صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۷  ، 
کد خبر : ۳۶۰۴۱۸

رهبری متعلق به همه

پایگاه بصیرت / حسین معینی

تنظیم روابط پدرانه، بدون شک با سختی‌ها و مصائب فراوانی همراه است. به ویژه آنگاه که هم تلاش داری محبت و نگاهت را به‌طور مساوی به اشتراک بگذاری و هم آنگاه که نوع رفتار همه فرزندان به یک نحو نیست و لازم است برخی را که کوشاترند، بیشتر تشویق کنی و آنان را که از انجام وظایف سر باز می‌زنند، عتاب‌ زنی و تنبیه ‌نمایی! در این صورت است که فرصت برای اعتراض باز می‌گردد. این در حالی است که مواجهه رهبری با همه احزاب و گروه‌های سیاسی مبتنی بر چارچوبی مشخص و شاخص‌هایی یکسان بوده است و همه گروه‌ها مادامی که مبتنی بر منافع ملی و آرمان‌های انقلاب و امام عمل کرده‌اند، مورد توجه رهبری بوده‌اند و به واقع در بیت رهبری در طول این سالیان متمادی بر روی همه باز بوده است.

در سال 1388، در روزگاری که فتنه سبز به اوج خود رسیده بود و خط تهاجم آنان از سوی رئیس‌جمهور دولت دهم به سمت رهبری تغییر جهت یافته بود، حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در دیدار جمعی از فضلای حوزه علمیه قم به خاطره‌ای از روزگار پس از رحلت حضرت امام(ره) اشاره داشتند که پیش از آن نقل نکرده بودند. معظم‌له فرمودند: «اوایلِ بعد از رحلت امام که [شروع] این مسئولیت جدید ما بود، این آقایان جناح چپ‌ـ که آن وقت هنوز چپ بودند، هنوز به این طرف منحرف نشده بودند‌ـ مثل آقای موسوی‌خوئینی، مثل آقای خاتمی می‌آمدند پیش ما [می‌گفتند] که آن جریان راست می‌گویند رهبری مال ماست؛ گفتم خب من چه بکنم، من چه کار کنم که وقتی آنها می‌گویند؛ خب، شما بگویید رهبری مال ماست. گفتم علاجش این است که شما که چپ هستید بگویید رهبری مال ماست؛ من انکار خواهم کرد؟ مسلّماً انکار نمی‌کنم؛ من رد خواهم کرد؟ نه، استقبال هم می‌کنم.» (۱۳۹۹/۴/۳۰)
این ماجرا به خوبی دیدگاه آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را به همه فعالان سیاسی و احزاب و گروه‌ها نشان می‌دهد و حکایت از آن دارد که خود را متعلق به همه آنان می‌دانند و تلاش‌شان هم این بوده که به همگی نگاه محبت‌آمیز یکسانی داشته باشند. اما این افراد و احزاب و گروه‌های سیاسی بوده‌اند که در طول بیش از سه دهه گذشته روابط و مناسبات خود با رهبری را با الگوهای متفاوتی تعریف کرده‌اند و تفاوت فاصله‌ها با ایشان، محصول بازیگری آنان است نه رهبری! 
حضرت آیت‌الله‌‌العظمی خامنه‌ای از همان ابتدای آغاز رهبری تلاش کردند تا روابط خود را با جریان‌های سیاسی مختلف حفظ کنند و هیچ گاه این گونه نبوده که سیاست محدودسازی را در پیش گیرند. «علی‌اکبر ناطق‌نوری» از فعالان سیاسی آن روزگار می‌گوید: «من از همان روزهای نخست طبق ارتباطی که از قبل وجود داشت، خدمت آقا می‌رسیدیم و نقطه نظرات خود و دیگران را خدمت ایشان ارائه می‌کردم. من منتخب جامعه روحانیت نبودم، بلکه تلقی بیرون این بود که بنده رابط بین ایشان و جامعه روحانیت هستم. حال آن که بنده بر اثر همان ارتباطات قبلی شرفیاب می‌شدم. از مجمع روحانیون مبارز هم آقای شیخ حجت‌الله کیان ارثی داماد آقای خلخالی، مرتب خدمت آقا می‌رسید و توقعات و انتظارات و نقطه نظرات آقایان مجمع را به آقا انتقال می‌داد.» مجید انصاری، از فعالان مجمع روحانیون مبارز نیز یادآور می‌شود: «در دوران‌هایی برای مثال در مجمع روحانیون یک یا چند فرد به عنوان نمایندگان مجمع با رهبری ملاقات می‌کردیم.»
اما متأسفانه جریان چپ از همان ابتدای انتخاب آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای به رهبری، مشی متفاوتی در پیش گرفت و خود را دور از رهبری تعریف می‌کرد. «حسین مرعشی» از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی که جزء فعالان سیاسی اردوگاه اصلاح‌طلبان تعریف می‌شود، در مورد رویکرد ناصواب جریان چپ در آن سال‌ها می‌گوید: «جریان چپ بعد از رهبری آقای خامنه‌ای و ریاست‌جمهوری آقای هاشمی دچار یک خطای استراتژیک شد؛ آنها شب‌ها در جلسات خود منتقد رهبری بودند و روزها منتقد دولت و آقای هاشمی.» این وضعیت را باید در نوعی واگرایی روحی‌ـ روانی از رهبری دنبال کرد. آن هم به دلیل پیشینه‌ای که جریان چپ در مواجهه با آیت‌الله خامنه‌ای از خود خلق کرده بود! به تعبیر «عبدالله گنجی» از فعالان سیاسی اصولگرا: «اولین مؤلفه‌ای که جناح چپ را دچار بحران کرد قطع تعلقات عاطفی به رهبری بعد از امام بود.» 
این رویکرد با گذر زمان به زاویه گرفتن بیش از پیش از رهبری انجامید. تا جایی که مرعشی در توصیف وضعیت ذهنی اصلاح‌طلبان در مجلس ششم می‌گوید: «در مجلس ششم باز هم ما اشتباهات مجلس سوم را داشتیم؛ زیرا عده‌ای هم با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و هم با آقای هاشمی مخالف بودند در حالی‌که آنها دو رکن مهم کشور بودند.»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات