با نگاه حقیقتگرایانه واقعنگر به شخصیتهای تاریخ ایران و جهان، بیتردید امام خمینی(ره) شخصیت استثنایی، ممتاز و کمنظیر یا بینظیر ایران و جهان بودند. با تأمل در ابعاد شخصیت با عظمت ایشان، خصوصیاتی جامعالابعاد و جامعالاطراف سراغ نداریم. امام خامنهای در توصیف ایشان میفرمایند، پس از پیامبران خدا و اولیای معصوم، با هیچ شخصیت دیگری قابل مقایسه نبود. امام(ره) بزرگوار انسانی بسیار عاقل، دوراندیش، حکیم، آدمشناس، تیزبین، حلیم، متین و آیندهنگر بودند. منطق ایشان منطق عقل، منطق فكر، منطق عمل روشنبینانه، منطق انسانیت و هنجار انسانى و اخلاق انسانى و فضایل اخلاقى بود. در واقع، ایشان منظومهای از همه ابعاد یک انسان کامل بود. به بیان شاگرد امام راحل و خلف صالح ایشان: «این خصوصیات امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علیوار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست.»
عقلانیت و عقلانیت سیاسی یک بعد از ابعاد منظومه شخصیت عظیم رهبر کبیر و امام عزیز ما بود. این ویژگی عامل احیای عقلانیت سیاسی صحیح پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شد و در تحلیل، تفسیر و کنشگری سیاسی جامعه و جوانان ایران تجلی یافت. اگرچه عقلانیت سیاسی شخصیت امام(ره) به معنای به کار گرفتن خرد، تدبیر، فکر و محاسبات بود، اما این عقلانیت با تمام شقوق عقلانیت در غرب و شرق تفاوت ماهوی داشت.
عقلانیت سیاسی امام(ره) نه غربی بود و نه شرقی. عقلانیت او توأم با «عدالت» و «معنویت» برگرفته از اسلام بود. در این نگاه عقلانیت و شریعت، عقلانیت و عدالت و عقلانیت و معنویت به هم پیوسته و تفکیکناپذیر بود. عقلانیت بدون معنویت و معنویت بدون عقلانیت و همینطور عقلانیت بدون عدالت و عدالت بدون عقلانیت یا عقلانیت بدون شریعت در نزد امام(ره) محلی از اعتبار نداشت. در حالی که عقلانیت در مکاتب غرب و شرق عاری از ارکان جهتساز عقل هستند. نکته کلیدی اینکه این اضلاع سهگانه در هم تنیده ملهم از دین مبین اسلام تنها در اندیشه و ذهن او نبود، بلکه همواره در رفتار و کنشگریاش در حیات سیاسیـ مدنی و در سطوح ملی و فراملی تجلی داشته است.
برخلاف مکاتب غربی و شرقی، تحقق عدالت به معنای حقیقى خودش در اندیشه سیاسی امام عظیمالشأن باید توأم و در هم تنیده با عقلانیت و معنویت باشد. اگر عقلانیت در اجرای عدالت و معنویت اعتبار نداشته باشد، گرفتار همان مصیبتی خواهد شد که مکتب سوسیالیسم شد و اگر عقلانیت بدون عدالت و معنویت مورد توجه قرار گیرد، به سقوطی منجر خواهد شد که غرب گرفتار آن شده است. هدف چنین عقلانیت سیاسیای خدمت به نیروهای سلطهگر است، نه رها کردن مردم از بند سلطه. لذا سیره فکری و عملی رهبر کبیر انقلاب در حیات سیاسی و مدنیشان نشان داد، او بدون معنویت و صرفاً با تکیه بر عوامل و ظواهر مادی، راه خود را پینمیگرفت؛ او اهل ارتباط با خدا، سلوک معنوی، توجه و تذکر و خشوع و ذکر بود و به کمک الهی باور داشت و امید او به خدای متعال هم امید پایانناپذیری بود.
