیست... . امیرالمؤمنین(ع) در هر جایی که باشند، برکت را به آنجا میبرند. امیرالمؤمنین(ع) در خانه کعبه به دنیا آمدند، معصومین(ع) به ما یاد دادند که بگوییم «السَّلامُ عَلَى مَنْ شُرِّفَتْ بِهِ مَکةُ وَمِنى» سلام خدا بر تو که مکّه و منا را شرافت بخشیدی... . «عبدالباقی عمری افندی» شاعر عراقی قرن سیزدهم قمری میگوید: «أنتَ العلی الّذی فوق العُلَی رُفِعَا»، تو آن علی بلند هستی که از بالای بلندی بالاتر هستی؛ «صاحب بن عَبّاد» هم میگوید: «وَ قَالُوا عَلِیٌ عَلَی» گفتند علی چقدر بالا رفته است، چه مکارمی! چه صفاتی! «قُلتُ لا! فَإنَّ العُلَی بِعَلِیٍ عَلَی» علوّ و مکارم و شجاعت است که باید بگوید من مصداقی، مانند علی دارم، پس بالا میروم. شجاعت، کرامت، سخاوت، آقایی، کَرَم، افتخار میکنند که میگویند به علیبنابیطالب(ع) هم این صفات را میگویند. با علی(ع) است که علوّ بالا رفته است. میبینید که در کلام گیر وجود دارد و نمیشود کاری کرد. وقتی ادیبان به امیرالمؤمنین(ع) رسیدهاند، لکنت زبان گرفتهاند... .