محمدمهدی اسلامی
"در هفتههای گذشته میزان اظهارنظرهای فرماندهان نظامی به سود اقتدارگرایان و علیه اصلاحطلبان تشدید شده است و حتی پیشنهاد میدهند بسیج با اصولگرایان لیست مشترک بدهد؛ یعنی به نفع یک طرف وارد صحنه شوند... در منطقه خاورمیانه کشورهایی هستند که در آنها انتخابات آزاد و سالم برگزار میشود اما ارتش بیگانه آنها را اشغال کرده است. کشورهایی هم داریم که در آن انتخابات فرمایشی است. در مقابل مدلی نیز داریم مانند ترکیه که بدون آنکه اشغال شده باشد و با اینکه نظام سکولار دارد، دارای انتخابات آزاد است. ترکیه امروز تبدیل شده به کشوری اسلامی که در آن انتخابات صددرصد سالم و آزاد برگزار میشود و یک حزب اسلامگرا در نظام سکولار دو قوه را به دست آورده و ریاستجمهوری را هم به احتمال زیاد به دست میآورد ... "
نه اشتباه میکنید، سخنان فوق بخشی از تحلیل رادیو بیبیسی و یا هم دیگر رسانههای آن سوی مرزها نیست؛ این سخنان را آقای سید مصطفی تاجزاده گفته است. سخنانی که از پارادوکس زیبایی برخوردار است. از یک سو نظام انتخاباتی ترکیه را ایدهآل میداند و از سوی دیگر مداخله نظامیان را نامطلوب! کیست که نداند میزان دخالت ارتش ترکیه در انتخابات تا آن اندازه است که انتخابات زود هنگام برگزار میکند، حزبهایی که خلاف منافع خود میداند را منحل میسازد و ... آخرین نمونه آن خیلی هم دور نیست؛ زمانی که در مسیر قانونی مجلس آن کشور قصد داشت گل را به ریاستجمهوری ترکیه برساند خواستار انتخابات زود هنگام برای پارلمان شد و روند دموکراتیک انتخاب رییسجمهور را منحل اعلام کرد.
به نظر میرسد آقای تاجزاده با ارائه الگوی ترکیه در پی آن است که اعلام نماید مداخله نظامیان تا زمانی خوب است که به نفع ما باشد. نکته قابل تامل دیگر آنست که به راستی دخالت نظامیان در انتخابات که مورد ادعای آقای تاجزاده است چه زمانی رخ داده است؟ برای پاسخ به این سوال باید اندکی به پیش باز گردیم.
پس از آنکه آقای تاجزاده و دیگر متحدانش در تلاش بودند با به میدان آوردن گروههای غیرقانونی در دومین انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا گامی دیگر در راستای استحاله نظام بردارند، به واسطه دلسردی مردم از شعارها و رفتارهای ناپسند اصلاحطلبان و در سایه دعوای گسترده در شورای شهر اول تهران که به انحلال آن انجامید حضور مردمیدر آن انتخابات در کمترین میزان مشارکت مردمی بود. این در حالی بود که تاجزاده در مصاحبهای مدعی گردیده بود که با توجه به آنکه نظارت و اجرای این انتخابات در دستان ماست انتخابات فوقالعادهای را شاهد خواهیم بود. تاجزاده که خود مجری انتخابات بود و خود در انتخابات نامزد بود در انتخابات شورای اسلامیشهر تهران در سال ۱۳۸۱ و زمانی که به رای 22 میلیونی خاتمی مینازید و پشتوانه خود و اصلاحطلبان را رای مردم میدانست حدود ۶۰ هزار رأی در تهران ده میلیونی بود. تاجزاده و دیگر دوستانش که این عدم اقبال را بر نمیتابیدند رقبای خود را که لیست آنها کامل رای آورده بود اعضای حزب پادگانی نامیدند. نیک آهنگ کوثر (کاریکاتوریست روزنامههای زنجیرهای و دوم خردادی که در پی خشم مردم از اهانتهایش به دامن ضدانقلاب پناه برده است) از خاطرات آنروز خود میگوید:" یادم میآید صبح بعد از انتخابات شوراها به تاجزاده زنگ زدم و کلی خندیدم. پرسید حالا که شکست خوردیم چرا میخندی؟ گفتم از اینکه این شوک را لازم داشتیم! ولی انگار برادران عزیز دوم خردادی به جای بیدار شدن، بیهوش شدند."