یکی دیگر از ویژگی عقلانیت سیاسی در اندیشه امام خمینی(ره) دوری از محافظهکاری، عقلگرایی و تابع عقل بودن بود. در همین سو عقلانیت سیاسی امام(ره) نقطه مقابل انقلابیگری نبود. در حقیقت، عقلانیت واقعی او در انقلابیگری و انقلابیگری او مبتنی بر عقلانیت تعریف میشد؛ در عین حال به دور از تندروی و رادیکالسیم بود. در واقع انقلابیگری امام(ره) آن روحیه جهادی، اقدام صحیح، عازم و جازم در جهت درستی بود که از عقلانیت او برخاسته بود. مخرج مشترک عقلانیت سیاسی و عقلانیت انقلابی امام خمینی(ره) نیز مصالح اسلامی و مصالح عمومی و حقیقی مردم(فارغ از نیازهای کاذب و منبعث از هیجانات زودگذر) بود. این ترکیب سهگانه را «عقلانیت اسلامی» مینامیم که اندیشه امام(ره) را با عقلانیت غربی و شرقی(اندیشههای لیبرالیستی و سیوسیالیستی) متمایز میکرد. عقلانیت سیاسی جدید غرب، تلاشی برای رفع انحصار مبنای دینی و وحیانی از سیاست است؛ در حالیکه عقلانیت امام(ره) منبعث و مبتنی بر دین اسلام و آموزههای وحیانی است. عقلانیت سیاسی امام(ره) و کنش عقلانی او به محاسبات مادی که رویه نهادینه شده مناسبات قدرت در جهان سیاست است، محدود نبود و علاوه بر آن محاسبات الهی و فرامادی از برجستگی ویژهای برخوردار بود.
تجربه عقلانیت سیاسی امام بزرگوار در میدان سیاست به ما نشان داد، از یک سو ضد تحجر و دگماندیشی، ضد انفعال و خودباختگی، ضد افراط و تفریط، ضد استبداد فردی و جمعی، ضد تقلید و تبعیت کورکورانه، ضد احساسات و هیجانات زودگذر، ضدخردورزی خودبنیاد، ضد تزویر و نفاق، ضد فریبکاری و نیرنگ، ضد منفعتگرایی خودپرستانه، ضد توقف و سکون، ضد سلطه و نظام استکباری، ضد ظلمپذیری و ظلمستیزی، ضد خشنونت و جنگطلبی، ضد سازش و تسلیمپذیری و ضدترس و پراگماتسیم و... است و از سوی دیگر، نوگرایی با حفظ اصول، خردورزی وحیانی، اهل مبارزه و جهاد، معتدل و میانهرو، مسئولیتپذیر و اهل مشورت، هوشمندانه و مدبرانه، تکلیفمداری نتیجهگرا، تبعیتپذیر از داوری خرد و عقل سلیم، اهل صداقت و راستگویی، پیشرونده و پیشبرنده، آرمانگرای واقعبین، حامی ستمدیدگان و مدافع مظلومان، صلحگرا و عدالتخواه، رحماء بینهم و اشداء علی الکفار، اهل ایستادگی و استقامت، شجاع و... در کنش عقلانی امام خمینی(ره) در پیش از انقلاب و پس از پیروزی و دوران زعامت ده ساله ایشان بوده است.
تمام رفتارهای امام(ره) در طول دوران مبارزه و پیروزی انقلاب نشاندهنده این است که امام همه تصمیمات خود را با عقلانیت شریعت محور اتخاذ میکردند و هرگز به آن بیتوجه نبودند. برای نمونه، ایشان در آستانه پیروزی انقلاب فرمودند: «همه تکلیف وجدانی داریم، تکلیف شرعی داریم، تکلیف عقلی داریم که با این جمعیت مظلومی که قیام کردند و میخواهند حق خودشان را بگیرند، ما هم با آنها همراهی میکنیم.»(صحیفه امام، ج3: 523) از ثمرات عقلانیت سیاسی توأم با عدالت و معنویت امام(ره) برخلاف عقلانیت مدرن، نفی استفاده از اصل هدف، وسیله را توجیه میکند، در دوران نهضت و دوران حمکرانیشان در نظام اسلامی است. امام(ره) هیچ گاه در طول حیات سیاسی خود برای رسیدن به هدف والا از وسیله نامشروع نه تنها استفاده نکردند بلکه همه را از این اصل نامشروع نهی میکردند. از دیگر مظاهر عقلانیت سیاسی امام راحل، نظامسازی و قانونگرایی ایشان پس از پیروزی انقلاب بود. ایشان خبرگان ملت را از طریق انتخابات مأمور کردند که قانون اساسی را تدوین کنند؛ یعنی انتصابی نبودند، بلکه به عهده ملت گذاشته شد و ملت نیز خبرگانی را با شناسایی خود و با آگاهی انتخاب و آنها قانون اساسی را تدوین کردند. بعد امام همین قانون اساسی را مجدداً در معرض آرای مردم قرار دادند و همهپرسی قانون اساسی در کشور تشکیل شد.
