از زمان شکلگیری جنگ در غزه، صدای اعتراضات به سیاستهای بایدن و حمایت قاطع و صد درصدی او از جنایات رژیم صهیونیستی در این منطقه، در شهرهای گوناگون آمریکا بلند بود. مردم از یک سو در خیابانها به سیاستهای دولتشان در ارسال سریع سلاحهای کشتار جمعی به رژیم صهیونیستی اعتراض میکردند و در سوی دیگر جنبشهای کارگری و دانشجویی نیز به موازات یکدیگر اعتراضات شدیدی را در شهرهای گوناگون رهبری میکردند[...]
از زمان شکلگیری جنگ در غزه، صدای اعتراضات به سیاستهای بایدن و حمایت قاطع و صد درصدی او از جنایات رژیم صهیونیستی در این منطقه، در شهرهای گوناگون آمریکا بلند بود. مردم از یک سو در خیابانها به سیاستهای دولتشان در ارسال سریع سلاحهای کشتار جمعی به رژیم صهیونیستی اعتراض میکردند و در سوی دیگر جنبشهای کارگری و دانشجویی نیز به موازات یکدیگر اعتراضات شدیدی را در شهرهای گوناگون رهبری میکردند.
با نزدیک شدن به زمان احتمالی و مورد انتظار حمله رژیم صهیونیستی به جنوب غزه و منطقه رفح، بار دیگر بر آتش اعتراضات در داخل آمریکا دمیده شده و تصویب لایحه جدید حمایت از رژیم صهیونیستی به مبلغ 17 میلیون دلار به این رژیم برای کشتار بیشتر مردم در غزه، باعث شد دوباره جنبشهای دانشجویی حمایت از مردم فلسطین و همچنین جنبشهای ضد جنگ و آپارتاید دست به کار شده و این بار اعتراضات وسیعتری را در داخل دانشگاهها راه بیندازند.
دولت آمریکا که در موج اول اعتراضات نیز به شدت با ترتیبدهندگان این نوع اعتراضات برخورد کرد و رؤسای سه دانشگاه «هاروارد» و «پنسیلوانیا» و «امآیتی» را به کنگره فراخواند و از آنها درباره حمایتشان از غزه بازجویی کرد، این بار نیز با خشونتی کمسابقه با دانشجویان برخورد کرده و با گسیل گارد ملی به محوطه دانشگاهها سعی در سرکوب این اعتراضات دارد. در دور اول اعتراضات، اجبار رؤسای دانشگاههای هاروارد و پنسیلوانیا به استعفا و بازداشت دانشجویان معترض و محروم کردن تعداد دیگری از آنها از ادامه تحصیل، راه را برای دولت ایالات متحده به منظور ساکت کردن جنبشهای دانشجویی باز کرد. در دور دوم اعتراضات نیز به نظر میرسد همین سیاست با خشونت بیشتری در حال اجرایی شدن است.
از یکسو گارد ملی و پلیس با خشونت هر چه تمامتر به متفرق کردن دانشجویان و برهم زدن تجمعات دانشجویی دست زده و تعداد زیادی از دانشجویان را بازداشت و روانه زندان کرده است و از سوی دیگر فشار به رؤسای دانشگاهها از جمله رئیس دانشگاه کلمبیای نیویورک برای استعفا بیشتر از پیش شده است. این در حالی است که بر اساس اخبار منتشر شده، رئیس این دانشگاه که محور اصلی شکلگیری تظاهرات و اعتراضات در دور جدید بوده است، بارها در همکاری با پلیس اجازه ورود این نیروها به داخل محوطه دانشگاه را صادر کرده و گفته میشود در شناسایی دانشجویان و استادان معترض نیز همکاری خوبی با پلیس داشته است. با این حال، به نظر میرسد عزم دولت بایدن در برخورد و سرکوب این اعتراضات بسیار بیشتر از دفعه قبل و مقابله با موج اول این اعتراضات است. همین مسئله سبب شده است این سؤال در اذهان عموم پیش بیاید که دلیل این همه عصبانیت و خشونت اعمال شده از سوی حاکمیت آمریکا علیه دانشجویان چیست؟
نگاهی به گذشته و کارنامه عملکردی جنبشهای دانشجویی (به ویژه در دهههای 60 و 70 میلادی) نشان میدهد، اتفاقاً نگرانیها و عصبانیت دولت بایدن از شکلگیری این اعتراضات در دانشگاههای آمریکا کاملاً بجاست. جنبش دانشجویی «آزادیبیان» در سال 1964 میلادی، زمانی که از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی آغاز شد و به مرور بسیاری از دانشگاههای آمریکا را فرا گرفت، در نهایت به احقاق حق آزادی بیان برای دانشجویان منجر شد و دانشجویان آمریکایی توانستند برای اولین بار به جنگ ویتنام و کشتار و جنایتهای دولتشان در این کشور به صورت علنی اعتراض کنند. این اعتراضات در ابتدای دهه 70 میلادی موجب شکلگیری جنبشی عمومی در میان مردم آمریکا شد و در نهایت دولت نیکسون را مجبور کرد که به فکر پایان دادن به جنگ ننگین آمریکا در ویتنام باشد.