آری آنها بیهوش شدند و از اشتباهات خود پند نگرفتند و مدعیان گفتمان دشنام گویی به رقیب را آغاز نمودند تا در آستانه مجلس هفتم نیز با عدم اقبال افکار عمومی مواجه گردیدند. در این تاریخ بود که با تحصن و غوغا سعی بر جلب آرا داشتند اما زمانی که تمام جنگ روانی خود را شکست خورده دیدند انتخابات را تحریم نمودند.
تاجزاده در کنار افرادی همچون عزتالله سحابی، محسن کدیور، هاشم آغاجری، ابراهیم یزدی و جمعی دیگر از ملی مذهبیها و دوم خردادیها با صدور اطلاعیه " در انتخابات شرکت نمیکنیم" از گذاشتن افکار خود در برابر محک رای مردم فرار نمودند.
انتخابات ریاستجمهوری 84 آخرین میخ بر تابوت ادعای مقبول بودن آنها بود. بهرغم تمام غوغاسالاریها و شعارهایی همچون ترساندن از حاکم شدن اختناق در صورت عدم رای به نامزد اصلاحطلبان و ... مردم نامزدهای آنها را در دو دور انتخابات رد کردند. در دور اول هیچ یک از نامزدهای اصلاحطلبان نتوانست رای لازم را به دست آورد و مصطفی معین نامزد مورد حمایت تاجزاده در تهران که آنرا اصلیترین پایگاه خود میدانستند تنها 500 هزار رای آورد و در دور دوم نیز بهرغم قرار گرفتن تمامی اصلاحطلبان در یک جبهه نتوانستند رای اعتماد مردم را به دست آورند. تبلیغ حزب پادگانی از آن روز فزونی گرفت و تمامی میلیونها رایدهنده به دکتر احمدینژاد اعضای حزب پادگانی لقب گرفتند.
هیاهو در مورد تقلب در حالی از سوی اصلاحطلبان به گوش میرسید که جلسات عدیده در خصوص بررسی علل عدم اقبال مردم به شعارهای آنان تشکیل میدادند و این خود به نوعی اقرار بر جنگ روانی بودن اعلام وجود تقلب بود.
تاجزاده و همپیمانانش در طول دو سال گذشته همواره با مظلومنمایی بر طبل عدم سلامت انتخابات میکوبند در حالیکه انتخابات شوراهای دوم، مجلس هفتم و دولت نهم توسط خود وی و یا مرتضی مبلغ یار و هم سازمانیش برگزار گردید و صحت آن از سوی مجریان به صورت رسمی اعلام گردید.
گویا خود به سخنانش اعتقادی ندارد که میگوید: "دو سال پیش، همه انتقاد میکردند که چرا شعار اصلیتان در انتخابات، «دموکراسی» است اما بسیاری به این نتیجه رسیدهاند که راه نجات کشور دموکراسی و برگزاری انتخابات سالم است." ولی خود در برابر رای مردم حاضر نیست سر تسلیم فرود آورد.
اما در خصوص سخنان تاجزاده نکته قابل تامل دیگری نیز هست. از وی که سالها در آمریکا بوده است و پس از پیروزی انقلاب به کشور بازگشته انتظار نمیرود که مدل خود در غربگرایی را مدلی دست دوم قرار دهد. اگر رضاخان برای اصلاحات خود از ترکیه الهام گرفت بدان خاطر بود که ترکیه تنها کشوری بود که تا قبل از تبعیدش بدان سفر نموده بود، اما اینکه وی پس از دیدن کشوری که خود را مهد لیبرال دموکراسی میداند حال به تقلید از کشوری افتاده است که در تکاپو برای رسیدن به آرمانهای لیبرالیسم است و حضور ارتش در عرصه سیاسی آن به قدری پر رنگ است که از صدور اطلاعیه رسمی نیز باکی ندارد نشانگر آن است که اصلاحطلبان در غربزدگیشان نیز از چه همت کوتاهی بهره بردهاند. شاید به همین دلیل است که اعضای جبهه مشارکت نیز از عملی شدن شعارهای حزبشان ناامیدند و عقبه تشکیلاتی آنها به شدت ریزش داشته است.