از مختصات عقلانیت سیاسی امام(ره) در همه دوران حیات سیاسی، فردی و اجتماعیشان توجه به مقتضیات زمان و مکان، مشورت و مصلحت بود. یکی از نمودهای بارز آن مدیریت ایشان در دفاع مقدس و به طور خاص پذیرش قطعنامه 598 بود؛ زیرا او معتقد بود: «از تأثیر شرایط و موقعیت بر استنباط و اتخاذ تصمیم، نباید غلفت ورزید؛ زیرا نقش زمان و مکان در اجتماع و نوع تصمیمگیری از مسائل، مهم و انکارناپذیری است.»(همان، ج2: 665) بر این اساس، در باره قطعنامه میفرمایند: «من تاچند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و موضوع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری میکنم... و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من در تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم.»(همان، ج21: 92) مصلحت نظام که یک امر عقلایی است، در سیره فکری و عملی امام(ره) «از امور مهمهای است که گاهی غفلت از آن، موجب شکست اسلام میشود.» (همان، ج20: 176) چنانکه ایشان درباره قطعنامه فرموده بودند: «تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود.»(همان)
ایستادگی رهبر کبیر انقلاب در برابر دشمن و استکبار و عدم انعطاف و سازش نیز از منطق عقلی و محاسبهگرایانه ایشان نشئت میگرفت. عقلانیت سیاسی امام(ره) حکم میکرد که در میدان رویارویی، دشمن از عقبنشینی طرف مقابل، دلش به رحم نمیآید و کمترین عقبنشینی، به پیشروی دشمن میانجامد.
عقلانیت معطوف به آرمانگرایی واقعبینانه ایشان را نیز میتوان از اشغال لانه جاسوسی تا جنگ تحمیلی و از پذیرش قطعنامه تا فتوای قتل سلمان رشدی و از سیاست نه شرقی و نه غربی تا تعامل با دولتها در روابط بینالملل ملاحظه کرد. ایشان به صراحت میفرمایند: «ابرقدرتها و آمریکا خیال میکردند که ایران به واسطه انقلابی که کرده است میخواهد استقلال و آزادی را یک مسئله تازه و برخلاف رویه همه حکومتهاست، به دست بیاورد، به ناچار منزوی خواهد شد. وقتی منزوی شد، زندگی نمیتواند بکند، که دیدند نشد و ایران روابطش با خارجیها زیادتر گردید.» ایشان در برابر کسانی که مدعی بودند دولتهای همه ظالم هستند و ما باید با ملتها روابط داشته باشیم، میگفتند: «این هم نقشه تازه و مسئله خطرناک و شیطنت دقیقی است. ما باید همانگونه در صدر اسلام پیامبر سفیر به این طرف و آن طرف می فرستاد که روابط درست کند، عمل کنیم و نمیتوانیم بنشینیم و بگوییم که با دولتها چکار داریم. این برخلاف عقل و بر خلاف شرع است.»(همان، ج 19: 93)
سیره امام(ره) نشان داد عقلانیت ایشان برخلاف عقلانیت غرب واقعاً ریشه وحیانی داشت. ایشان وقتی دیدند صدام با موشک و هواپیما همه نقاط ایران را بمباران میکند و هیچ چیز مانع او نیست، با درخواست فرماندهان در سال 1364 از جمله شهید طهرانیمقدم موافقت کرده و دستور مقابله به مثل حملات موشکی را با شروطی صادر می کنند: «اولاً 72 ساعت جلوتر، اعلام کنید فلان روز فلان ساعت مثلا بغداد، بصره و فلان جا را میخواهیم بزنیم تا مردم اطلاع داشته باشند و شهر را خالی کنند تا دماغ یک بیگناه خون نیاید. ثانیاً چهار شهر عراق را امن اعلام کنید، کربلا، نجف، سامرا، کاظمین و ثالثاً مراکز عمومی مثل مدارس، بیمارستانها و بازارها را نزنید و مراکز دولتی، مراکز نظامی، انبار مهمات، سوخت و پادگانها را بزنید.»(دربندی، ۱۳۹۰/۱۰/۱۱)
با این وصف، عقلانیت سیاسی امام(ره) انکارناپذیر است. سیره امام(ره) یک الگو و اسوه به معنای حقیقی و واقعی از ترکیب عقلانیت، شریعت و معنویت در حیات سیاسی عصر مدرن است که قابل تأسی و پیروی است که با توسل به آن میتوان دنیای حیات طیبه را جایگزین جاهلیت مدرن در زندگی سیاست و مدنی عصر کنونی کرد.