دومین نمونه از مواردی که نشان میدهد اعتراضات و جنبشهای دانشجویی تا چه حد میتواند در سیاست آمریکا تأثیرگذار باشد، تلاش دانشجویان برای تأثیرگذاری بر جنبش «حقوق مدنی» در دهه 60 میلادی یا همان جنبش سیاهپوستان بود که در نهایت با تلاش مستمر دانشجویان و تأثیرگذاری جنبشهای دانشجویی بر افکار عمومی در سراسر ایالات متحده، به تصویب قانون حقوق مدنی در سال 1964 میلادی و همچنین قانون حق رأی در سال 1965 منجر شد. جنبشهای دانشجویی یک دهه بعد در دهه 80 میلادی نیز دوباره به تغییری اساسی در سیاستهای ایالات متحده منجر شدند و آن کمپینها و مبارزات دانشجویی بر ضد آپارتاید بود. دانشجویان در آن زمان خواستار قطع ارتباط مالی دانشگاهها و همچنین دولت آمریکا با حکومت آپارتاید در آفریقای جنوبی شدند و در عین حال با صادر کردن جنبش خود به سراسر جهان، سبب شدند در نهایت بسیاری از کشورهای دنیا، از جمله آمریکا مجبور به حمایت نکردن از نظام آپارتاید در این کشور شوند.
در سالهای اخیر اما نفوذ سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی دولت آمریکا در بدنه دانشگاهها، تصفیههای گاه و بیگاه استادان و حمایتهای مالی صهیونیستها از دانشگاههای گوناگون در آمریکا سبب شده بود که جنبشهای دانشجویی دیگر تأثیری بر فضای سیاسی و به ویژه سیاست خارجی آمریکا نداشته باشند. مهمترین فعالیت آنها در دوران جنبش تسخیر والاستریت علیه نظام سرمایهداری بود که دانشجویان حضور پر رنگی در این تجمعات داشته، اما در نهایت نتوانستند موجب ایجاد تغییراتی در نظام سیاسی و اقتصادی آمریکا یا حداقل شکلگیری نوعی جنبش عدالتمحوری در این کشور شوند. برخی از تلاشهای دانشجویان در این سالها تنها در زمینه مسائل زیست محیطی و به ویژه تغییرات آب و هوایی بود که تاکنون نیز با نتیجه خاصی همراه نبوده است.
علت ترس و نگرانی دولت بایدن یا به بیان بهتر، ساختار سیاسی آمریکا از جنبش دانشجویی شکل گرفته در حمایت از مردم غزه، گسترش آن به میان افکار عمومی و شکلگیری اتفاقاتی، مانند اعتراضات دهه 60 و 70 میلادی است؛ اعتراضاتی که میتواند در نهایت به تغییرات سیاسی در واشنگتن یا تغییر سیاستها منجر شود.
دولت آمریکا با سرکوب جنبشهای دانشجویی و دستورش به رسانهها برای پوشش ندادن این اعتراضات، با این حال راهکاری موقت برای خلاص شدن از پاسخگویی در این زمینه به افکار عمومی است. در حالی که تاکنون بیش از 34 هزار نفر از انسانهای بیگناه جان خود را در غزه از دست داده و جنایاتهای رژیم صهیونیستی هر روز در فلسطین اشغالی ابعاد گستردهتری به خود میگیرد، نمیتوان انتظار داشت جنبشهای دانشجویی یا صلحطلبی در آمریکا به این زودیها بر اثر سرکوب دولت، پراکنده شده و ساکت شوند.
دولت آمریکا در این زمینه راهکاری چند وجهی را طراحی کرده است که میتوان گفت اعمال خشونت در محیط دانشگاهی، محروم کردن دانشجویان از ادامه تحصیل و تهدید آنها به اینکه در آینده نیز نمیتوانند هیچ شغل دولتیای در این کشور داشته باشند یا تصویب قانون برای تروریست خواندن حامیان غزه و اخراج استادان و رؤسای دانشگاهها، تنها یک بعد از این سرکوب گسترده است. ممنوعیت تیک تاک در آمریکا که به گفته مقامات آمریکایی مهمترین رسانه و شبکه اجتماعی در رساندن صدای مردم غزه به مردم آمریکا در طول دوران جنگ بوده و همچنین خط و نشان کشیدن برای مطبوعات و دستورالعمل صادر کردن برای خبرنگاران در استفاده نکردن از واژههایی، چون نسلکشی یا جنایت علیه بشریت در خصوص رژیم صهیونیستی، ابعاد دیگری از این سیاست هستند.